نجات قاتلان ٢برادر از چوبه دار
دو نفر از سه متهمی که به خاطر دختری جوان، دو برادر را به قتل رسانده بودند، موفق شدند رضایت اولیایدم را جلب و از قصاص نجات پیدا کنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سال ٨٨ والدین دو پسر جوان به پلیس خبر دادند که فرزندانشان گم شدهاند؛ آنها در بیان جزئیات حادثه گفتند پسرمان، حامد که متأهل است، بهدنبال برادرش، هاشم آمد تا با هم بیرون بروند. هاشم مجرد است و با ما زندگی میکند. قرار بود چند ساعت دیگر برگردند اما ساعتهاست که از آنها خبری نیست و حتی شب هم به خانه برنگشتند تا اینکه ما تصمیم گرفتیم موضوع را به پلیس گزارش بدهیم.
با توجه به این شکایت، تحقیقات مأموران آغاز شد و آنها متوجه شدند دو برادر روز حادثه با سه نفر از دوستان خود قراری در باغ داشتند و سر قرار هم حاضر شدند. به محض بازداشتِ سه دوست مردان جوان، آنها به قتل اعتراف کردند و گفتند دو برادر را کشتهاند. متهمان که حسام، آرش و فیاض نام دارند، اتهام قتل دو برادر را قبول کردند و در بیان جزئیات گفتند: ما قرار بود به باغ برویم و حامد و هاشم هم بیایند. دختری به نام الناز هم همراه ما بود. قرار بود او دربرابر گرفتن مبلغی پول با ما رابطه داشته باشد. بعد از اینکه با الناز رابطه داشتیم، بر سر پولی که با او توافق کرده بودیم با هاشم و حامد اختلاف پیدا کردیم و بعد با هم درگیر شدیم و آنها را به قتل رساندیم. بعد از اعترافات متهمان و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ٢ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند. بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد و نماینده دادستان برای متهمان درخواست صدور حکم قانونی کرد، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند. سپس نوبت به متهمان رسید؛ آنها یکبهیک در جایگاه حاضر شدند اما هیچکدام حاضر به قبول اتهام قتل عمدی نبودند؛ ابتدا حسام در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از اینکه همگی در باغ جمع شدیم و تفریح کردیم، قرار بود مبلغ پولی را که با الناز توافق کرده بودیم، اشتراکی به او بپردازیم اما دو برادر حاضر نشدند پول بدهند و گفتند این موضوع به ما ربطی ندارد؛ ما هم دستوپای آنها را بستیم و کتکشان زدیم، اما من ضربهای نزدم که باعث مرگشان شود و من این موضوع را قبول نمیکنم.سپس متهم دیگر به نام آرش در جایگاه حاضر شد. او نیز اتهام را رد کرد و گفت: من در انداختن دو برادر به چاه کمک کردم و اجساد را به سمت چاه بردیم. موضوع قتل اصلا به من ربطی نداشت البته دیدم حسام و فیاض به سر و صورت مقتولان میکوبند. متهم ردیف سوم هم اظهارات مشابهی مطرح کرد و گفت قتل عمدی کار او نبوده است، اما با توجه به اینکه هر سه متهم در دادسرا به قتل و واردکردن ضربات کشنده اعتراف کرده بودند، به اتهام مشارکت در قتل دو برادر به قصاص محکوم شدند. این حکم با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور ارسال شد و قضات دیوان اعلام کردند اعتراض وارد نیست و حکم تأیید شد. دراینمیان، حسام با مذاکره با اولیایدم موفق شد با پرداخت دیه مورد درخواست آنها، رضایتشان را جلب کند و به لحاظ جنبه عمومی جرم به حبس محکوم شد، اما دو متهم دیگر همچنان منتظر اجرای حکم بودند که چندی پیش خانواده فیاض نیز با انجام خواسته اولیایدم موفق به جلب رضایت آنها شدند. روز گذشته فیاض برای محاکمه بهلحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. او در دفاعیاتش گفت: من از کرده خودم پشیمانم. زمانی که مرتکب قتل شدم فردی دیپلمه بودم و سواد چندانی نداشتم خیلی جوان بودم و نمیتوانستم خوب را از بد تشخیص بدهم، بههمیندلیل هم خطا کردم و گرفتار شدم، اما در زندان درس خواندم و لیسانس گرفتم؛ در میان زندانیان جزء کسانی بودم که رفتار درستی داشتم و هیچوقت برای کسی دردسر درست نکردم. از دادگاه درخواست دارم با توجه به وضعیتی که در آن گرفتار شدم و پیشرفتی که در زندگیام داشتم، من را ببخشد و طوری مرا محکوم کند که بتوانم به زندگی ادامه دهم و نزد خانوادهام برگردم. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.