آیا خوب است که کودک مدگرا باشد؟
«چه دختر کوچولوی نازی دارید، فقط بینی اش اگه کوچک تر بود...»؛ «اون که غصه ندار! گفتم 18 سالش بشه، عملش می کنیم...»، «من واسه مراسم ازدواج شرط گذاشتم که بینی اش رو عمل کنه، وگرنه آبروم میره توی عکس ها...»؛ «مامان! من با آن دوست نمیشم چون زشته. تو مدرسه مون هم هیچکس باهاش دوست نیست...»؛ «اون رو ببین! موهاش مثل ببعی می مونه».
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از برترین ها، اینها بخشی از حرف های رایج بچه هایی است که والدینشان در صحبت های عادی و روزمره خودشان مدام ظاهربینی را ترویج میکنند. آنها که از کودکی به جای تقویت اعتماد به نفس کودک می خواستند با عوض کردن ظاهر خود، حس خوشایندی از خوب بودن را در او به وجود آورند.
در همین فکرها بودیم که خبر جالبی مبنی بر تشکیل یک کمپین دانش آموزی در آلمان برای خرید میوه های به ظاهر زشت و ریز اما ارگانیک به گوشمان رسید و از خودمان پرسیدیم واقعا آیا نمی توان در هر موقعیتی جلوی ضرر را گرفت و به منفعت دست یافت؟
اگر نسل ما و قبل ما به دلیل تفکرات ظاهربین خود زیر تیغ رفتند، چرا مانع این رخداد ناخوشایند در کودکان خود نشویم؟ در این مطلب از راه حل هایی گفته شده که می توانیم به کمک آنها، فرزندان خود را با اعتماد به نفس تر و خوشحال تر از آنچه هستند، بار بیاوریم. کافی است اول خودمان بخواهیم. با ما همراه شوید.
روان شناسی مارک گرایی نوجوانان
دکتر آذر متین، روان شناس کودک و نوجوان: یکی از نمودهای بارز توجه به ظاهر را می توان در رفتار نوجوان هایی یافت که نبود اعتماد به نفس خود را در پشت گرایش به خرید وسایل مارک دار، مخفی کنند. مارک گرایی درواقع مفهومی است که بسیاری از شرکت های تجاری دنیا، با هدف شناساندن انواع مارک های مربوط به محصولات تولیدی خود و با تبلیغاتی وسیع در این راه و به خصوص مخاطب قرار دادن کودکان و نوجوانان، سال هاست، رواج می دهند. این اقدام باعث کاشتن بذر یک نشان تجاری خاص در دل کودکان و نوجوانان می شود و این کار موفقیت های بسیاری را برای آنها در پی دارد چرا که این بذرها رشد خواهند کرد و ترجیح ها، نگرش ها و تصمیمات خرید کودکان و نوجوانان را در تمام عمرشان شکل خواهند داد.
بنابراین متوجه می شوید ما با یک جریان برنامه ریزی شده مواجه هستیم که با دقت و ظرافت خاصی عمل می کند. حالا ما با کودکان و نوجوانانی روبرو هستیم که به دلیل کمبودهای مختلف به سمت مارک بازی و مارک گرایی کشیده شده اند. این کودکان و نوجوانان اغلب والدینی دارند که بخش زیادی از زمان خود را به کار کردن اختصاص داده و از فرزندشان دور شده اند. والدینی که تصور می کنند کار کردنشان باعث شده نتوانند وظایف والدینی خود را به طور کامل انجام دهند و در نتیجه به دلیل احساس گناه از نبودن خود و اختصاص ندادن وقت بیشتر به فرزندشان، خواسته های کودکان و نوجوانان خود را هر چند نادرست برآورده می کنند.
والدینی که به دلیل ناآگاهی از شیوه های فرزندپروری مناسب کودکان و نوجوانانی بدون اعتماد به نفس و بدون احساس ارزشمندی تربیت می کنند، در نتیجه فرزندان نیز برای جبران این کمبود دنبال داشتن وسایلی هستند که تولید یک شرکت مهم و سرشناس باشد تا از طریق آن بتوانند بین همسن و سال های خود احساس ارزشمندی کنند. همه می دانیم از مهم ترین نیازهایی که نوجوان و جوان در خود احساس می کند نیاز به احساس هویت است.
