آیا آرامش و سواد به مدارس مقطع ابتدایی میآید؟
در ماههای گذشته در بیشتر سخنرانیها و نشستهای خبری وزیر آموزش و پرورش، صحبت از ایجاد فضای شاد و کم استرس در مدارس بهویژه مقطع ابتدایی است تا جایی که در راستای چنین سیاستی، آزمونهای ورودی مدارس خاص با تمامی مخالفتها، حذف و استفاده از کتابهای کمک آموزشی و آزمونهای متفرقه در مقطع ابتدایی ممنوع شد.
از طرف دیگر پیک نوروزی هم پس از سالها حضور پررنگ در چرخه آموزش و پرورش به نفع داستان نویسی و کتابخوانی کنار رفت تا دانشآموزان مقطع ابتدایی، آرامش ذهنی بیشتری را در فضای آموزشی تجربه کنند اما همچنان گمانهزنیها بر آن است که این تصمیمات چقدر در زمینه ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزشی کشور و بازگشت ثبات، آرامش و افزایش کیفیت سواد در مقطع ابتدایی موثر است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، برخی کارشناسان معتقدند ایجاد نظام آموزشی ارزشیابی کیفی توصیفی، بیش از آنکه باعث آرامش خاطر دانشآموزان ابتدایی شود، زمینه را برای کم سوادی آنها ایجاد کرد و در مقابل برخی دیگر از فعالان حوزه آموزش بر اینباروند که کم توجهی به روانشناسی تربیتی و اهمیت ندادن به مقطع ابتدایی باعث بروز چنین وضعیتی شده است، به این ترتیب 7 و نیم میلیون نفر دانشآموز مقطع ابتدایی، در میان آزمون و خطاهای مسوولان برای یافتن بهترین روش برای آموزش مقاطع ابتدایی، رشد میکنند.
تاثیر تغییرات نظام آموزشی بر مدارس
از روزهایی که نظام آموزشی ارزشیابی کیفی توصیفی یا همان نظام 6-3-3 را به شتاب زدهترین شکل ممکن در آموزش و پرورش کشور اجرا کردند، سالهای زیادی نگذشته است و حالا شاهد بروز تاثیرات این تصمیمگیری شتابزده برای آینده نظام آموزشی کشور هستیم، بیسوادی دانشآموزان در مقطع ابتدایی یکی از ترکشهای تاکید دولت دهم بر اجرای نظام 6-3-3 در آخرین سال کاری خود است که برخی کارشناسان آن را ناشی از کم دانشی معلمان و توجه نکردن به روانشناسی در چرخه آموزش کشور میدانند. از نظر کارشناسان آموزش، تغییر ناگهانی نظام آموزشی، شاه کلید عقب افتادن معلمها از دانشآموزان است که به بیسوادی پنهان دانشآموزان ابتدایی انجامید چراکه در راستای اجرای طرح ارزشیابی کیفی، کمبود معلم متخصص برای تدریس در مقطع ابتدایی سبب شد تا معلمها از مقاطع تحصیلی دیگر برای تدریس به مقاطع ابتدایی منتقل شوند که این امر هم لطمه دیگری بر بدنه حساسترین مقطع تحصیلی یعنی ابتدایی شد، موضوعی که محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش هم به آن اشاره کرده و معتقد است تغییرات انجام شده در نظام آموزشی کشور تاکنون نتوانسته تاثیر مثبتی بر مدارس ایجاد کند. او در سخنرانیهای روزهای اخیر خود بارها اعلام کرد برای ایجاد تغییر در مدرسهها که تاثیر مستقیم بر سلامت روح و روان دانشآموزان دارد باید به سمت تنش زدایی و ایجاد آرامش روانی در دانشآموزان بهویژه در مقطع ابتدایی حرکت کرد، تا جایی که روز گذشته در چهارمین همایش ملی روانشناسی مدرسه با تاکید بر اینکه تغییرات انجام شده در نظام آموزشی کشور تاکنون نتوانسته تاثیر مثبت در مدارس داشته باشد، بیان کرد: «بنده به عنوان آموزش و پرورشی اعتراف کنم از ویژگی سازمانی این سازمان مقاومت در برابر تغییر است. این مقاومتها با ظرافت خاص خودش است. برای همین تغییرات نتوانسته اثر مثبتش را در مدارس بگذارد. شما کوچکترین تغییر را بخواهید اجرا کنید با مقاومت رو به رو میشوید و شاید گستردگی ذی نفعان در آموزش و پرورش است.»
او افزود: «گسست بین محتوای آموزشی و تربیتی و فضای جامعه ایجاد شده آموزش و پرورش ما را کم اهمیت کرده است. مردم ما برای آموزش و پرورش امروز بچهها اهمیت قائل نیستند چون آنچه در مدرسه درس میدهیم با آنچه خانوادهها در بیرون مدرسه نیاز دارند فاصله دارد. ما در سند تحول از بخش سادهتر سخت افزاری شروع کردیم و نظام آموزشی تغییر کرد. ضرورت امروز پرداختن به تحول محتوایی است. ما چند موضوع محتوایی را از جمله آزمونها را آغاز کردیم که بسیار عقلانی است و هر کس با اندک مطالعه میداند برگزاری آزمونهای طاقت فرسا برای کودک ۷ ساله یعنی چه.»
