فوبیای طلاق، مانع ازدواج
بر اساس آمارها ۹۰درصد زنان پس از طلاق ازدواج نمیکنند. این در حالی است که ۹۰درصد مردان پس از طلاق، دوباره ازدواج میکنند. در واقع شانس زنان برای ازدواج مجدد یک نهم مردان است.
همچنین در برخی بررسیها این چنین آمده است که پس از گذشت یک سال از طلاق زوج، ۹۰درصد خانمها علاقهمند به بازگشت به زندگی هستند. بر اساس آمارها میتوان اذعان کرد که بار روانی بر روی زنان مطلقه فراوان است. همچنین آنها به از سر گرفتن ازدواج قبلی علاقهمندند و از سوی دیگر شانس تشکیل زندگی جدید برای آنها اندک است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، هماکنون بیشترین طلاقها برای زنان در گروه سنی 29-25 سال ثبت میشود. بسیاری از آسیبهای زنان مطلقه مربوط به مسائل فرهنگی است، طبیعتا نوع نگاهی که جامعه به زنان مطلقه دارد، باعث میشود که شانس آنها برای ازدواج با افراد مناسب کاسته شود. اغلب زنان در ازدواج دوم مجبور به ازدواج با مردانی میشوند که 10 تا 15 سال از خودشان بزرگتر هستند و این باعث نوعی فرسایش اجتماعی در میان زنان مطلقه میشود. همچنین ٧١درصد زنان مطلقه و بیوه صاحب فرزند یا فرزندانی هستند.
طلاق و تبعات آن
اگر طلاق آخرین راه حل اختلافات زناشویی است، پس نباید عرصه اجتماعی را بر افرادی که طلاق را به عنوان یک راه حل در نظر گرفتهاند، تنگ کرد. هنوز در جامعه ما نگرشها نسبت به زن مطلقه یا بیوه همچون گذشتههای دور است. با اینکه در شرایط کنونی از شدت آن دیدگاههای سنتی کاسته شده است، اما آنطور که باید این زنان بعد از طلاق نمیتوانند از بند کج فهمیهای برخی افراد جامعه در امان باشند. این زنان به دلیل تصمیم به طلاق از بسیاری از امکانات محروم میشوند. در حالی که در بررسی بسیاری از خانوادهها باید گفت که انتخاب گزینه طلاق بهترین گزینه برای نجات یک زندگی است. برای مثال دختری که تا چند سال قبل در منزل پدری از احترام و عزت برخوردار بود، امروز اگر هم از او در خانه پدری استقبال شود، دیگر امکانات گذشته در اختیارش نیست. از سوی دیگر پاسخگویی به دیدگاه و حرفهای افراد سطحی و کسانی که تاکنون نیاموختهاند برای خود و دیگران حریم و احترام قائل باشند، دردی بر دیگر دردهاست. درضمن مردان نیز با ترفندهای متعدد در پی شانه خالی کردن از پرداخت مهریه، نفقه و دیگر حقوق زنان هستند. بر اساس گفتوگوهای انجام شده با این زنان باید تاکید کرد که مشکلات مالی، سرکوفتها و سرکهای افراد بیحریم از چالشهای اساسی زندگی آنهاست.
امان از حرفهای بیاساس مردم
دو سال از طلاق مونا میگذرد. او در یک شرکت بازرگانی مشغول بهکار است و میگوید: اکثر همکاران به عروسی ما آمده و همسر سابق مرا میشناسند. در این دو سال حتیالامکان اجازه ندادم، کسی بفهمد که ما از هم جدا شدیم. به گفته این زن جوان دیدگاهها به یک زن مطلقه در برخی محیطهای کاری به قدری زشت است که نمیتوان آن را توصیف کرد. مونا میافزاید: یکی از همکارانم به دلیل ابتلا به سرطان همسرش او را طلاق داد. خودتان تجسم کنید یک زن مبتلا به سرطان را که تمام موهایش ریخته و با چهرهای رنگ پریده به زحمت به سر کار میآمد. در آن دوران برخی همکاران از ارتباط او با مردان اداره میگفتند. در حالی که آن فرد به دلیل بیماری و بروز مشکلات روحی ناشی از طلاق به قدری افسرده بود که فقط برای گذران زمان به سر کار میآمد تا مشکلاتش را برای مدتی فراموش کند. به گفته او برخی افراد با حرفهای بیحساب و قضاوتهای نادرست فقط در پی عذاب دیگران هستند.
مرد نوکیسه،طلاق و صیغه آغاز داستان طلاق
حمید و زینب چهار سال است که از هم جدا شدهاند. زینب دلیل طلاقش را خیانت میداند و میگوید: در اول زندگی با دار و ندار او ساختم، اما وقتی که به امکانات اولیهای رسید، دیگر به بنده اهمیت نمیداد. به گفته او ما یک دختر 10ساله داریم و آخر هفتهها پیش پدرش میرود. بنده با تمام اخلاقهای بد او ساخته بودم و حتی هماکنون نیز تمایل به بازگشت دارم، اما همسر سابقم با یک خانم که از ازدواج اولش یک پسر سهساله دارد در شرف ازدواج است. زینب خطاب به دختران جوان میافزاید: قبل از اینکه خواستار ازدواج با فرد مورد علاقهتان باشید به حرفهای پدر و مادرتان گوش دهید، چون ازدواج شخصیت، اخلاق و منش هیچفردی را عوض نمیکند. برای مثال فردی که تا دیروز یک خودرو مستهلک سوار میشد و امروز به واسطه قرض و قسط یک خودرو مدل بالا سوار میشود، دیگر روزگار گذشتهاش را فراموش میکند. امروزه جامعه ما پر شده از افراد نوکیسه که حتی از یادآوری گذشته خود نیز ابا دارند. به گفته او بنده هماکنون در سن 32 سالگی شانس ازدواج مناسب ندارم. برای مثال چندی قبل به یکی از آشنایان همسرم که مردی میانسال بود موضوع جداییام را توضیح دادم، انتظار داشتم که او حمید را راهنمایی کند تا زندگی ما از سر گرفته شود، اما او در آخر گفت میتواند به واسطه صیغه محرمیت با من ازدواج کند.
