x
۱۸ / اسفند / ۱۳۹۶ ۱۰:۳۶
شاکری: تغییر نقشه ارزی، راه مقابله با گرانی ارز است

کاهش قیمت دلار صرفا بدلیل دستگیری دلال‌ها نبود/ مساله بازار ارز کمبود اسکناس نیست

کاهش قیمت دلار صرفا بدلیل دستگیری دلال‌ها نبود/ مساله بازار ارز کمبود اسکناس نیست

مجید شاکری کارشناس اقتصادی می گوید:«ما یک برنامه کوتاه مدت و بلند مدت نیاز داریم که بازار حواله ارز به شرایط عادی خود برگردد؛ فرصت خوبی هم در پیش داریم که می توان باتغییر پارادایم، از آن استفاده کرد.»

کد خبر: ۲۵۷۱۴۳
آرین موتور

تحولات بازار ارز در شش ماه دوم سال اتفاق های زیادی را برای اقتصاد ایران رقم زد.اگرچه در نهایت با دخالت نیروی انتظامی قیمت دلار از افزایش ایستاد،اما آنطور که کارشناسان اقتصادی پیش بینی می کنند،این توقف می تواند به نوعی آرامش قبل از طوفان باشد.البته به شرطی که بانک مرکزی سیاست هایی پیشی کند که مانع از طغیان دوباره قیمت ارز شود.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، اگرچه بانک مرکزی با اجرایی کرده بسته سیاستی اخیر که شامل فروش اوراق سپرده ریالی،ارزی و پیش فروش سکه به قصد آرام کردن بازار سبب توقف افزایش قیمت ها شد،با این حال به گفته اقتصاددانان این بسته سیاستی نمی تواند بلند مدت بازار را کنترل کند.مجید شاکری کارشناس اقتصادی در این رابطه می گوید:« طرح فروش اوراق سپرده ریالی در مجموع طرح قابل دفاعی بود، اما نه به این دلیل که سپرده جدید را جذب کرد، بلکه به این دلیل که بخشی از سپرده هایی که راضی شده بودند با نرخ 15 درصد در بانک بمانند.یعنی عملا جابجا شدند و درجای خود ماندند. با وجودی که اعلام شد،نرخ سود 20 درصد است،به نظر می رسد این روند ادامه یابد وبرخی بانکها این رویه را ادامه دهند.از طرفی با توجه به اینکه به نظر می رسد اوراق بدهی هم همین نرخ است،انتظار این است که این نرخ باقی بماند.   »

*  تحولات بازار ارز در ماههای اخیر شرایط را برای اقتصاد ایران سخت کرده و از سویی نااطمینانی نسبت به سال آینده و شرایط پیش رو بعد از تحولات نرخ ارز پدید آمده است.اگر بخواهیم ریشه اتفاقات پیش رو را بررسی کنیم،به نظر شما بحران ارزی اخیر از کجا نشات می گیرد؟

درباره بازار ارز  و اینکه چه اتفاقی افتاد که دچار یک تنش در بازار شدیم-البته خوشبختانه هنوز به جهش نرسیده-باید ریشه های آن مورد بررسی قرار بگیرد.اولا باید بررسی شود که ما مفهومی به نام  نقشه ارزی داریم.نقشه ارزی یعنی در کجا ارز را ایجاد می آوریم و کجا مصرف می کنیم.وقتی  محل ایجاد و مصرف با هم همپوشانی نداشته باشند،سوالی که باید توسط نظام ارزی پاسخ داده شود،این است که چگونه این ارز را می توان منتقل کرد؟

بعد از برجام یک نظام کارگزاری ایجاد شد که من اصطلاحا برای آن نظام کارگزاری ناقص را می پسندم.نظام کارگزاری ناقص یعنی علی رقم اینکه اجازه کار کردن با بانکهای خارجی داده شده بود، اما این هشدار جدی از طرف اوفک به این اجازه الصاق شده بود که نباید نتایج و منافع تراکنش مالی به نهادهای لیست تحریمی ایران برسد.چنانچه در پی نوشت 16 پیوست دوم برجام  هم این موضوع به صراحت ذکر شده است.

