x
۰۷ / دی / ۱۳۹۶ ۱۱:۳۷

دام‌های تبهکاران را بشناسید

دام‌های تبهکاران را بشناسید

بیماران جنسی و آسیب دیدگان روانی درست مانند ویروس‌های نامرئی بدون هیچ علامت و نشانه خاصی در دنیای پیرامون ما زندگی می‌کنند و هر لحظه مترصد و در کمین برای آزارگری هستند!

کد خبر: ۲۴۰۸۰۲
آرین موتور
انتخاب شما چیست؟ آیا سلامت روحی و جسمی و آبروی خود را به دست شانس و سرنوشت می‌سپارید یا تصمیم می‌گیرید آگاهانه و با رعایت نکات خودمراقبتی از خود و فرزندان  تان در برابر این موجودات خطرناک نامرئی محافظت کنید؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، پلیس به‌عنوان حلقه آخر مبارزه با جرم و جنایت وظیفه کشف جرم و دستگیری مجرمان را برعهده دارد و خوشبختانه پلیس آگاهی تهران بزرگ در کشف جرایم جنایی با آمار کشف نزدیک به صددرصدی کارنامه‌ای درخشان از عملکرد خود در مقابله با جرایم جنایی ارائه کرده است.

اما باید بدانیم دستگیری و مجازات یک آزارگر زنان و کودکان تنها بخش کوچکی از آسیب‌های روحی و روانی وارد آمده بر قربانی و خانواده وی را درمان کرده و ذره‌ای از درد آنان را التیام می‌بخشد.

بهترین روش مقابله با یک آسیب پیشگیری است و پیشگیری جز با آموزش مستمر و هوشیاری فرد فرد اعضای یک جامعه تحقق نمی‌یابد.

هر فرد می‌تواند با رعایت شماری از نکات هشداری ساده مانع از آسیب‌های عمیق روحی غیرقابل درمانی شود که در نتیجه وقوع از این دست مسایل گریبانگیر قربانی و اطرافیان وی می‌شود. آسیب‌هایی چون حس بی‌ارزشی، افسردگی شدید، اقدام به خودکشی و در مورد کودکان کلید خوردن سناریوی غم انگیز تربیت یک آزارگر دیگر در آینده‌ای نه چندان دور.

بیماران جنسی همه جا هستند و هر روز نیز ممکن است بر تعداد آنها افزوده شود اما این به آن معنا نیست که دست روی دست بگذاریم و تنها امیدوار باشیم هرگز با آنها سر و کار پیدا نکنیم بلکه باید با رعایت نکات خودمراقبتی آگاهانه از قرار گرفتن در این شرایط خودداری کرده و آزارگران را در رسیدن به مقاصد شوم خود ناکام بگذاریم.

سطرهای پیش رو که با همکاری سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گردآوری شده، شماری از نکات هشداری برگرفته از پرونده‌های تشکیل شده در اداره شانزدهم پلیس آگاهی است. اداره اجتماعی پلیس آگاهی تهران بزرگ در نظر دارد با انتشار این نکات و انتقال تجربه تلخ قربانیان این حوادث از تکرار آنها جلوگیری کند. تجربه تلخ قربانیانی که حفاظت از خود را به شانس و سرنوشت سپرده یا گمان می‌کردند اتفاقات تلخ هرگز برای آنها پیش نخواهد آمد.

من قربانی شدم چون...

- برایم فرقی نمی‌کرد خودروی مسافرکشی که سوار می‌شوم تاکسی باشد یا نه.

- هیچگاه به دودی بودن یا نبودن شیشه خودرویی که سوار شده‌ام توجه نکردم.

- موقع سوارشدن به خودرو توجهی به سالم بودن دستگیره‌های خودرو نکردم.

- اگر ظاهر راننده به نظرم موجه می‌آمد گرم گرفتن با او را بد نمی‌دانستم.

