چهچیز باعث دوری همسران از هم میشود؟
همسران در زندگی خود با این سوال جدی مواجه می شوند که چه چیزی آن ها را کنار هم قرار می دهد؟ این پرسشی است که دیر یا زود همه زندگی های مشترک به آن می رسند اما به نظر می رسد هر پاسخی جز داشتن "رویای مشترک" می تواند کنار هم بودن را به یک امر ثانوی و فرعی و غیر اصیل تبدیل کند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، "آنچه که من و تو را از هم جدا کرد رفیق من! نه دست روزگار بود و نه رفقای تازه، ما آدم ها از آن جای مسیر از هم جدا می شویم که دیگر رویاهای مشترکی نداریم."
دختران و پسرانی که با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنند ممکن است در همان آغاز نقشه ای برای داشتن فرزند یا فرزندان بکشند اما آنچه باعث می شود دو نفر به هم نزدیک شوند داشتن فرزند نیست وگرنه هر کسی می رفت چشم و گوش بسته کسی را انتخاب می کرد صرفا به خاطر این که از او بچه دار شود.
در واقع آنچه ما را کنار هم قرار می دهد همان حس گرمی است که حال ما را خوب می کند. می خواهیم پیش فلانی باشیم چون حس خوشایندی را با او تجربه می کنیم. اگرچه این حس می تواند گنگ و نامفهوم یا خام و سطحی باشد یا در درون خود واجد سوء تفاهم هایی باشد اما در واقع ما گمان می کنیم که با فلانی رویای مشترکی داریم بنابراین تمایل داریم به او بپیوندیم و از یک جایی به بعد زندگی مان را به زندگی او وصل کنیم. دختر درباره پسر مورد علاقه اش چنین می اندیشد و پسر نیز این گونه است.
از آدم های بی رویا تا زندگی هایی برای گذران زندگی
نکته مهمی که در این باره می توان گفت این است: پیش از آن که ما همسرانی با رویای مشترک داشته باشیم اول از همه دختران و پسرانی باید داشته باشیم که هر کدام برای خود رویایی داشته باشند، یعنی جسارت و جرأت خواستن و تغییر دادن در آن ها باشد. رویا چیست؟ رویا تجسم خواستن است زمانی که هنوز آن خواسته و خواهش ما روی زمین ننشسته است اما ما می خواهیم و دوست داریم که بر قامت آن رویای شبح گونه لباسی از واقعیت بدوزیم. آدم هایی که رویا دارند در واقع هویت و میل به زندگی و تشخص و فردیت خاص خود را دارند و با آن رویا از دیگران تمیز داده می شوند اما اگر کسی رویایی نداشته باشد چه؟ در واقع چنین شخصی فقط گذران زندگی می کند، او آمده است که روزها و دقایق خود را در چاه عدم بریزد و برود.
نمی دانم از کجا آمده است، اکنون کجاست و می خواهد چه کند. در واقع زندگی را به او داده اند اما او نمی داند که با این زندگی چه کند. اما کسی که میل زندگی به شکل اصیل در او وجود دارد نمی تواند رویایی نداشته باشد. هر کسی در حرفه و پیشه و تخصص خود، در هر سن و سالی که قرار دارد می تواند رویای خود را داشته باشد اما ترسناک است اگر ما آدم هایی داشته باشیم که چنان در خود فرو رفته و دچار درماندگی خودآموخته شده باشند که عملا رویایی نداشته باشند یعنی آن ها آن چنان تربیت شده باشند یا در جامعه با آن ها چنان برخورد شده باشد که این حس را دریافت کنند که چیزی نیستند و تشخیص و درک و دریافت آن ها ارزشی ندارد، در این صورت آدم ها بی رویا می شوند.
چرا ما به ویژه در سال ها و ماه های منتهی به ازدواج می توانیم ساعت ها با هم و کنار هم باشیم اما خسته نشویم؟ به خاطر این که رویای مشترکی داریم و چه زمانی از هم جدا می شویم؟ زمانی که این رویای مشترک شروع می کند به تحلیل رفتن و کوچک شدن، اگرچه معیار حقوقی و قضایی جدا شدن و طلاق آنجاست که همسران به صورت رسمی از هم جدا شوند اما این جدایی شکل قانونی و تشریفاتی قضیه است و در حقیقت زوج هایی که رویای مشترکی با هم ندارند در واقع از هم جدا شده اند.
ازدواج آدم های بی رویا ترسناک است
ترسناک است که آدم های بی رویا در قالب ازدواج به هم برخورد کنند. آدم هایی که ازدواج می کنند صرفا با این استدلال که چون همه این کار را می کنند و قاعده خلقت است و این شتری است که در خانه هر کسی می خوابد. آدم هایی که ازدواج می کنند با این استدلال که سن شان دارد بالا می رود و پیر می شوند، آدم هایی که ازدواج می کنند با این استدلال که چون پشت سرشان دارند حرف می زنند. آدم هایی که ازدواج می کنند چون نمی توانند به خانواده یا خواستگار نه بگویند در این صورت ما شاهد زوج هایی خواهیم بود که اگرچه ظاهرا کنار هم قرار گرفته اند اما با همدیگر و با خودشان فرسخ ها فاصله دارند.
رویای مشترک نیاز به مراقبت و هرس دایمی دارد
نکته مهم دیگر این که رویای مشترک نیاز به مراقبت و هرس دایمی دارد. این طور نیست که ما گوهری و جواهری در ذهن داشته باشیم و گمان کنیم که آن گوهر تا همیشه با ما خواهد بود. رویای مشترک مثل عطر فرار است و تا بجنبی می بینی که پریده است، بنابراین چشم زوج ها به رویاهایشان باید باشد. زوج ها از یاد نبرند که روند دور شدن از همدیگر گاه بسیار کند و آرام صورت می گیرد طوری که طرفین بتوانند در آن فاصله توجیه هایی برای دور شدن خود بتراشند، مثلا بچه دار شدن را در این باره بهانه کنند یا گرفتاری های مالی را پیش بکشند که دیگر فرصتی برای با هم بودن باقی نمی گذارد یا مسئولیت های متعدد زندگی را مطرح کنند اما واقعیت چیز دیگری است و اگر مراقبت دایمی در کار باشد گرفتاری ها و مسئولیت ها یارای بر باد دادن رویاهای مشترک ما را نخواهند داشت.