سقوط ارزش دلار؛ خبر خوب یا بد؟
ارزش دلار در یکسال گذشته بهطور تدریجی اما مداوم کاهش داشته است. دونالد ترامپ رییسجمهوری امریکا و دیگر مقامات دولت موضعگیریهای ضدونقیضی را در این زمینه مطرح کردهاند و همین مساله با سردرگمی بازارها همراه بوده است. اگرچه کاهش اندک ارزش دلار میتواند بازارها را به تحرک وا دارد، اما سقوط این ارز بهطور قطع مشکلآفرین خواهد شد.
به گزارش اکونومیست، «بانک آو امریکا مریل لینچ» در آغاز سال 2017 و درست پیش از تحلیف ترامپ به عنوان رییسجمهوری امریکا در نظرسنجی از مدیران سرمایه دریافت که همه بدون استثنا دلار را «پرتبوتابترین تجارت» وقت میدانستند؛ بدین صورت که دلار نظر شمار نامعقولی از سرمایهگذاران را به خود جلب کرد و با جاری شدن میزان قابل توجهی سرمایه همراه بود، اما در نهایت با خوابیدن تبوتاب بازار، سرمایهگذاریهای شیرین نیز پایان یافت. ظاهرا نگرانی و احتیاط این مدیران سرمایه درباره دلار اشتباه نبود. ارزش این ارز در یکسال گذشته در برابر ارزهای مطرح جهانی 9درصد کاهش یافته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، هنوز مشخص نیست، دولت ترامپ درباره این کاهش ارزش دلار دقیقا چگونه میاندیشد. استیون منوچین وزیر خزانهداری امریکا اخیرا در مجمع جهانی اقتصاد در داووس گفت: «آشکار است که دلار ضعیف برای ما خوب است، چرا که با تجارت و فرصتها مرتبط است.» اتخاذ موضع مخالف در برابر «دلار قوی» در میان مقامات رده بالای امریکا چندان مرسوم نیست و به همین دلیل اظهارات منوچین کاهش بیشتر ارزش دلار را در پی داشت. بعد از این اتفاق ترامپ بیانیهیی درباره حمایت از دلار قوی در بلندمدت منتشر کرد که با افزایش ارزش این ارز همراه بود. از آنجایی که همین آوریل گذشته رییسجمهوری میگفت دلار بیش از اندازه قوی است، نمیتوان بازارها را به دلیل سردرگمی در موضعگیری مقصر دانست. آنچه به پیچیدگی مساله میافزاید، تمرکز دولت بر از بین بردن کسری تجاری است. بسته اخیر اصلاح و کاهش مالیاتی احتمالا با افزایش واردات و بیشتر شدن کسری تجاری همراه خواهد بود. کسری تجاری عمدتا در دوران بحران اقتصادی کاهش مییابد، اما قطعا چنین اتفاقی نتیجهیی مطلوب محسوب نمیشود. از اینرو برای کاهش کسری تجاری به کاهش قابل توجه ارزش دلار و در عین حال حفظ خوشبینی در اقتصاد نیاز است.
تاثیر کاهش ارزش دلار در بازارهای مالی امریکا
اما سوال این است که اگر دلار در یکی از دورههای ضعف شدید مشابه اواخر دهه 1980 و اوایل 2000 قرار داشته باشد، چه بر سر بازارهای مالی خواهد آمد؟ پاسخ این سوال به علت ضعف دلار بستگی دارد. اگر ضعف دلار به خبرهای بد درباره اقتصاد امریکا مرتبط باشد، آنگاه عمدتا با کاهش ارزش شاخصهای سهام و افزایش ارزش اوراق قرضه دولتی همراه خواهد بود. عکس این مساله نیز در صورتی رخ میدهد که ضعف دلار از رشد قابل توجه در بازارهای نوظهور ناشی شده باشد؛ در این صورت کاهش ارزش دلار نشان میدهد که سرمایهگذاران بهدنبال بهرهوری از فرصتهای فوقالعاده در دیگر بازارهای جهانی هستند.