شناخت خود و درک این نکته که نوجوان بداند کیست و چیست، باعث ایجاد هویت و شناخت و حفظ تعادل روانی و عاطفی در مقابل فشارهای درونی و بیرونی اش می شود. برخی از جوانان و نوجوانان در یافتن این هویت با اختلال و مشکل مواجه میشوند. بنابراین برای اینکه ابراز وجود کنند به ابزارهای مختلفی متوسل می شوند؛ برخی به گروه های بزهکاری می پیوندند، برخی بیهدفی و بی برنامگی را پیشه زندگی خود می کنند و برخی هم با نوع پوشش و لباس خود و استفاده از وسایل خاص سعی در ابراز وجود دارند.
یافتن الگو در این دوره بسیار مهم و تاثیرگذار است. بچه هایی که می بینند والدین شان هم اغلب در پی توجه به مد و مارک گرایی هستند و با پناه جستن به این ظواهر، سعی دارند مدام خود را به دیگران نشان دهند و حس اعتماد به نفس بهتری پیدا کنند، به این مساله ارزشی چند برابر می دهند.
اگر به سایر نیازهای زیستی، ذهنی، عاطفی، اعتقادی و فرهنگی کودکان و نوجوان پاسخ مناسبی داده نشود، آنها دنبال ارضای کاذب نیازهای خود می روند و الگوهای نادرست را ملاک عمل خویش قرار می دهند.
متاسفانه نوجوانان و جوانانی که در هویت یابی دچار مشکل هستند برای تهیه و تامین این گروه از لباس ها، کفش ها، ساعت ها، تلفن همراه و... حاضرند مبالغ هنگفتی بپردازند و آنها را استفاده کنند. برای این گروه از نوجوانان و جوانان وسایل مارک دار اولین و مهم ترین روش ابراز وجود اجتماعی است.
بیشتر نوجوانان و جوانان طبیعی والدین یا یکی از نزدیکان را الگوی خود قرار می دهند، اما برخی دیگر که الگوی مناسبی ندارند یا ارتباط مثبتی با والدین برقرار نمی کنند، از هنرپیشه ها، مدل ها و مارک های معتبر برای خروج از کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی الگوبرداری می کنند.
بچه های مُد
با توجه به شهرت، قیمت و نفوذی که برخی از این برندها و مارک ها در جامعه ما یافته اند، استفاده از این نوع مارک ها باعث جذابیت و جلب نظر اطرافیان و همسالان نوجوان می شود. این احساس برجسته شدن در جمع بسیار خوشایند نوجوان است. در این دوره سنی فرد دوست دارد که دیگران ظاهر، پوشش، طرز آرایش مو و کیفت لباس های وی را مورد توجه قرار دهند و از او تمجید و ستایش کنند.
همه این موارد دست به دست هم می دهد تا استفاده از مارک ها ارزش یابد. همچنین در دوره نوجوانی اهمیت و نقش همسالان و همکلاس ها خیلی بیشتر و پررنگ تر خود را نشان می دهد و بر جنبه های مختلف زندگی آنها تاثیر می گذارد. این نفوذ و تاثیر تا حدی است که اگر نوجوانی عضو این گروه های همسالان باشد و از مدل ها و برندهای قدیمی و از مد افتاده استفاده کند، مورد استهزا و تمسخر همسالان قرار می گیرد.
بر همین اساس و با توجه به نکات عنوان شده، اگر به سایر نیازهای زیستی، ذهنی، عاطفی، اعتقادی و فرهنگی کودکان و نوجوان پاسخ مناسبی داده نشود، آنها دنبال ارضای کاذب نیازهای خود می روند و الگوهای نادرست را ملاک عمل خویش قرار می دهند. اینجاست که متولیان امور مربوط به جوانان و امور فرهنگی موظف اند نیازها و خواسته های قشر جوان را بشناسند و برای تامین درست و به موقع نیازهای آنها برنامه ریزی کنند. همچنین والدین موظف اند شیوه های فرزندپروری مناسب را به کار گیرند تا کودکان و نوجوانان خود را با اعتماد به نفس بالا پرورش دهند.