فاجعهای به نام انتقال آب خزر
بنا به اخبار غیررسمی، سازمان حفاظت محیط زیست با طرح انتقال آب دریای کاسپین (خزر) موافقت کرد.
این طرح که با صرف بودجه ای بالغ بر 10 هزار میلیارد تومان، قرار است بیش از 200 میلیون مترمکعب آب از دریای کاسپیان برداشته، در سواحل دریا عملیات شیرین سازی و نمکزدایی آن صورت بگیرد و با استفاده از یک خط لوله به طول 180 کیلومتر، به شهر سمنان به عنوان مرکز استان سمنان منتقل شود و از آنجا به شهرستان های غرب و شرق استان هم حقابه ای داده شود، با وجود فراز و نشیب های متعدد در دولت های مختلف بالاخره به دست دولت محیط زیستی روحانی موافقت گرفت.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون، کنشگران و فعالان حوزه محیط زیست و سازمان های مردم نهاد و نیز دانشگاهیان این حوزه و بدنه تخصصی سازمان حفاظت محیط زیست واز جمله شخص رییس پیشین آن ، معصومه ابتکار از ابتدا در مقابل فشارهایی بسیار برای اجرایی شدن این پروژه ایستاده و مقاومت کردند و نگذاشتند که این اتفاق بیفتد اما لابی های قدرت، زورشان حتی بر معاون رییس جمهور نیز چربید و توانستند پس از کنار گذاشتن ابتکار از سازمان فوق و نشاندن عیسی کلانتری بر صندلی پردیسان، جواب مثبت را بگیرند. هر چند عیسی کلانتری و سازمان متبوعش به دلیل واکنشهای فراوان متخصصان و کنشگران، نماینده های برخی استان های شمالی، کشاورزان این استان ها و حتی مردم عادی کوچه وخیابان ،سیاست یک بام ودو هوا پیشه کرده اند اما خبرهای رسیده حاکی ا زآن است که طرح فوق، به شدت به سمت اجرایی شدن رفته است.عمق فاجعه به حدی بوده که حتی واکنش مردم استان سمنان را نیز در پی داشته است و برخی سمنانی ها با این عملیات مخالف هستند و میگویند نمی خواهیم زیست بوم های ایران به قیمت دریافت آب برای شهرهای ما تلف شود. آنها معتقدند این آب نه برای شرب یا شهرها بلکه قرار است برای صنایع آب بر از جمله فولاد در سمنان مصرف شود و به کام کارخانه های پرمصرف و آبخور ریخته شود؛ درحالی که به نام مردم سمنان تمام می شود. از سوی دیگر در صورت اجرای این خط انتقال، فاجعه ای عظیم و ژرف در استان سمنان رخ خواهد داد؛ چرا که مقرر شده عملیات شیرین سازی و نمک زدایی آب در شهر سمنان انجام شود که حجم عظیم نمک باقی مانده در خاک، شوری خاک این استان را چند برابر کرده و آینده زیست بوم شهر سمنان و استان را با نابودی جدی مواجه خواهد ساخت.
فاجعه ای در پیش است
محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ومرتع در سمینار« بررسی آینده طبیعت ایران» درباره این فاجعه غیرقابل جبران گفت:« موضوعی که درباره طرح انتقال آب دریای شمال، بیش از بحث های فنی بسیار مهم است، بررسی دیگر مناطقی بوده که طرح های انتقال آب در آنها اجرا شده است. استان اصفهان و یزد، دو استانی هستند که تاکنون ازاین طرح ها بهره مند شده اند. کافی ا ست وضعیت این دو استان را بررسی کنیم در قبل و بعد از اجرای طرح های انتقال آب و ببینیم که آیا عیار کیفیت زندگی در این شهرها بهتر شده و مولفه های اقتصادی-اجتماعی و شاخصهای امنیت اجتماعی روند رو به رشد داشته است؟ آیا تاب آوری سرزمین در این مناطق بهبود پیدا کرده است؟ واقعیت این است که طرح های انتقال آب مانند یک مرفین عمل کرده و ما فقط درد را ساکت کرده ایم، بدون اینکه به ریشه درد بپردازیم. در اصفهان زمانی که فقط 800 میلیون متر مکعب، آورد طبیعی رودخانه زاینده رود موجود بود، در اغلب روزهای سال مردم زاینده رود را در سی وسه پل و پل خواجو درک می کردند؛ گاوخونی هم وضعیت خوبی داشت و اقتصاد ورزنه هم سر جای خودش بود. الان به مدد طرح های کوهرنگ 1و 2و 3 آورد طبیعی زاینده رود را دو برابر کرده ایم. یک رودخانه دیگر به بزرگی زاینده رود به آن اضافه کرده ایم؛ اما زاینده رود حتی به پل زمان خان هم نمی رسد؛ به اصفهان که هیچ و گاوخونی به یک چشمه بزرگ گرد وخاک تبدیل شده و 300 هزار نفر از اهالی ورزنه با بزرگ ترین تنش اجتماعی روبه رو شده اند؛ خیلی های شان کلیه های خود را فروخته اند و اتفاقات عجیبی رخ داده