دست خالی آمریکا، توپ پر روسیه
خاورمیانه سرزمین جنگهای بیپایان است. گذشته از نزاع دیرینه فلسطینی- اسرائیلی، این منطقه در دهههای گذشته شاهد جنگهای متعددی مانند جنگ خلیجفارس و حمله آمریکا به عراق بوده است.
از دیگر سو، ترویج تفکرات بنیادگرایانه و افراطی از سوی کشورهایی مانند عربستان نیز آبشخور خوبی برای گروههایی چون القاعده و داعش بوده که باعث ایجاد بیثباتیهای گسترده در منطقه شدهاند. البته هرچند نمیتوان از نقش خود کشورهای منطقه در این وضعیت نابسامان غافل شد، نباید بر نقش بازیگران فرامنطقهای از جمله روسیه و آمریکا در وضعیت کنونی چشم فروبست که آتش جنگهای نیابتی متعددی را در منطقه افروختهاند. از جنگ داخلی در سوریه میتوان به عنوان یک نمونه آشکار از این جنگهای نیابتی در منطقه یاد کرد. با این حال، افول داعش و پایان جنگ در سوریه، به نظر میتواند نویدبخش آینده جدیدی در خاورمیانه باشد؛ آیندهای که تا حد زیادی به نگرش و راهبرد همان قدرتهای فرامنطقهای بستگی دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی است با دکتر تامارا کُفمنویتز و دکتر مارک لینچ در حاشیه کنفرانسی پیرامون روابط ایالات متحده و روسیه که در آن کوشیده شده با بررسی منافع و نقش آمریکا و روسیه در منطقه، پرتویی بر آینده احتمالی خاورمیانه افکنده شود. کفمنویتز که در حال حاضر به عنوان پژوهشگر ارشد در مرکز سیاست خاورمیانه در مؤسسه بروکینگز مشغول به کار است، سابقه حضور در وزارت خارجه آمریکا به عنوان معاون وزیر خارجه در امور شرق نزدیک را در بین سالهای ٢٠٠٩ تا ٢٠١٢ در کارنامه خود دارد. مارک لینچ نیز به عنوان استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشکده روابط بینالملل الیوت مشغول به تدریس است. او صاحب تألیفاتی در زمینه سیاست خاورمیانه، جنبشهای اسلامی و دیپلماسی عمومی است.
روسیه در حال حاضر در خاورمیانه چه اهدافی را دنبال میکند و این اهداف نسبت به سال ٢٠١١ چه تغییراتی کرده است؟
کفمنویتز: برهمخوردن نظم منطقهای در دهه گذشته، فرصتهایی را برای برخی بازیگران اعم از منطقهای و بینالمللی فراهم کرده است. اصلا جای تعجب ندارد که روسها از این فرصت برای گسترش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه استفاده میکنند.
مارک لینچ: من هم همین نظر را دارم. یکی از مسائلی که ریشه آن به سال ٢٠٠٣ میلادی برمیگردد این است که نظم منطقهای در خاورمیانه که بر هژمونی آمریکا استوار بود، افول کرده است. این مسئله باعث ایجاد همان فرصتهایی شده که دکتر کفمنویتز به آن اشاره کردند. روسیه نفوذ خود را در منطقه گسترش داده اما این کار را از طریق روشهای بسیار ناپایداری انجام داده است. به نظر مسکو به خوبی توانسته خود را به عنوان بدیل و آلترناتیوی برای ایالات متحده معرفی کند. ولی فکر نمیکنم که مسکو این کار را از طریق ایجاد ائتلافهای جدید به ثمر رسانده باشد. در هر صورت، مسکو نسبت به ١٠ سال پیش حکم بازیگر بسیار فعالتری در منطقه را پیدا کرده است.
