واکنش مناسب ایران به «شوی جدید» ترامپ
دونالد ترامپ در اقدامی جنجالبرانگیز، بیتالمقدس را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت؛ تصمیمی که بسیاری از تحلیلگران از آن بهعنوان «قمار ترامپ» یاد کردهاند.
هدف ترامپ از این تصمیم جنجالی و همچنین چالشها و فرصتهای آن برای ایران، دو پرسش مهم در فضای رسانهای است. اکثر تحلیلگران در عرصه تحلیل هدف رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی آمریکا بحث عنصر خلقوخوی شخصی، باورهای ایدئولوژیک و اطرافیان تاکید دارند. در حوزه اثر این تصمیم بر ایران نیز دو دیدگاه مطرح است. به گزارش دنیای اقتصاد، دیدگاه نخست این تصمیم را بخشی از یک پروژه منطقهای ترامپ با هماهنگی محمد بن سلمان، شاهزاده همهکاره سعودی و همچنین بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی میدانند که هدف آن پیگیری یک روند دستوری صلح میان اسرائیل و فلسطین و خلاصی از این چالش دیرپا با هدف تمرکز بر ایران است. اما در روی دیگر سکه، ایران میتواند با خارج شدن از فشار مثلث یادشده به تقویت جبهه مقاومت در افکار عمومی مردم منطقه و فراگیر کردن سطح مناقشه فلسطین از یک موضوع عربی به یک موضوع اسلامی بپردازد. این موضوع از جمله فرصتهای تهران در پروژه جدید ترامپ است. با این حال، اقدامات دستهجمعی و پرهیز از حرکتهای انفرادی، مناسبترین واکنش برابر این توطئه جدید است.
تصمیم جنجالبرانگیز رئیسجمهوری آمریکا برای انتقال سفارت واشنگتن از تلآویو به بیتالمقدس در سرزمینهای اشغالی به واکنشهای منطقهای و جهانی دامن زده است. چه این اقدام، فوری صورت بگیرد و چه به چند ماه دیگر موکول شود، آنچه روشن است اینکه ترامپ بر آتش مشتعل بحرانهای خاورمیانه نفت بیشتری ریخت. رئیسجمهوری آمریکا دانسته یا ندانسته نسبت به واکنشهای عربی و اسلامی در قبال این تصمیم، بیتفاوتی از خود نشان داد. شاید هم میزان واکنشها را پیشبینی نکرده بود. تصمیمی که با تمامی میثاقهای بینالمللی و توافقات ویژه سازمان ملل درخصوص شهر بیتالمقدس از جنگ سال ۱۹۶۷ تا الان در تعارض قرار دارد.
در واقع جایگاه بیتالمقدس بهعنوان یک شهر تاریخی در نزد مسلمانان و اینکه باید روزی این شهر دوباره چه از طریق جنگ یا صلح، به سرزمینهای اسلامی ملحق شود، باعث خواهد شد تا زمینهها برای هماهنگتر شدن مواضع و تصمیم سران کشورهای اسلامی فراهم شود. در این فضا فرصت برای جمهوری اسلامی ایران نیز که همواره موضوع فلسطین را بهعنوان یکی از اصلیترین راهبردهای خود در طول چهار دهه اخیر در دستور کار قرار داده و به پیش برده و هزینههای زیادی نیز از این مجرا به دوش کشیده است، فراهم شده تا ضمن برگرداندن موضوع قدس بهعنوان اولویت اول جهان اسلام، خود را نیز از زیر فشار مشترک آمریکا، عربستان و اسرائیل بیرون بکشد. در این گزارش ضمن پرداختن به دو دیدگاه درخصوص تصمیم ترامپ درباره انتقال سفارت، به فرصتهای ایران از این کارزار نیز اشاره شده است.