است. اصفهان از جنوب در منطقه «پارک ملی کلاهقاضی» دچار فرونشست ها و شکاف های وحشتناکی شده است؛ تازه آنجا نه کشاورزی و نه صنعتی وجود دارد و با این همه به شدت زمین درحال نشست است. در «مورچه خور» در شمال اصفهان و در اراضی«پارک ملی موته» در شرق اصفهان در دشت «سِگزی» چشمه بزرگی از گردوخاک و کانون فرسایش بادی را داریم که سبب شده حتی گاهی پرواز هواپیما در فرودگاه اصفهان با تاخیر یا حتی تعطیلی روبه رو بشود. در غرب اصفهان و در منطقهای که الان فولاد مبارکه و ذوب آهن استقرار پیدا کرده، زمین چنان نشست کرده که یکی از کوره های اصلی ذوب آهن، از حیز انتفاع خارج شده و بیم بیکاری 45 هزار کارگر میرود. این ها را اضافه کنید به اینکه اصفهان، اخیرا حتی رکورد آلودگی هوا را شکست و از تهران جلو افتاد به خاطر این تمرکز جمعیت و بارگزاری وحشتناک و به این دلیل که هفت برابر متوسط کشور اشتغال ایجاد کرد به کمک این انتقال آب و لابی پرقدرتی که داشتند و صنایعی را مستقر کردند که با واقعیت های اکولوژیکی منطقه سازگار نبود و یک واقعیت بزرگ تر به نام «زیستن در یک منطقه خشک» را نادیده گرفت. واقعیت زندگی در یک منطقه خشک این است که انحراف معیار ریزش های آسمانی آن ممکن است از یک سال به سال دیگر تا 80-70 درصد تغییر کند و شما نتوانید و نباید بر اساس میانگین ها بررسی کنید؛ باید بر اساس کمینه ها بررسی و برنامه ریزی کنید». درویش در ادامه درباره مشکلات استان یزد و مشکلاتی که پس از انتقال آب گریبان این استان را گرفت، گفت:«یزد در حالی که دارای بالاترین شاخص امنیت اجتماعی و سرآمد استان های کشور بو د، الان درگیر دزدی، فحشا، فساد، افسردگی، طلاق و مشکلات وحشتناکی شده است. حتی اردکان هم که باز در استان یزد سرآمد بود با همین مشکلات و ناامنی های اجتماعی دست به گریبان شده است. چرا؟ چون 44 درصد نیروی کارش را از بیرون وارد می کند. 15 کارخانه گندوله سازی در یزد ساخته شد و 35 مجوز دیگر داده شده است. انواع واقسام صنایع پرمصرفی که شما میتوانید تصور کنید در جهان وجود دارد در یزد جانمایی شده؛ صنایعی مصل فولاد، آهن، لاستیک، اتم که جزو پرمصرفترین صنایع آب بر جهان هستند. نیروگاههای اتمی و فرآیند استحصال اورانیوم را معمولا در جاهایی مستقر می کنند که نزدیک منابع آب دایم باشد اما شما بزرگ ترین نیروگاه هایتان در اصفهان است و یکی هم در قم است و یکی هم که معدن اصلی استحصال اورانیوم در یزد است و با تانکرهای بزرگ، آب شیرین در اختیارش قرار می دهند، چرا که فرآیند آن بسیار آب بر است. تمام این ماجراها سبب شده که یزد آن چیزی را که به آن مفتخر بود را از دست بدهد. آن زمان یزد مشکلی نداشت؛ نیاز نداشت که 55 درصد سفال کشور را تامین کند. مردم یزد در شمار مردمی بودند که نرخ بیکاری شان در کمترین حد خودش بود اما ما با این انتقال آب که به ازای هر یک لیتر، 5 لیتر هم بارگذاری می شود ، وضعیت را بدتر کردیم و حالا همان بلا را می خواهیم بر سر سمنان بیاوریم». عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور در انتها درباره عوارض و پیامدهای این طرح برای مقصد یعنی سمنان گفت:« استان سمنان به نمک احتیاجی ندارد؛ گنبدهای نمکی در گرمسار و دامغان و فاصله دامغان تا جندق، مملو از نمک بوده و می تواند صادر کننده نمک به کل دنیا باشد اما نکته این است تقریبا در هیچ کجای جهان که طرحهای نمکزدایی و استفاده از آب شیرین کن اتفاق افتاده است، من تا حالا ندیده ام آب شور را منتقل کنند و ببرند به مقصد و آنجا فرآیند نمک زدایی را انجام بدهند. چرا که هم قیمت آن خیلی گرانتر می شود و هم از نظر پدافند غیرعامل بسیار خطرساز است. یعنی اگر لوله آب شور دچار مشکلاتی بشود و در منطقه که زلزله خیز هم هست دچار فرسایش شود و یا با خرابکاری مواجه شود، آنگاه ما عرصه ای وسیع را در حاصلخیزترین مناطق جنگلی کشورمان را به خاطر نشت آب شور از دست می دهیم. پس اگر این طرح اجرا شود، فرآیند شیرین کردن آب در همان سواحل شمال اتفاق خواهد افتاد و آنگونه هم مسلما پیامدهای فاجعه باری خواهد داشت».