آیا شبکههای اجتماعی باعث افسردگی میشوند؟
اینترنت و دنیای مجازی، یکی از بزرگترین دستاوردهای بشر است که توانسته زندگی ما را در بسیاری از زمینهها تحت تأثیر قرار دهد. تأثیر مثبت و سازنده این تکنولوژی پیشرفته بر کسی پوشیده نیست اما همواره با هشدارهای مکرر محققان و متخصصان در مورد میزان استفاده از فضای مجازی مواجه هستیم. هشدارهایی که حتی برای چند ساعت شیرینی غوطهور شدن در فضای مجازی را به کام ما تلخ میکند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، از وقتی اینترنت به ابزاری ضروری در زندگی مدرن تبدیل شده بسیاری از افراد جامعه به آن وابسته شدهاند. این وابستگی پیامدی ناخوشایند به نام «افسردگی» به همراه داشته است. افسردگی بهعنوان تیر خلاص میتواند سلامت و بهداشت روان جوانان یک جامعه را نشانه گرفته و سلامت اجتماعی را به خطر اندازد. همین امر باعث شده متخصصان و پژوهشگران تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام دهند. یکی از این تحقیقات طی 9 ماه در کشور چین انجام شد. بررسی روی تعدادی نوجوان چینی نشان داد، کسانی که به شیوه نامعقولی از اینترنت استفاده میکنند، دو و نیم برابر بیشتر از بقیه در معرض ابتلا به افسردگی شدید قرار دارند.
پژوهشی دیگر نشان میدهد افرادی که در هفته 3 تا 5 بار در اینترنت مطالب مربوط به سلامتی خود را جستوجو میکنند، نشانههای قابل توجهتری از افسردگی را دارا هستند. هر چند این تحقیقات تا حدودی هشداردهنده هستند اما کارشناسان میگویند فقط کاربرانی که به طور نامعقول از اینترنت استفاده میکنند و به آن معتاد شدهاند در معرض افسردگی قرار دارند نه افراد معمولی. یکی از پزشکان بیمارستان «فرندز» در فیلادلفیا، پس از تحقیقات بسیار، دلیل اصلی ابتلا به افسردگی این دسته از کاربران را بیخوابی یا خواب نادرست عنوان میکند. وی میگوید: «بیخوابی در کنار مواردی همچون غذا نخوردن سر وقت، کاهش ارتباطات رودررو با اطرافیان، گوشهگیری و دوری از اجتماع، غرق شدن در بازیها و فانتزیهای دنیای مجازی همگی پیامدهای استفاده بیرویه از اینترنت هستند که زندگی و رفتار فرد را متأثر میکند.»
یکی دیگر از پزشکان خانواده معتقد است: «هر گونه فعالیتی که تعامل افراد را با دیگران، محیط اطراف، رسوم قابل قبول اجتماعی و مسائلی از این قبیل محدود کند منجر به نوعی سندرم محرومیت اجتماعی خواهد شد. این افراد سرانجام دچار نوسانات خُلقی، ضعف در تمرکز، افزایش بیقراری و رفتار پرخاشگرانه احتمالی میشوند به طوری که نمیتوانند با دیگران بخوبی ارتباط برقرار کنند.» امروزه اصطلاح اعتیاد اینترنتی بسیار رایج شده و کمتر کسی دیده میشود که با این اصطلاح ناآشنا باشد، اما آنچه در این بحث اهمیت بالایی دارد توجه بهدلیل این اعتیاد است. عامه مردم «اعتیاد به اینترنت» را بیکاری افراد و علاقه به بازیهای رایانهای میدانند؛ در حالی که با قوت گرفتن «جنگ نرم» (Soft War) از سوی دولتها، دلیل مهمتری برای ایجاد اعتیاد کاربران به وجود آمد. در واقع دولتها با افزایش جذابیت فضای مجازی زمینه جذب کاربران و خوگرفتن آنان با این محیط را به گونه ای مهیا کردهاند که کاربران با بیشترین اعتماد اطلاعات شخصی خود را در این فضا قرار دهند تا کار برای جاسوسان اینترنتی آسان شود و از سوی دیگر خود را نیز در معرض افسردگی قرار میدهند.
یک پژوهشگر اینترنت با اعتقاد به اینکه نسل جدیدی از معتادان به شبکههای اجتماعی در حال پدیدار شدن است میگوید: «روز به روز بر تعداد کاربران شبکههای اجتماعی اینترنت افزوده میشود و مدت زمانی که این افراد در این شبکهها صرف میکنند به میزان قابل ملاحظهای افزایش یافته است و این اخطاری به شهروندان دنیای دیجیتال است که خواسته یا ناخواسته از زندگی واقعی خود فاصله گرفتهاند و به نوعی در دنیای مجازی (Second life) غرق شدهاند.» کاربران هنگام حضور در شبکههای اجتماعی به صورت ناخودآگاه خود را با دیگران مقایسه میکنند یا از اینکه کسی درخواست دوستی آنها را در شبکههای اجتماعی نمیپذیرد ناراحت میشوند و البته تمام این اتفاقات ساده باعث میشود تا احساسات فرد با فضای مجازی بیشتر گره بخورد، به همین دلیل است که برخی از کاربران امروزی به نوعی اختلال موسوم به «افسردگی شبکههای اجتماعی» مبتلا شدهاند.