نقش معلمان
از طرف دیگر آموزش و پرورش دولت دهم برای اجرای طرح ارزشیابی کیفی، با کمبود 600هزار معلم متخصص به ویژه در دوره ابتدایی و پایه ششم مواجه بود. 60 هزار کلاس جدید در آن زمان برای پایه جدید ششم ابتدایی نیاز بود که مشخص نبود قرار است از کجا تامین شود. معلمان با سابقه نیز، توانایی ناگهان هماهنگ شدن با کتب جدید و متنوع و مفاهیم آنها را نداشتند و نتیجه این امر به آنجا ختم شد که معلمان از مقاطع دیگر به مقطع ابتدایی منتقل شدند و پای حق التدریسیها به میان کشیده شد. غلامعلی افروز، استاد دانشگاه و دبیر چهارمین همایش ملی روانشناسی مدرسه بر تخصص داشتن معلمها برای تدریس در مقطع ابتدایی تاکید داشته و بیان کرد: “ ما یک نفر با فوق دیپلم و لیسانس را میفرستیم سر کلاسها در حالی که هوش بچهها بالا رفته است. باید معلمی سر کلاس ابتدایی برود که دانشآموز و علوم تربیتی را خوب بشناسد. باید معلمی باشد که هوش و خلاقیت را بشناسد و قدرت تمیز بین دانشآموزان را داشته باشد. با چنین تفاسیری نباید کمتر از فوق لیسانس در مقطع ابتدایی معلم گزینش کنیم و تازه در میان متقاضیان فقط ۱۰درصد قابلیت این را دارند معلم ابتدایی شوند.»
کارشناسان آموزش معتقدند ایجاد نظام آموزشی ارزشیابی کیفی توصیفی یا همان نظام 6-3-3، باعث شد تا در مقاطع ابتدایی معلمان غیر متخصص به تدریس مشغول شوند که این امر خود عامل بروز کم سوادی در دانشآموزان این مقطع است. محمد فلاحی، کارشناس آموزش درباره این موضوع میگوید: «مشکل کمبود معلم نیز از ابتدای اجرای این طرح وجود داشته و همچنان ادامه دارد. برنامهیی برای جذب درست افراد متخصص وجود ندارد و از همان ابتدا از هر جایی که توانستند افراد غیرمتخصص را به عنوان معلم به مقطع ابتدایی آوردند.»
از طرف دیگر، مهدی بهلولی هم معتقد است معلمان انگیزه لازم برای ایجاد نظام ارزشیابی کیفی در مدارس را ندارند، چرا که بستر مناسبی برای اجرای آن وجود ندارد. این کارشناس آموزش و پرورش میگوید: «معلم ایرانی، نه انگیزه آن را دارد، نه وقت آن و نه تعداد دانشآموزان این اجازه را میدهد. سیستم ما معلم را با انگیزه بار نمیآورد. زنگ تعطیلی که به صدا در بیاید، معلم زودتر از دانشآموز از مدرسه فرار میکند این نظام هنوز در مدارس ما زمینه اجرا ندارد. آموزشوپرورش با کیفیت به سمت این نوع آموزش نمیرود. پای صحبت معلمان ابتدایی که بنشینید، میگویند شرایط تحصیلی برخی دانشآموزان به گونهیی بود که نباید به پایههای بالاتر میرفتند اما مدیر مدرسه قبول نمیکردو میگفت این مدرسه باید صددرصد قبولی داشته باشد. این حکایت بسیاری از مدارس است و با یک سونامی بیسوادی شدید نسبت به گذشته روبهرو خواهیم شد.»
چرا توجه به مقطع ابتدایی مهم است؟
اگرچه تمامی مقاطع تحصیلی در نظام آموزشی موجود در کشور با آسیبها و سختیهای فراوان دست و پنجه نرم میکنند اما آسیبشناسی مقطع ابتدایی به سبب اینکه دانشآموزان در رده سنی مهمی هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است بنابراین تاکید وزیر آموزش و پرورش بر ایجاد آرامش در این مقطع و اتخاذ سیاستهای مختلف برای سرنوشت تحصیلی این گروه از دانشآموزان منطقی است. موضوعی که برخی کارشناسان آموزش بر ان تاکید دارند، توجه به روانشناسی تربیتی و توانمند شدن معلمان در این زمینه است. محمد رضا نیکنژاد، کارشناس آموزش درباره این موضوع میگوید: «اینکه معلمها به ابزاری بهنام روانشناسی برای شناخت دانشآموزان مجهز شوند، اقدامی موثر برای تغییر در نظام آموزشی است. اگر خواهان دانشآموزان با سوادتر هستیم باید به جای تغییرات مکرر در نظام آموزش، معلمان را توانمند کنیم. به خصوص در مقطع ابتدایی باید به این امر توجه ویژه شود چرا که این سن زمانی است که شخصیت دانشآموزان شکل میگیرد و اگر در این سن آموزش صحیحی به آنها ارائه شود، میتوان از بسیاری ناهنجاری در آینده جلوگیری کرد.»
او ابه نقش معلمان دبستان در وضعیت سواد دانشآموزان اشاره کرده و افزود: «باید توجه کرد اگر هدفگذاری درست برای آموزش و پرورش انجام شود، مشخص میشود که جایگاه و سطح دانش و سواد معلمان ابتدایی چقدر مهم است. فضای دبستانها باید به سمت آموزش مدرن حرکت کند و معلمان باید برای چنین تغییر و تحولی آماده شوند. در شرایط فعلی، نظام آموزشی ما کیفی نیست بلکه باری به هر جهت و بر اساس فشار آموزشی است. تغییر و تحول در نظام آموزشی در کلام و حرف مسوولان دیده میشود اما در عمل میبینیم که آموزش و پرورش اولویت مسوولان نیست، چه از نظر سیاست و برنامهریزی و چه از نظر بودجه. در حالی که آموزش و پرورش ستون توسعه کشور است و مهمترین مقطع آن مقطع دبستان است که باید تمام توجه مسوولان به آن باشد.»