در حال حاضر به نظر میرسد، ضعف دلار از بهبود اقتصاد جهانی ناشی شده باشد. این مساله تا اندازهیی خوشبینی و روحیه خوب در بازارهای سهام در آغاز سال 2018 را نیز توضیح میدهد. دلار ضعیفتر همانطوری که منوچین نیز گفت، به نفع شرکتهای امریکایی فعال در سطح جهانی خواهد بود؛ نه تنها توان رقابتی این شرکتها در زمینه صادرات افزایش مییابد، بلکه درآمدهای خارجی آنها نیز در زمان تبدیل به دلار از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود. «بانک آو امریکا مریل لینچ» بر این باور است که در سه ماهه چهارم سال مالی جاری (منتهی به مارس) 68درصد از شرکتها با فروش بالای خارجی عملکرد بهتری از پیشبینیهای سود و فروش خواهند داشت.
اگرچه بازارهای سهام عملکرد خوبی دارند، اما ارزش اوراق قرضه دلاری وزارت خزانهداری کاهش یافته است (کاهش ارزش اوراق قرضه به معنای افزایش بهرهوری آنهاست). این مساله نشان میدهد که سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری پول خود بر دلار که ارزش آن رو به کاهش است، بازگشت سرمایه بیشتری را خواستار هستند. اما یک توضیح دیگر نیز برای این مساله وجود دارد: سرمایهگذاران بر اوراق قرضه امریکا فکر میکنند که رشد قوی اقتصادی در نهایت به بالا رفتن نرخ تورم میانجامد و از اینرو به افزایش بهرهوری اوراق قرضه برای جبران مافات نیاز است.
معنای کاهش ارزش دلار برای باقی جهان
اما در دیگر نقاط جهان چه اتفاقی رخ میدهد؟ دلار ضعیف به معنای یورو قوی و ارزش نسبتا مساوی دیگر ارزها خواهد بود و سیاستهای سختگیرانه پولی در اروپا را به دنبال خواهد داشت. ماریو دراگی رییس بانک مرکزی اروپا در اظهارات خود در 25 ژانویه به چند مساله درباره تحولات بینظم در نرخ تبادل ارز و عواقب این تحولات برای ثبات اقتصادی و مالی اشاره کرد. لحن او درباره سیاستهای پولی در واکنش به این تحولات از آنچه سرمایهگذاران انتظار داشتند، محافظهکارانهتر بود؛ دراگی گفت: بانک مرکزی اروپا افزایش زیاد ارزش یورو را نمیخواهد؛ بهرهوری اوراق قرضه دولتی در اروپا نیز بالا رفته و زمان سیاستهای پولی سختگیرانه رسیده است.
در کشورهای در حال توسعه سیاستگذاران اقتصادی زمانی که ارزش دلار در حال کاهش است، روزگار راحتتری را میگذرانند. برای نمونه بحران مالی آسیا در اواخر دهه 1990 در زمان افزایش ارزش دلار رخ داد. بسیاری از کشورها ارزهای خود را به دلار وابسته کردند؛ اگر ارزش دلار افزایش یابد، مجبور هستند برای حفظ ارتباط مزبور سیاستهای مالی سختگیرانه در پیش گیرند. دلار ضعیفتر هم فرصت سیاستهایی همچون کاهش نرخ بهره را فراهم میآورد و با افزایش رشد اقتصادی همراه میشود. بهطور قطع اگر این کشورها پیشرفت قابل توجهی داشته باشند، شرایط به کلی تغییر میکند. اگر پول زیادی به بازارهای نوظهور جاری شود، احتمال دوآتشهشدن اقتصاد وجود دارد؛ یعنی قابلیت تولید توانایی پیشروی با افزایش تقاضا را ندارد. ارزی هم که ارزش آن بیش از اندازه واقعیاش باشد، قابلیت رقابتی صادرکنندگان را از بین میبرد و در نهایت به بروز بحران میانجامد. اگر میزان بهرهوری اوراق قرضه وزارت خزانهداری امریکا به اندازه کافی بالا رود، آنگاه میتواند با جاری شدن مجدد سرمایه به دلار همراه شود. به علاوه افزایش شدید بهرهوری اوراق قرضه بر رشد اقتصادی فشار میآورد. اندکی کاهش ارزش دلار برای سرمایهگذاران مشکل خاصی ایجاد نمیکند، اما سقوط شدید آن چرا !