دو دیدگاه
تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس به دو دیدگاه میان کارشناسان دامن زده است:
دیدگاه اول؛ عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل و فشار بر ایران
برخی تحلیلگران مسائل منطقه بر این اعتقادند که تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت قبلا از طریق هماهنگی با برخی دولتهای عربی مهم و تعیینکننده همچون عربستان، مصر و امارات صورت گرفته است. در واقع مواضع محمد بنسلمان، السیسی، محمد بنزاید و حتی عبدالله دوم پادشاه اردن که همواره با مواضع ترامپ هماهنگ است، نشان از آن دارد که زمینهچینی برای اعلان این تصمیم از مدتها قبل انجام شده و رئیسجمهوری آمریکا با قوت قلب بیشتری این تصمیم را آشکار کرده است. به عبارت بهتر میتوان گفت که اکثر کشورهای عربی اهمیت زیادی به تصمیم ترامپ، مبنی بر به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل، نشان نخواهند داد. این تصمیم در زمان مهم و عجیبوغریبی اعلام شد، بهخصوص که عربستان، امارات و مصر بیش از هر زمان دیگری خود را در صف اولویتهای منطقهای اسرائیل میبینند. آنان همگی دیدگاه مشترکی با دولت ترامپ مبنی بر تنشآفرین بودن ایران در منطقه و نیز مخالفت با اهداف و میراث بهار عربی دارند.
در این میان رویکرد دولت عربستان سعودی و نقش عملگرایانه محمد بنسلمان فاکتور مهمی بهشمار میرود. با توجه به قدرت اقتصادی و سیاسی عربستان در شکلدهی به ترجیحات بازیگران عربی، زمینه برای پیروی دولتهای عربی از تصمیم عربستان فراهمتر میشود. بهخصوص که اولویت کنونی عربستان مساله ایران است و نه صلح اعراب و اسرائیل.
از سوی دیگر، تلآویو هم به ترامپ اطمینان داده که اولا در پشتپرده با متحدان عرب آمریکا توافق صورت گرفته است و ثانیا برای یک مدت کوتاه تنها تعدادی تظاهرات و نشست اعتراضی برگزار و چند بیانیه صادر خواهد شد و نه بیشتر. اسرائیلیها به ترامپ اطمینان دادهاند که کشورهای عربی منطقه غرق در بحرانهای داخلی هستند و کشورهایی مثل عربستان و امارات در اعلام چنین تصمیمی با آمریکا و اسرائیل هماهنگ خواهند بود و اکنون فلسطینیها بیپناهتر و ضعیفتر از همیشه هستند. در همین خصوص مجله فوربس در گزارش اخیر خود با پرداختن به اثرات این تصمیم بر اسرائیل نوشته است: این تصمیم میتواند منابع موجود اسرائیل را به سمت اولویتهای دیگر از جمله فشار بر ایران و گروههای مقاومت مورد حمایت آن متمرکز کند.
پل پیلار استاد دانشگاه و عضو سابق آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) نیز معتقد است مثلت ترامپ، بنسلمان و نتانیاهو، ایران را دستاویزی برای توجیه کارها و تصمیمات خود قرار میدهند. نتانیاهو برای منحرف کردن توجهات از خود در تمامی زمینهها از نام ایران استفاده میکند. محمد بنسلمان از مخالفت با ایران برای توجیه عملیات نظامی در یمن و دیگر اقداماتش استفاده کرده و ترامپ نیز بدون دلیل خاصی، همواره در سیاست خاورمیانه آمریکا، رویکردی ضدایرانی داشته است. اگرچه دلایلی وجود دارند که نشان میدهند بنسلمان درباره مزایای ائتلاف با اسرائیل سادهلوح است. اسرائیل پس از کنار زدن ایران، مطمئنا به عربستان سعودی اجازه نخواهد داد به هژمون غیررسمی منطقه تبدیل شود. طبق منطق موازنه قدرت، ائتلافهای ایجاد شده علیه یک دشمن مشترک، بعد از حذف دشمن، فرو میپاشند. بعد از کنار رفتن ایران، عربستان سعودی نیاز فعلی به اسرائیل را احساس نخواهد کرد و حتی ممکن است طرح عربی برای آزادسازی فلسطین را از سر بگیرد. حالت بدتر آنکه، جنگ ممکن است دامن خود سرزمین عربستان را فرابگیرد و نظم سیاسی ایجاد شده بر مبنای قدرت بنسلمان را به خطر انداخته و حتی آن را نابود کند.