- فکر می‌کردم سوار شدن به یک خودرو برای مسیری کوتاه و وقت گذرانی با راننده مشکلی پیش نمی‌آورد.

- وقتی عجله داشتم برای رسیدن به مقصد بدون توجه به مدل خودرو سوار می‌شدم.

- نمی‌دانستم به نیت خودروی مدل بالایی که مقابل پای مسافر ترمز می‌کند باید شک کرد.

- برای رفتن به مقصدی که در خارج شهر قرار داشت یا قسمت زیادی از آن از بزرگراه می‌گذشت از تاکسی‌های خطی و شناخته شده استفاده نمی‌کردم.

- مقید نبودم هنگام شب از تاکسی یا اتوبوس و مترو استفاده کنم.

- نمی‌دانستم تردد در ساعات خلوت شب یا صبح زود یکی از دلایل آزار و اذیت زنان است.

- فکر نمی‌کردم لازم باشد برای رفتن به یک مکان ناآشنا باید فرد مورد اعتمادی را به همراه خود ببرم یا اطرافیانم را در جریان بگذارم.

- فکر نمی‌کردم پشت هر پیشنهاد ملاقات خصوصی در خانه یا محل کار(خارج از وقت اداری) احتمال آزار و اذیت وجود دارد.

- نمی‌دانستم شرکت در میهمانی‌های مختلط احتمال آزار و اذیت را افزایش می‌دهد.

 - نمی دانستم وقتی زنی می‌پذیرد در یک رابطه دوستانه به خانه مردی می‌رود احتمال اینکه توسط چند نفر مورد آزار قرار بگیرد وجود دارد.

- هیچ وقت به نیت فردی که خود را مأمور آب، برق، گاز یا پستچی معرفی کرده شک نکردم و بدون اطمینان از درستی هویتش در را برایش باز کردم.

- تا به حال به این نکته توجه نکرده بودم که برای جلوگیری از بزه دیدگی باید نکات ایمنی را در نصب حفاظ برای بالکن طبقات اول رعایت کرد.

- نمی‌دانستم وجود آیفون تصویری و دوربین مداربسته در محیط‌های کاری زنانه ضروری است.

- فکر نمی‌کردم لازم است در زمان حضور تعمیرکار، خریدار یا فرد غریبه در خانه ضروری است و باید یکی از اعضای خانواده در کنار من حضور داشته باشد.

- بدون توجه به امنیت مجتمع مسکونی در را روی فرد غریبه‌ای که مدعی بود با یکی از ساکنان نسبت دارد یا کلید منزلش را به همراه ندارد بازکردم.

نوجوانم قربانی شد چون من...

- همیشه فکر می‌کردم با پنهان کاری در مورد اشتباه های فرزندم مادرمهربانی هستم و از او محافظت می‌کنم.

- هیچگاه نتوانستم مانند یک دوست صمیمانه با فرزندم در ارتباط باشم.

- هیچگاه بین من و همسرم در تربیت و برخورد با فرزندمان هماهنگی و همراهی نبود.

- هیچگاه نظارت بر روابط دوستانه فرزندم را جدی نگرفتم.

- رابطه دوستی فرزندم را با جنس مخالف بد نمی‌دانستم.

فضای مجازی مرا قربانی آزار و اذیت کرد زیرا...

-‌ به افرادی که درفضای مجازی با آنها آشنا می‌شدم اعتماد می‌کردم.

- ملاقات خصوصی با فردی که در فضای مجازی با او آشنا شده‌ام را بی‌ضرر می‌دانستم.

- هیچگاه فکر نمی‌کردم بسیاری از متجاوزان در فضای مجازی به‌دنبال اغفال زنان و دختران هستند.

- هرگز تصور نداشتم بیشتر ملاقات‌ها بعد از آشنایی در فضای مجازی با نیت سوءاستفاده است. 

نوبیتکس
ارسال نظرات
x