شاید تصور تیم مذاکره کننده در آن روزها این بود که این موارد را کنار می گذاریم و با الباقی کار می کنیم، اما آنچه به آن توجه نشده بود، این بود که ادبیات پولشویی و شناسایی ذی نفعان تراکنش در سال 2013 عوض شده بود و تاقبل از آن تاکید بر انجام برخی قواعد بود، اما در تغییرات جدید وقتی می گویند ذی نفع نهایی حتی نباید از این لیست باشد،بدان معناست که تا آخرین مرحله را شامل خواهد شد.این موضع حتی به لحاظ فنی هم مساله ساز شد.

این موضوع ریسک عظیمی را هم ایجاد کرد.در نتیجه بانکهای بزرگ اصلا با ایران کار نکردند و بانکهای کوچک با نگرانی هایی با ایران کار می کنند و در واقع اوفک بار را به دوش آنها انداخته است.البته یکسری منافع و تبعاتی هم دارد،مثل اینکه در تخصیص منابع  و بخش مهمی از آنچه وارد می شود،باید کالای مصرفی باشد که این موضوع خود بحث مفصلی است که در جای خود قابل بررسی است.

ابر باران زای نقدینگی اماده بارش بود و بر سر شکننده ترین بازار یعنی بازار ارزفرود آمد. البته شکنندگی که در بازار ارز ایجاد شده وسبب شده که کاندیدای اول بازار ارز باشد. طرح افزایش نرخ سود باعث شد آن بخش از سپرده که پذیرفته بود با نرخ ١٥ در بانک بماند و داشت متقاعد می شد به جاری تبدیل شود و در بازار ارز بچرخد با نرخ ٢٠ در قالب سپرده یک ساله باقی ماند.

این نظام بانکی بعد از برجام به گواهی آمارهای رسمی بانک مرکزی از حدود 44 میلیارد دلار در 11 ماهه امسال ،حدود 27 میلیارد دلار در سیستم صرافی باقی گذاشت و الباقی یعنی 16 میلیارد دلار با سیستم بانکی انتقال یافت.پس بخش اصلی مشکل صرافی بودند.در صرافی مشکل اصلی ما این است که در بال های مختلف تولید و به محل های مصرف که دوبی است باید برسانیم.از زمستان سال 95 آمریکایی ها در عملیاتی تحت عنوان ضربات هماهنگ پولی نام گذاری کردند، به ایران دراین نقشه ارزی به خصوص در بخش صرافی حمله کردند.

از زمستان 95 ابتدا به چین،بعد ترکیه فشار آوردند،اما محل اصلی مصرف همچنان دوبی بود.پس از آن فرآیندی به نام مالیات بر ارزش افزوده از 2016 کم کم ایجاد شد و از سه ماهه 2017 هم ثبت نام آن آغاز شد که این موضوع هم مشکل ایجاد کرد. در واقع بخش بزرگی از این طرح به تحریم ثانویه دلار برمی گشت. بخش دیگری هم مربوط به قواعد جدید و به بهانه مبارزه با پولشویی که از جانب ابوظبی و دوبی تحمیل شده است،برمی‌گردد.

در دبی بخش مهمی از عملیات انتقال بوسیله شرکتهایی انجام می شد که لزوما صرافی نبودند.

به تدریج برای ایجاد صرافی در دوبی قانونی اعمال شد که حداقل سرمایه باید 20 میلیون درهم باشد و لذا صرافی های کوچک عملا حذف شدند. موضوع دوم این بود وقتی صراف ( با جواز صرافی)مالیات می دهد، ٥ درصد از کارمزد مالیات اوست ولی وقتی جواز صرافی ندارد ٥ درصد ازکل عملیات را باید بدهد،در نتیجه این معامله هم غیراقتصادی شد. اگرچه این موضوع شاید خیلی مهم نباشد، اما باز هم غیراقتصادی است.اتفاقی که افتاد، این بود که هر سه ماه یکبار باید از سوی صرافی اظهارنامه ای ارایه شود.در نتیجه حجم فاکتورسازی برای کسی که جواز صرافی نداشت،کار سنگینی شد.در نتیجه این موضوع موجب نگرانی در بازار دوبی شد. البته هنوز سررسید سه ماه نرسیده است، اما نگرانی که ایجاد کرده،جدی است.

