چرا دختر و پسران دهه هفتادی زود ازدواج میکنند؟
دختران و پسران دهه هفتادی از زمین و زمان لقب و برچسب های ناشایست بویژه در امر ازدواج و طلاق دریافت می کنند بدون آنکه دیگران متوجه باشند که دوره، دوره ی دهه هفتادی ها است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، در جامعه کنونی ایران، بیشترین کسانی که جمیعت گروه جوان را به خود اختصاص می دهند، گروه سنی دهه هفتاد است. دهه ای که حرف و حدیث های فراوانی در ارتباط با آنها وجود دارد. القاب مختلفی از جمله احساسی بودن، هیجانی، بی مسئولیت، ازدواجی... به این گروه های سنی می چسبانند. گاها تا جایی پیش می روند که عامل اعتراض ها، ناکارآمدی اقتصادی و هزاران مسئله ریز و درشت در سطح جامعه و خانواده را بر دوش این افراد می اندازند. دهه شصت را نسل سوخته می شمارند و این دهه، به کسانی که در سال های 70 تا 79 بدنیا آمده اند را خوردندگان حق خود می دانند و همیشه احساس انتقام جویی نسبت به آنها دارند. این حس در امر ازدواج بیش از سایر موارد دیده می شود.
روند اطلاق در این سالها رو به افزایش گذاشته و از طرفی میزان ازدواج کم شده است. بر اساس آمار، در 10 سال گذشته بیشترین سن طلاق بین دختران و پسران جوان از 24 تا 29 سال است. پس نمیتوان گفت دهه هفتادیها بیشترین طلاق را دارند.
بسیاری معتقدند همانقدر که دهه شصتیها هنوز منتظرند تا کیس مناسبشان پیدا شود ولی دهه هفتادیها یا همان نسل چهارمیها، وقت را تلف نکرده و سریع تشکیل خانواده میدهند. هستند دختران و پسران بیست تا بیست وشش سالهای در میان اقوام که خیلی زود ازدواج کرده ولی دختران و پسران 29 تا 35 ساله هنوز سنگر مجردی را حفظ کردهاند.
به گفته بسیاری از کارشناسان و خود مردم در این دهه ازدواج بسیار اتفاق می افتد ولی در مقابل میزان طلاق ها نیز رقم بالایی را نشان می دهد. علل این طلاق ها را هم احساساتی بودن، ارتباط های عشقی قبل ازدواج،بی مسئولیت بودن و اعتیاد قلمداد می کنند و گاهی حتی اینگونه برداشت می شود که معنای ازدواج و عشق را این دهه هفتادی ها دگرگون و ضایع کرده اند چرا که امروز عاشق و فردا فارغ هستند.
دهه هفتادی های خاص
بدون هیچ شکی، دهه هفتاد در مقایسه با گذشته، دهه چرخش بسیاری افراد از جمع گرایی به فردگرایی است؛ تا پیش از این، در خانواده های ایرانی فرهنگ جمع گرا وجود داشت که نظر و تصمیم خانواده در آن ها بسیار مهم بود اما با گسترش شبکه های اجتماعی و اینترنت در ایران، فردگرایی کم کم آغاز شد و با توجه به مشکلات اقتصادی جدی، رفت و آمدهای خانوادگی هم تا جای ممکن کم شد. بنابراین فردگرایی روی سبک زندگی افراد، تاثیر فراگیر خودش را گذاشت و این در حالی بود که ما به اندازه کافی برایش آمادگی نداشتیم چون برای مدیریت حاشیه های این موضوع کاری نکرده بودیم، به این ترتیب، خانواده ای که عادت داشت در همه امور دخالت کند، حالا جا خالی کرد اما جای خالی اش به درستی پر نشد. زندگی درخانه های مجردی، عادت به تفریحات و جمع های مجردی، میل مفرط به تنهایی و قطع ارتباط با خانواده باعث می شود نسل جوان از تجربه و همراهی خانواده دور بماند و در نتیجه باید ناچار با آزمون و خطا زندگی را تجربه کند.
عاشقانه های دهه هفتادی
فاطمه احمدوند، روانشناس، درباره ازدواج دختران دهه هفتادی می گوید: دختران دهه هفتادی و مردم جامعه این باور را دارند که نسبت به دهههای دیگر متفاوت و خاص هستند. دختران، دوره نوجوانی و جوانی را سپری میکنند و اغلب استقلال طلب، لجباز و ریسک پذیر هستند و بخاطر استقلال و بهایی که خانوادهها به آنها میدهند خیلی زودتر از دهه شصتیها به این بلوغ فکری رسیدهاند. والدین این دختران جوان از نسلی هستند که در آن زمان مردم مسئولیت پذیرتر و سازشیتر بودند. در آن زمان والدین آزادی عمل به فرزندان خود در هر زمینهای را نمیدادند و فضا برای دختران فضایی بسته بود، برای آنها تصمیم میگرفتند و جایی برای اعتراض هم وجود نداشت و محدودیتهایی که دختران دهه 50 و 60 داشتند تاثیراتی را برای آنها در پی داشت.