در هفتههای اخیر شاهد نابودی قلمرو داعش در سوریه و عراق بودهایم؛ روسیه این تحول را چگونه ارزیابی میکند؛ به عنوان مثال از نظر بازگشت جنگجویان خارجی؟
کفمنویتز: به نظر من، مسئله جنگجویان خارجی مدتهاست که دغدغهای مهم نهتنها برای روسیه بلکه برای بسیاری از کشورها بوده است. باید ببینیم حالا که داعش قلمرو خود در عراق و سوریه را از دست داده، چه راهبرد و رویکردی را اتخاذ خواهد کرد. آیا توجه خود را به اهداف منطقهای متمرکز میکند یا به غرب؟ به نظر من، رفتار کشورها واکنشی خواهد بود به راهبرد و استراتژی جدیدی که داعش اتخاذ میکند. روسیه در دهه گذشته همواره با تهدیدهایی از سوی تروریسم داخلی مواجه بوده است. پس این مسئله برای روسها تازگی ندارد.
مارک لینچ: داعش از یک نظر بسیار هم مفید بوده است زیرا به عنوان دشمن مشترک، باعث تسهیل همکاری آمریکا و روسیه در سوریه شد. بنابراین با افول داعش و بازگشت آن به یک گروه شورشی، ایالات متحده و روسیه و دیگر بازیگران در منطقه باید با مسائلی روبهرو شوند که در زمان مبارزه مشترک علیه داعش، آنها را مسکوت گذاشته بودند. به همین خاطر میتوان انتظار ایجاد یک تقابل جدی میان آمریکا و روسیه بر سر نقشه جدید خاورمیانه بود؛ مسئلهای که در دو سال گذشته تحتالشعاع مبارزه علیه داعش قرار گرفته بود.
کفمنویتز: من چنین چیزی را پیشبینی نمیکنم حداقل نه با دولت فعلی آمریکا. در مورد این سازوکار و اینکه با شکست داعش به عنوان دشمن مشترک علت همکاری میان آمریکا و روسیه از میان رفته است با دکتر لینچ موافقم و اینکه این مسئله باعث روشدن نزاعها و تقابلهای قدیمی میشود. اما این تقابلها بیشتر میان نمایندگان این قدرتها در جریان است و نه میان خود روسیه و آمریکا. نه آمریکا و نه روسیه هیچ علاقهای به جنگ بر سر سرنوشت سوریه یا تقسیم قدرت در سوریه ندارند.
مارک لینچ: فکر میکنم این حرف درستی است. حرف من این بود که آنچه در شرق سوریه اتفاق میافتد و اینکه چه کسی بر سوریه حاکم خواهد شد، هنوز سؤالی بدون پاسخ است. در این مسئله که آمریکا تلاش میکند بشار اسد را از قدرت خلع کند، تردیدی وجود ندارد ولی الان در سوریه یک فضای خالی ایجاد شده که نیروهای وفادار به اسد سعی میکنند این قلمروها را به تصرف خود درآورند. جنگ با داعش راهبردی بود که اجازه داد ما وجود دیگر نزاعها و تقابلها را نادیده بگیریم.
عدم تمدید «مکانیسم بازرسی مشترک» از سوی شورای امنیت سازمان ملل که با هدف بررسی چگونگی استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه ایجاد شده بود، بر رقابت آمریکا و روسیه در سوریه چه تأثیری دارد؟
کفمنویتز: در واقع این اقدامی از سوی روسیه برای محافظت از بشار اسد بود. به نظرم این مسئله بهوضوح عدم پایبندی روسیه به هنجارهای بینالمللی را نشان میدهد. این مسئله همچنین بر تلاش سازمان ملل برای منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی نیز تأثیر منفی میگذارد. در واقع، مسکو برای حفاظت از اسد، لطمهای جدی به تلاش جامعه جهانی علیه منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی وارد کرده است.