طی یکسال گذشته بخش اصلی نقشه ارزی ایران  مورد هجوم زیادی قرار گرفته است و در تمام این مدت ما امکان مقابله با موضوع با روش های مختلف نداشتیم و لازم بود که برنامه منسجیم ازسوی تیم اقتصادی دولت و آقای سیف انجام می شد،که این کار صورت نگرفت.در واقع بانک مرکزی ترجیح داد که بگوید مسایل بازار ارز فصلی است،اما امروز که در کف مصرف حواله هستیم همچنان تنش داریم چه برسد به ماههای پیش رو با تقاضای بیشتر.

*  آیا تغییر هاب ارزی می تواند در کوتاه مدت و بلند مدت کارگشا باشد؟

اتفاقی که در این میان افتاد،فعال شدن کانون هایی مثل سلیمانیه و هرات بود.البته این کانون ها قبلا هم بودند، ولی سایز آنها چندان بزرگ نبود. بخشی از تقاضای دوبی که به مشکل برخورد، از طریق این بازارها در حال انجام است،اما اینکه این بازارها چقدر بتوانند کارکرد داشته باشند و سایز بگیرند،معلوم نیست.

بخشی از  تامین وجوه در این بازارها فیزیکی است و به این دلیل تقاضای اسکناس هم بالا رفته است.این ها واقعیات بازار ارز است که نباید نادیده گرفت.اینکه آمریکا دشمنی کرده، می‌توان گفت که ما وقت داشتیم می توانستیم  واکنش نشان دهیم برای آن هزینه ایجاد کنیم،یا بازار جدید ارزی درست کنیم در واقع ما وقت کافی داشتیم اما اینکه بعد از یکسال جلوی دوربین بایستیم و بگوییم آمریکا مانع شده،قابل توجیه از سوی مقامات فنی بانک مرکزی نیست.

*  شما در نوشته هایتان اشاره کرده اید که افزایش نرخ سود بانکی مسکن است و نمی تواند راهکار بلند مدت برای حل مشکلات پیش روی باشد،در شرایط کنونی چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟

در این مدت به طرز غیرعادی نقدینگی ما افزایش یافته است.این خیلی رقم بالایی است و این موضوع نگران کننده ای است.موضوع دیگر برنامه کاهش نرخ بهره از شهریور ماه سبب شد که برای ورود سرمایه گذارانی که سود سپرده 23 درصد می گرفتند،خیلی جذاب نبود.

بعد از کاهش نرخ بهره به ١٥ درصد عملا سپرده برای بخش مهمی از نقدینگی ایجاد شده بعد از شهریور جذاب نبود. ابر باران زای نقدینگی اماده بارش بود و بر سر شکننده ترین بازار یعنی بازار ارزفرود آمد. البته شکنندگی که در بازار ارز ایجاد شده وسبب شده که کاندیدای اول بازار ارز باشد. طرح افزایش نرخ سود باعث شد آن بخش از سپرده که پذیرفته بود با نرخ ١٥ در بانک بماند و داشت متقاعد می شد به جاری تبدیل شود و در بازار ارز بچرخد با نرخ ٢٠ در قالب سپرده یک ساله باقی ماند.

*آیا می توانیم نقشه ارزی را بهبود ببخشیم؟

بله؛حتما جغرافیا و تاریخ و موارد بسیاری در سیاست خارجی می تواند کمک های بسیاری به ما بکند و قطعا جزییات به مسوولان محترم منتقل شده است، اما مساله ای که وجود دارد این است که با دست فرمان بانک مرکزی حل مشکل کمی سخت است.

بانک مرکزی تلاش می کند که از طریق بازار نقد بازار حواله را کنترل کند، در حالی که بازار نقد در مقابل بازار حواله خیلی کوچک است و امروز که تقاضا برای بازار حواله در کف قرار دارد- به این دلیل که ما الان در ماه اسفند هستیم-شاید این راه حل جواب بدهد؛ یعنی با کنترل و جلوگیری از جهش در تهران نظام انتظارت در دوبی را رهبری کرد.من نمی گویم نشدنی است، اما سخت و دوم هزینه بر است و سوم اینکه مشخص نیست تا چه زمانی این سیاست جواب بدهد.

*به نظر شما بسته سیاستی بانک مرکزی می تواند التهاب بازار ارز را کم کند؟

طرح فروش اوراق سپرده ریالی در مجموع طرح قابل دفاعی بود، اما نه به این دلیل که سپرده جدید را جذب کرد، بلکه به این دلیل که بخشی از سپرده هایی که راضی شده بودند با نرخ 15 درصد در بانک بمانند.یعنی عملا جابجا شدند و درجای خود ماندند. با وجودی که اعلام شد،نرخ سود 20 درصد است،به نظر می رسد این روند ادامه یابد وبرخی بانکها این رویه را ادامه دهند.از طرفی با توجه به اینکه به نظر می رسد اوراق بدهی هم همین نرخ است،انتظار این است که این نرخ باقی بماند.