بعضا گفته می شود وقتی تب دختران و پسران نسل چهارمی برای ازدواج تند است، به همان سرعت هم به عرق مینشیند و خیلی زود به طلاق میرسد. اما چقدر بر اساس آمار و اطلاعات موجود این اتفاق درست است و چقدر میشود به این حرفها استناد کرد؟
اگر نگاهی به آمار طلاق و ازدواج بیندازیم به این نتیجه میرسیم که در طی سالهای اخیر میزان طلاق در کشور در رنج 24 تا 25 سال در بین دختران و 27 تا 29 بین پسران است. اما دهه هفتادیها در خوشبینانهترین حالت در سن 24تا26 سالگی به سر میبرند. پس اینکه بگوییم طلاق در این نسل افزایش پیدا کرده، تحلیل درستی نیست.
ضمن اینکه روند طلاق در این سالها رو به افزایش گذاشته و از طرفی میزان ازدواج کم شده است. بر اساس آمار، در 10 سال گذشته بیشترین سن طلاق بین دختران و پسران جوان از 24 تا 29 سال است. پس نمیتوان گفت دهه هفتادیها بیشترین طلاق را دارند.
ازدوج های به موقع
پیامبر اکرم (ص) اصرار داشتند جوانها زود ازوداج کنند- چه دخترها و چه پسرها- البته با میل خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما باید در جامعه خودمان لاین را رواج دهیم. جوان ها در سنین مناسب، وقتی که از دوران جوانی خارج نشده اند، در همان حال گرمی و شور و شوق باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می کنند ازدواج های دوران جوانی،؛ ازواج های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواج هغای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن وشوهر در چنینی خانواده ای کاملا با هم صمیمی خواهند بود .
ما به نظر ما در ارتباط با نوشته هایی که نسبت طلاق و ازدواج را نشان می دهد، تحلیل های نادرست زیادی ارائه شده است. بر اساس سنت دیرینه و گذشتگان، دختران در یک سنی به اصطلاح " بهار ازدواج" برای آنها اتفاق می افتد. یعنی میزان خواستگارهایی که در یک رده سنی برای آنها می آیند بیشتر از قبل و بعد از آن دوره می باشد. نسل جدید جوانان کشور در نسل سوم را دهه هفتادی ها تشکیل می دهند. یعنی کسانی که در سنین 18 تا 25 سالگی قرار گرفته اند و نسبت به دیگر گروه های سنی بیشترین تقاضا برای ازدواج را نیز دارند. به طبع میزان ازدواج برای این گروه های سنی بیش از دیگر گروه های سنی بالا و پایین تر از آن است. زمانی که میزان ازدواج در یک رده سنی بالا باشد به نسبت میرزان طلاق در آن نیز بالا خواهد بود پس اگر بخواهیم میزان طلاق های دهه هفتاد را با دهه شصت مقایسه کنیم، کوته فکری و سطحی نگری خواهد بود. نمی توان با توجه به تغییرات سبک زندگی و همه حجمه های فرهنگی و غیر فرهنگی که جوانان و خانواده ها با آن مواجه هستند، میزان بالای طلاق در جامعه را نادیده گرفت اما اینکه گفته شود دهه هفتادی ها احساساتی ازدواج می کنند و در یکی دوسال اول زندگی آن رویاهایی را که در ذهن داشتند نمی بینند، سریع جدا می شوند، نمی تواند علمی باشد. گرچه می توان گفت که باید این افراد یک ازدواج آگاه با شناخت را داشته باشند.
همچنین باید اذعان داشت که بسیار گفته می شود که دختران در دهه هفتاد خیلی زود ازدواج می کنند، باید در این باره یک سوال پرسید که چرا نباید دختران دهه هفتادی که الان در سن مناسب ازدواج هستند، تشکیل خانواده دهند؟ آیا باید بگذارند همانند دهه شصتی ها وقتی از سن آنها گذشت زمین و زمان را در بالارفتن سن و ازدواج نکردنشان مقصر بدانند و به نسل های بعدی را علت آن بدانند؟