سیر روابط روسیه و آمریکا را در سطحی کلان چگونه ارزیابی میکنید؟ تأثیر تحولات عربستان سعودی بر این رابطه چیست؟
مارک لینچ: از نظر من، عربستان سعودی از سال ٢٠١١ میلادی به بعد به بازیگر بسیار مخربی در خاورمیانه بدل شده است. سعودیها نقش فعالی در منحرفکردن تغییرات دموکراتیک ایفا کردند و در ادامه نیز این نقش مخرب با حمایت از انواع گروههای شورشی و افراطی در سوریه ادامه یافت. در یمن نیز سعودیها مرتکب یک جنایت تمامعیار علیه بشریت شدهاند که به هیچ عنوان قابلدفاع نیست. در سال ٢٠١١ شاهد یک اختلاف نظر واقعی و جدی میان ایالات متحده و عربستان سعودی بر سر این مسائل بودیم. دولت اوباما تلاش میکرد فروش گسترده تجهیزات نظامی به این کشور را کاهش دهد. اما در حال حاضر شاهد یک انحراف اساسی از آن نگاه و رویکرد هستیم. عربستان سعودی با سیاست خارجیاش عملا نظام دولت-ملت در خاورمیانه را مختل کرده است. از نظر من ریاض نمیتواند راهحلی برای مشکلات منطقه باشد. البته آنچه در خود عربستان سعودی در حال وقوع است، بسیار خوشحالکننده است. به نظرم هیچکس پیشبینی نمیکرد که محمد بن سلمان با چنین سرعتی دست به اصلاحات در کشور بزند. البته در خصوص اینکه او در این مسیر موفق خواهد شد یا نه، اظهارنظر نمیکنم. با این حال، او توانسته در تمرکز قدرت داخلی در دستان خود بسیار موفق عمل کند. اما سیاست خارجی او فاجعهبارتر از آن چیزی بوده که بتوان تصور کرد. در واقع نقش سعودی در منطقه بر اساس همین تنش تعریف میشود.
کفمنویتز: برای آمریکایی که میل و قصدی برای انجام هزینههای هنگفت در خاورمیانه ندارد، چاره برقراری مجدد نظم پایدار در این منطقه آشفته، اتکا به شرکای محلی قدرتمند است. این در حالی است که درحالحاضر هیچ شریک قدرتمند محلی در منطقه وجود ندارد. آمریکا تا پیش از این در ائتلاف با مصر، اسرائیل و عربستان سعودی، تلاش میکرد وضع موجود را حفظ کند. این در حالی است که امروز مصر در باتلاق مسائل داخلی خود فرورفته است. اعمال قدرت اسرائیل نیز به اشکال مختلف محدود شده و سعودیها نیز علاوه بر مشکلات داخلی، نقشی مخرب در منطقه ایفا میکنند. در واقع در شرایط فعلی، توجه سعودیها به تحکیم و حفظ امنیت رژیم معطوف است. به همین خاطر، آمریکا از شرکای مطمئن و قدرتمندی در منطقه برخوردار نیست.
در دوران اوباما، دغدغههایی درخصوص نزدیکی مصر به روسیه وجود داشت. به نظر این نگرانیها در دولت ترامپ فروکش کرده است. روابط کنونی مصر با روسیه را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا روسیه از ظرفیت تقویت روابط با مصر برخوردار است؟
مارک لینچ: مصریها در سوریه طرف روسها هستند. یکی از ویژگیهای جالب سیاست خارجی مصر این است که از زمان کودتای ٢٠١٣ میلادی، قاهره بیشتر به حمایت از اسد روی آورده است. این در حالی است که اقتصاد مصر تا حد زیادی به سرمایهگذاری و فاینانس سعودیها وابسته است. در سطحی گستردهتر، روسیه چیز خاصی برای ارائه به اکثر کشورهای عربی از جمله مصر ندارد. مسکو میتواند به این کشورها سلاح بفروشد و در این حوزه دستاوردهایی نیز داشته است. البته فروش سلاح از سوی روسیه با کشورهای منطقه خاورمیانه بیشتر از آنکه چرخشی راهبردی باشد، چرخشی تاکتیکی است. از همه اینها گذشته، مسکو همواره توانسته با حضور نظامی در منطقه، نفوذ خود را گسترش دهد. پس این به این معنی نیست که روسیه در حال ایجاد ائتلافهای جدید است. به نظر قاهره نیز در تلاش است تا با استفاده از کارت روسیه در برابر آمریکا، قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد.