چرا شناخت روحیات همسر مهم است؟
یکی از دشوارترین کارها در روابط زناشویی، کنار آمدن با اختلافات و دیدگاه های متفاوت است. بهترین کار، این است که میان این دو حالت، موازنه برقرار کنیم. با درک تفاوت های پنهان یکدیگر، می توانیم عشقی را که در قلبمان وجود دارد، با توفیق بیشتر، داد و ستد کنیم.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، دنیای همه آدم ها از همدیگر جداست. زنان و مردان نیز هر کدام دنیای مخصو خود را دارند. این تفاوت های گاهی تا جایی پیش می رود که می توان گفت زن و مرد هر کدام از سیاره ای جدا به زمین آمده اند. اما حتی اگر زن از ونوس و مرد از مریخ پا به زمین گذاشته باشند باز هم می توانند با فهمیدن یکدیگر، زندگی خوشبختی را داشته باشند.
اولین راه برای ایجاد یک رابطه محبت آمیز بین زن و مرد شناخت روحیات طرفین است، اینکه یک سلسله مفاهیم و دستورات را شما یاد بگیرید و بدون درک موقعیت مناسب همسرتان آن را بکار برید چه بسا برعکس نتیجه مى دهد.
اینکه همسر شما از چه چیز خوشحال یا ناراحت مى شود؟ نسبت به چه کسانى یا چه کارهائى علاقه مند است؟ چه وقت خسته است؟ چه وقت باید با او صحبت کرد؟ چه زمانی از اوضاع خسته کننده زندگی گله گذاری کنید؟ کی با او به بیرون بروید؟ و بی نهایت سوال دیگری که مربوط به طرف مقابلتان است. البته باید گفت اینها از امورى نیست که بتوان براى آن مقررات دقیقى وضع کرد و کاملا نسبی و با توجه به شرایط هر زن و مردی متفاوت است.
اهمسری هوشمند و عاقل است که از ابتدای آشنایی و بعد در رهگذر زندگی باید همسر خود، موقعیت خانوادگى و اجتماعى و اخلاقى او را درک کند.
زمان شناخت روحیات شخصی
شناخت حساسیتهای شخصی همسر در زندگی از اهمیت ویژهای برخوردار است. تنها توجه به روحیات نوعی کافی نیست؛ چرا که هر کسی معمولاً علاوه بر روحیات نوعی، روحیات شخصی هم دارد که بی توجهی به آنها، زندگی کردن با هر فردی را دچار مشکل می کند.
اگر روحیّات و حسّاسیتها را شناختیم، حتماً باید آن را درک کرده و با این کار، مژده درک متقابل را به همسرمان بدهیم.
به دست آوردن روحیات شخصی، می تواند در سه مرحله انجام بگیرد:
الف) قبل از ازدواج و در زمان خواستگاری
اصلی ترین و مهم ترین مرحله شناخت روحیات، زمان خواستگاری است؛ چرا که برخی از افراد به جهت اختلاف بسیار زیاد روحی که با هم دارند، نمی توانند زندگی مشترک موفّقی را با هم آغاز کنند؛ پس در مرحله خواستگاری باید دقت زیادی در شناخت روحیات طرف مقابل به خرج داد.
برای شناخت روحیات در این مرحله، کتابهایی که درباره انتخاب همسر نوشته شده می تواند تا اندازه زیادی به جوانانی که در موقعیت انتخاب همسر هستند کمک کند؛ به ویژه مطالبی که درباره گفتگوی خواستگاری، مشاوره و تحقیق در آن آمده است.
ب) دوران عقد
متأسفانه جوانان ما مرحله عقد را- که یکی از بهترین زمانها برای شناخت دقیق همسر می باشد- به راحتی از دست می دهند. معمولاً این مرحله تنها به تبادل احساسات خلاصه می شود. اگر چه دوران عقد، مرحله اوج احساسات بوده و باید ابراز احساسات هم به خوبی در این دوران انجام پذیرد؛ اما خلاصه کردن دوران عقد به ابراز محبت، کار درستی نیست. گفتگوهای جدّی درباره زندگی در این دوران میتواند ما را به روحیّات همسرمان آشنا کند. بهتر آن است که هم زن و هم شوهر در دوران عقد به صورت صریح از حساسیت های خود سخن بگویند تا همسرشان بتواند با توجه به حساسیتهای طرف مقابلشان رفتار کند.