اغلب زنان سرپرست خانوار شغل مناسب ندارند
زنان مطلقه یا بیوه با مشکلات متعدد مواجه هستند. برای مثال اغلب آنها از وضعیت اقتصادی نامناسبی رنج میبرند و همین مساله برای آنها و فرزندانشان چالشهای متعدد را به دنبال دارد. در شهریور سال جاری، رئیس سازمان بهزیستی گفت: «از تعداد کل زنان سرپرست خانوار در کشور؛ ٧/٢درصد شوهرشان فوت شده و ٢/٢درصد نیز طلاق گرفتهاند که این آمار در سال ٨5 متفاوت بوده است. طوری که آمار زنان سرپرست خانوار با شوهر فوت شده 6/5درصد و زنان طلاق گرفته حدود ٩ دهمدرصد بوده است.» به گزارش ایرنا، انوشیروان محسنی بندپی خاطرنشانکرد: «در حال حاضر بیش از ٧0درصد زنان سرپرست خانوار در کشور شغل مناسبی ندارند.»
شانس ازدواج افراد مطلقه ریشه فرهنگی دارد
یک مددکار اجتماعی درباره شانس ازدواج مجدد برای افراد مطلقه یا بیوه در جامعه ایران میگوید: در آمار رسمی نرخ متغیری درباره میزان طلاق در جامعه عنوان میشود. این در حالی است که در جامعه ما به ازای سه تا پنج ازدواج یک طلاق رخ میدهد. محمد زاهدی اصل میافزاید: این مساله نشان میدهد در جامعه ایران واقعیتی به عنوان طلاق به دلایل متعدد وجود دارد، طبیعتا نرخ طلاق نشان میدهد که تعدادی از افراد در سنین جوانی یا اوایل میانسالی مطلقه شده و در نهایت این افراد بخش قابل توجهی از جمعیت جامعه را به خود اختصاص میدهند. به گفته او این افراد بعد از گذشت مدتی تمایل به ازدواج دارند. حال این مساله مطرح است که آیا این افراد با تجربه تلخ ازدواج اول به ازدواج مجددا تمایل دارند؟ با بررسی جامعه باید گفت که افراد تمایل اندکی به ازدواج مجدد دارند. این مددکار اجتماعی میافزاید: در واقع بخش قابل توجهی از افراد مطلقه یا بیوه جرات و جسارت تشکیل زندگی مشترک را نداشته و تمایلی به ازدواج مجدد ندارند. زاهدی اصل میگوید: بخشی از این افراد به دنبال ازدواج مجدد میروند، اما هنوز در جامعه ما دیدگاه سنتی درباره زن مطلقه یا بیوه وجود دارد. با بررسی جامعه باید تاکید کرد که جوانان مجرد ازدواج با فردی که تجربه ازدواج نداشته را ترجیح میدهند. به گفته او در بسیاری خانوادهها انتخاب گزینه طلاق برای زوجها تنها راه نجات است. از سوی دیگر ازدواج دو فرد با تجربه زندگی مشترک ناموفق میتواند در استحکام روابط تاثیرگذار باشد. به گفته او برای مثال اغلب مردان بعد از طلاق یا قید ازدواج را زده یا برای ازدواج به دنبال افرادی بدون تجربه ازدواج میگردند. برای مثال بسیاری از افراد مطلقه از زندگی قبلی خود صاحب فرزند هستند و همین مساله مانعی برای ازدواج مجددشان محسوب میشود. این استاد دانشگاه میافزاید: بر اساس قانون با اینکه حضانت بر عهده پدر طفل است، اما بر اساس تصویب قانون در سال 60 واگذاری طفل به مادر شایسته امکانپذیر است. در این شرایط برای مادران همراه بودن با فرزند امکان ازدواج آنها را محدود میکند. زاهدی اصل تاکید میکند: هنوز در جامعه ما دیدگاههای سنتی مشاهده و همین مساله باعث بروز محدودیتها میشود. در شرایط کنونی امکان ازدواج دختران محدود است، طبیعتا این محدودیت برای زنانی که برای دومین بار تمایل به ازدواج دارند، بیشتر میشود. این استاد دانشگاه میگوید: در جامعه ما بین ازدواج دختر و پسر تفاوتهای متعدد وجود دارد، شاید در آینده این فرهنگ اصلاح شود. برای مثال هنوز در جامعه ما درخواست ازدواج از سوی دختران چندان پسندیده نیست. به بیان دیگر در جامعه ما دختر در انتظار خواستگار است. در این وضعیت اگر دختر خواستگار نداشته باشد، باید تجرد را بپذیرد. به گفته او برای مثال اگر افراد مطلقه به ویژه زنان با توجه به فرهنگ جامعه ما در دوران مجردی پنج خواستگار داشتند، بیشک بعد از شکست در زندگی نخست امکان ازدواجشان کاهش مییابد. بر اساس فرهنگ جامعه فرد نمیتواند مرد مورد علاقه خود را انتخاب کرده یا به وسیله فضای مناسب حق ازدواج داشته باشد. زاهدی اصل میگوید: برای افزایش امکان ازدواج مناسب باید چشمها شست و منصفانه به این قضیه نگاه کرد.