اتفاقی که افتاده این است که اگر نظام ارزی ولو به صورت کوچک جابجا شود، با توجه به اینکه برنامه ای هم وجود دارد اما اجرایی نمی شود،می توان با هزینه کمتر در شرایط کنونی این جابجایی را انجام داد.

یعنی ما یک برنامه کوتاه مدت و بلند مدت نیاز داریم که بازار حواله به شرایط عادی خود برگردد و از سویی فرصت اول سال نو چینی را هم پشت سر گذاشته ایم و فرصت خوبی  در پیش داریم که می توان به شرط خاص و همت و تغییر پارادایم از آن استفاده کرد. با این  نوع نگاه نه تنها می توان تنش را کنترل کرده بلکه می توان مانع جهش شد.

*  به نظرشما چه کسانی نوسان اخیر بازار را رقم زده اند و آیا برخوردهای امنیتی و پلیسی در بازار می تواند بلندمدت ادامه داشته باشد؟

برخوردهای امنیتی در بازار از دو لحاظ می تواند مفید باشد؛اول اینکه بخشی از معاملات لفظی در غیاب نماینده بانک مرکزی حذف می شود و از طرفی بخشی از هات مانی(پول داغ) که به صورت حرفه ای در بازار کار می کند که عدد 25 هزار میلیارد تومان هم هست،برای مدتی فریز می شود.اما همه این اتفاقات به صورت کوتاه مدت کار می کند و ثانیا بدون اثر بنیادی کار نمی کنند.

حتی برنامه دستگیری دلال ها همراه با تزریق درهم در بازار اتفاق افتاد و تزریق درهم با توجه به مشکل بازار دوبی و این حقیقت که درهم دلار را بالا می برد نه دلار درهم را، برنامه بنیادی قابل توجهی بود.از سویی، همزمان با دستگیری دلال ها کسانی فکر کردند که ممکن است کاهش قیمت صرفا بدلیل دستگیری دلال ها باشد که این صحیح نیست.

بانک مرکزی تلاش می کند که از طریق بازار نقد بازار حواله را کنترل کند، در حالی که بازار نقد در مقابل بازار حواله خیلی کوچک است و امروز که تقاضا برای بازار حواله در کف قرار دارد- به این دلیل که ما الان در ماه اسفند هستیم-شاید این راه حل جواب بدهد؛ یعنی با کنترل و جلوگیری از جهش در تهران نظام انتظارت در دوبی را رهبری کرد

*  برخی کارشناسان پیش بینی کرده اند که تورم ناشی از افزایش قیمت ارز سال آینده نرخ تورم را دو رقمی و دستاورد دولت یازدهم در تورم تک رقمی را از بین می برد،نظر شما چیست؟

من فکر می کنم افزایش نرخ ارز اثرات تورمی خیلی زیادی را از همین حالا خواهد داشت، به خصوص که که بخش مهمی از این تورم بر مواد غذایی و کالاهای مصرفی تحمیل می شود که تورم احساس شده توسط دهک های پایین را بالا ببرد . این مشکل جدی است.

اینکه جهشی به معنی واقعی کلمه داشته باشیم، اگر تغییرنظام ارزی توع نگاه و نقشه ارزی بدهیم و از این روش عجیب شناور مدیریت شده فاصله بگیریم . برنامه بزرگتر و جامع تر داشته باشیم، قطعا می توانیم جلوی جهش ها را بگیریم ،اما اگر این روند ادامه یابد با توجه به ضعف مسایلی که یاد شد،می تواند نگرانی ها را زیاد کند.

اینکه کارشناسانی گفته اند که مشکل بازار ارز، اسکناس است،این حرف غلطی است و هیچ مبناهای برای این موضوع نیست.کنترل تقاضای حواله با اسکناس کار سختی است و بیشتر سیگنال به بازار است.امیدواریم بانک مرکزی با تغییر نوع نگاه و نوع  رفتارش از خود نام نیک  و ارزشمند به جا بگذارد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x