همچنین نقد دیگری که به این دیدگاه مطرح میشود، غالب بودن نگاه دولت محور در آن و نقش کنشگران دولتی است که جایی برای نقشآفرینی افکار عمومی یا یک نگاه جامعتر باقی نمیگذارد. درحالیکه در موضوع فلسطین، نقش افکار عمومی امری بسیار مهم بهشمار میرود.
دیدگاه دوم؛ نزدیک شدن دیدگاه دولتهای اسلامی و تقویت مواضع ایران
در مقابل اما دیدگاه دوم بر این نظر است که این تصمیم ترامپ با توجه به جنجالی بودن آنکه رادیکالیسم را در منطقه تقویت میکند، موجب هماهنگ شدن مواضع سران اسلامی و بازگشت مجدد فلسطین به موضوع اول جهان اسلام خواهد شد. پس از اعلان تصمیم ترامپ، واکنشها به این تصمیم فراتر از منطقه عربی بوده و شامل اندونزی و مالزی تا مسلمانان در اروپا و خود ایالاتمتحده شده است.
بنابراین این موضوع چیزی نیست که فقط محدود به فلسطینیها و کشورهای عربی باشد، برای همین عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهوری مصر نسبت به آن در مکالمه تلفنیاش با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا هشدار داد. السیسی در این مکالمه از او خواست که از پیچیدهتر شدن اوضاع در منطقه خودداری کند و نگذارد با چنین کارهایی فرصتهای صلح در خاورمیانه از دست برود. بسیاری از رهبران عرب نیز در این زمینه به رئیسجمهوری آمریکا هشدار دادند، حتی ملک سلمان بنعبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی نیز به ترامپ ابلاغ کرد که اقدام آمریکا نسبت به وضعیت قدس قبل از اینکه این پرونده به توافق نهایی برسد، به ضرر مذاکرات صلح میان فلسطینیها و اسرائیلیها تمام خواهد شد و بر تنشها در منطقه خواهد افزود.
از سوی دیگر این تصمیم ترامپ منجر به تقویت انتفاضه و مقاومت در برابر اسرائیل نیز خواهد شد. تحلیلگران معتقدند که شاهد تقویت رویکرد نظامی حماس، جهاداسلامی فلسطین و حزبالله بر رویکرد سیاسیشان در این فضا خواهیم بود. بهخصوص که فشار افکار عمومی جهان عرب برای تقویت رویکردهای سخت در برابر اسرائیل، مواضع جنبش فتح را که همواره بر پروسه صلح تاکید کرده است نیز به سمت موضعگیریهای تندتر سوق خواهد داد. در واقع حداقل موضوعی که شاهد خواهیم بود این است که فشار افکار عمومی و رسانهای باعث خواهد شد تا مواضع دولتهای عربی و اسلامی حول محور فلسطین مجددا هماهنگ شود، چیزی که در طول دو دهه اخیر و بعد از مذاکرات اسلو کمتر شاهد آن بودهایم. در این میان، فرصت برای تقویت گفتمان ایران درخصوص قدس نیز پررنگ خواهد شد. بهخصوص که مواضع تهران همواره از سوی ملتهای منطقه مورد تایید قرار گرفته است.