افسردگی شبکههای اجتماعی اصطلاحی است که این روزها در جوامع غربی مورد استفاده قرار میگیرد و البته پزشکان هنوز موفق نشدهاند که یک تعریف دقیق برای آن ارائه دهند و معیارهایی را به کار گیرند تا مشخص شود این نوع افسردگی چه زمان و با چه شدت و ضعفی در کاربران ایجاد میشود.مرجع رسمی روانپزشکان و کارشناسان حوزه سلامت روانی در امریکا نیز توضیح داده که راهنمای تشخیص دقیق این بیماری هنوز به دست نیامده است و البته برخی مطالعات و آمارها این اختلالات روانی را تأیید میکنند. برخی محققان در بررسیهای جدید خود به این نتیجه رسیدهاند که بین افسردگی و میزان استفاده از اینترنت رابطه مستقیم وجود دارد و البته در مطالعات دیگر آمارهای متفاوت به دست آمده است.
کارشناسان هنوز بدرستی متوجه نشدهاند که شبکههای اجتماعی چگونه باعث بروز افسردگی میشوند و چه نکاتی در سایتهای مختلف وجود دارد که افرادی با زمینههای افسردگی را بیشتر تهدید میکند.با همه این توضیحات، کارشناسان حوزه بهداشت و سلامت روانی با اطمینان کامل به این نتیجه رسیدهاند که کودکان و نوجوانان بیش از دیگر اقشار جامعه از شبکههای اجتماعی و رسانهای تأثیر میپذیرند و این در حالی است که افسردگی مذکور در زنان بیشتر از مردان دیده میشود.
نشانههای بروز افسردگی
اگر بررسی صفحه شخصی خود در فیسبوک را به تلفنی که در حال زنگ خوردن است ترجیح دهید، لایک شدن در فیسبوک برایتان اهمیت داشته باشد، میزان توئیت شدن مطلبی که روی توئیتر قرار داده باشید ذهن شما را به خود درگیر کند یا تعداد کسانی که در توئیتر صفحه شما را دنبال میکنند به یک مسأله مهم تبدیل شود، میتواند نشان از ورود به فرآیند درگیریهای ذهنی و افسردگیهای ناشی از حضور در شبکههای اجتماعی باشد.
این مثالهای کوچک نشان میدهند که شبکه اجتماعی تا چه اندازه میتواند بر اخلاق و حالات روحی شما تأثیر بگذارد. حتی در برخی بررسیها مشخص شده است که این قبیل پلتفرمها میتوانند به نحوه زندگی مبتلایان بر افسردگی هم تأثیر بگذارند و زمینههای بیماری را در آنها تشدید کنند.
این مسأله در مطالعات علمی به اثبات رسیده است که اعتماد به نفس پایین، افکار منفی، اضطرابهای اجتماعی و تقویت زمینههای افسردگی با حضور بیش از اندازه در شبکههای اجتماعی گسترش مییابد و کاربر را بیش از پیش درگیر میکند. مخفی کردن احساسات و شاد نشان دادن پشت دیوار شیشهای رایانه از جمله اتفاقاتی است که کاربران بهدنبال حضور در شبکههای اجتماعی انجام میدهند و همین اتفاق باعث میشود تا آنها بیشتر درگیر اختلالات روانی شوند. در حقیقت مشخص شده است که افزایش میزان حضور در شبکههای اجتماعی با کاهش حضور در محافل اجتماعی و احساس تنهایی رابطه مستقیم دارد. دکتر استفانی میهالاس، مدیر مرکز روانشناسی در دانشگاه UCLA با انجام آخرین مطالعه خود اعلام کرده است که اگر موارد زیر در یک فرد دیده شود، میتوان گفت که او در آستانه ابتلا به افسردگی شبکههای اجتماعی قرار دارد: شخص ترجیح میدهد زمان بیشتری در خانه حضور داشته باشد و تمایلی به تعاملات اجتماعی و ملاقاتهای حضوری ندارد. فرد، قربانی افکار خود میشود و بین او و دنیای بیرون از او هماهنگی کمتری وجود دارد. تمایل بیشتری برای گفتوگوهای اینترنتی با افرادی که تفکر منفی دارند ایجاد میشود و حضور افراد مثبتتر با سبک زندگی سالم و مسیر هدفمند در اطراف شخص کمرنگ میشود.
دکتر میهالاس اعتقاد دارد که این نشانهها بسیار خطرناک است و اگر در شخصی دیده شود، باید هر چه سریعتر به یک روان شناس مراجعه کند.