ج) دوران زندگی مشترک
اگر چه شناخت روحیّات اصلی در این دوران کمی دیر به نظر می رسد؛ ولی به هر حال زندگی مشترک؛ به ویژه اوایل آن می تواند انسان را در کم کردن اختلافات کمک کند.
راههای به دست آوردن روحیّات شخصی
به دست آوردن روحیّات همسر بعد از عقد و در دوران زندگی مشترک از دو راه بسیار ساده ممکن است.
الف) گفتگو
گفتگو با خود همسر درباره روحیّات او بسیار راه گشا است. گرهای که با دست باز می شود، با دهان باز نمی کنند. چرا باید به انتظار نشست تا گذر زندگی به ما از روحیّات همسرمان خبر دهد؟ خوب است در گفتگوهایی صمیمی از همسرمان بخواهیم تا از حساسیت ها و روحیات خاص خود صحبت کند. خودمان هم بدون این که منتظر بمانیم تا همسرمان در یک گفتگو از روحیات ما جویا شده و یا با واکنشهامان از حساسیتهایمان سر در بیاورد، او را از حساسیتها و روحیاتمان با خبر کنیم تا روند آگاهی از روحیات به درازا نکشد.
ب) واکنشها
در طول زندگی، کارهای ما از سوی همسرمان با واکنشهایی مواجه می شود که نشان دهنده حساسیت ها و روحیات ویژه او خواهد بود؛ مثلاً نسبت به اصرار بر یک خواسته، یا تعلّل در اجرای درخواست او، میزان رفت و آمد به خانه فامیل، کم حرفی، پُرحرفی، آمدن زیاد مهمان و...، همسر ما واکنشهایی را خواهد داشت که نشان می دهد نسبت به این موارد و مسائل دیگر چه نوع و تا چه اندازه حساسیت دارد.
اگر روحیّات و حسّاسیتها را شناختیم، حتماً باید آن را درک کرده و با این کار، مژده درک متقابل را به همسرمان بدهیم.
ناگفته نماند که مشکلی برخی از زنان یا شوهران، عدم شناخت روحیّات همسرشان نیست؛ بلکه مشکل، غرور آنها است که توقّع دارند نه تنها همسرشان؛ بلکه تمام عالم سازشان را با میل آنها کوک کنند.
مرز احترام به روحیّات و حسّاسیّتها
آیا درک حساسیتها و تنظیم رفتار با آن مرزی هم دارد؟ مرز مشخص درک حساسیتها در درجه اول خط قرمز شرع است. اگر توجّه به حساسیتها موجب می شود که همسری وظیفه واجب خود را ترک کرده یا مرتکب کار حرامی شود، نه تنها چنین عملی مورد ستایش قرار نمی گیرد؛ بلکه به جهت ترک یک واجب یا انجام یک حرام، عقوبت هم خواهد شد. از این مرز که بگذریم برای پاسخ کامل به این پرسش نکات ذیل قابل توجّه است:
اول: برخی از حساسیّتها به جا و صحیح است. به این حسّاسیّتها باید به طور کامل احترام گذاشت.
دوم: درباره حساسیتهای نا به جا در صورتی که از خط قرمز شرع عبور نکرده باشد، سیاست اصلی باید مدارا باشد.
سوم: مدارا به معنای بیقید شدن برای اصلاح همسر نیست؛ در کنار مدارا باید با در نظر گرفتن نکاتی که در این نوشتار می آید، سیاستی اصلاحی در برابر همسر در پیش گرفت.
چهارم: معمولاً حساسیتها برخاسته از محیط زندگی و نوع تربیت انسانها است، به همین دلیل هم در بسیاری از موارد در وجود انسان ریشه کرده است. توجه به این نکته ضرورت تحمّل زمان را به ما نشان داده و صبر را سرلوحه ما قرار خواهد داد.