فرصتهای ایران
در چنین فضایی است که این تصمیم مناقشهبرانگیز ترامپ میتواند موجد فرصتهایی برای تهران باشد که در ادامه عبارتند از:
۱- خارج شدن از فشار آمریکا، عربستان و اسرائیل
فضاسازی و گسترش موج ایرانهراسی در منطقه باعث تقویت این سناریو شده بود که آمریکا در تلاش است تا با تقویت رویکرد تهاجمی عربستان در قبال ایران که مورد حمایت مقامات رژیم صهیونیستی نیز قرار دارد، زمینه را برای فشار بر نقش منطقهای تهران فراهم کند. در واقع ترامپ با آگاهی از نیاز محمد بنسلمان برای مهار ایران در خاورمیانه قصد دارد تا با او یک معامله انجام دهد. در واقع به میزانی که مقامات سعودی حاضر باشند از نقش عربی خود برای تقابل با اسرائیل بکاهند و درخصوص مذاکرات صلح از امتیازها و مطالباتشان چشمپوشی کنند، آمریکا حاضر خواهد شد تا از ریاض در برابر تهران حمایت کند. در واقع تصمیم جنجالی ترامپ باعث خواهد شد تا ایران از این فشار خارج شود و تحت الشعاع موضوع فلسطین قرار بگیرد. با تبدیل قدس به موضوع اول جهان اسلام، ایران میتواند ضمن تقویت این گفتمان، خود را نیز از فشارهای منطقهای خارج کند. در واقع به میزانی که ایران بتواند مواضع دولتهای عربی را در این خصوص هماهنگ کند، ضریب موفقیت آن نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
۲- نزدیکی به ترکیه
تقویت مواضع دولتهای اسلامی از مجرای عملیاتی شدن تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت باعث خواهد شد تا مواضع بازیگرانی مهم و فعال چون ترکیه نیز به ایران نزدیک شود. در واقع ایران میتواند از مواضع ترکیه بهعنوان یک دولت غیرعربی اما دارای مواضع قوی درخصوص مساله فلسطین استفاده کند و آن را در چارچوب یک رویکرد فراگیر قرار دهد. آمادگی ترکیه برای برگزاری نشست اضطراری سران اسلامی در استانبول نشان میدهد که اگرچه آنکارا دارای برخی مواضع ضد و نقیض در ارتباط با اسرائیل است، اما در شرایط کنونی در تلاش است تا مواضع خود را در مخالفت با این تصمیم پررنگ کند. مواضعی که طبیعتا مورد حمایت پاکستان و دیگر دولتهای عربی و اسلامی نیز قرار دارد.
۳- احیای موضوع قدس نزد افکار عمومی
شاید مهمترین زمینهای که باعث تقویت گفتمان ایران در موضوع قدس و مبارزه با اسرائیل خواهد شد، فشار افکار عمومی عربی و اسلامی در اینخصوص است. تحلیلگران معتقدند که افکار عمومی در این میان نقش مهمی در بیدار کردن دولتهای عربی و همچنین فشار بر آمریکا برای منصرف شدن از این تصمیم ایفا خواهد کرد، به شرطی که بتوان آن را با ظرفیتهای رسانهای تقویت و آن را وارد دستورکارهای سیاسی در مجامع و نهادهای عمومی همچون سازمان همکاری اسلامی و مجمع عمومی سازمان ملل متحد کرد. از آنجا که ایران بهدلیل حمایت همیشگی از موضع قدس نقش مهمی در میان افکار عمومی جهان عرب و جهان اسلام دارد، میتواند از این ظرفیت در جهت تقویت گفتمان فلسطینی خود استفاده و آن را در یک چارچوب منسجمتر قرار دهد. در واقع به میزانی که این تصمیم منجر به گسترش آمریکاستیزی در منطقه شود، شاهد تقویت مواضع ایران نیز در این خصوص خواهیم بود. بهخصوص که مساله فلسطین اگرچه به دلیل واقعیتهای سیاسی و اقتصادی جهان عرب کمرنگ شده است، اما احیای آن بهدلیل وجود دغدغههای موجود همچنان پررنگ و غالب است.
۴- تقویت جبهه مقاومت
در چنین فضایی زمینهها برای تقویت جبهه مقاومت نیز بیش از پیش فراهم خواهد شد. در واقع در فضای موجود احساسات عربی و اسلامی غلیان پیدا خواهد کرد و زمینهها برای اعلام همبستگی با مردم فلسطین نیز بیش از پیش افزایش خواهد یافت. در این شرایط که چشمانداز صلح عملا با مانع بسیار بزرگی روبهرو خواهد شد، زمینهها برای انتفاضه و مقاومت نیز تقویت خواهد شد. فعال شدن شاخهها و بازوهای جنبشهای مقاومت همچون حماس و گردانهای عزالدین قسام، جهاد اسلامی و حزبالله از دیگر احتمالات پررنگ در شرایط کنونی است که نقش ایران در چارچوب مقاومت و زنجیرههای آن تعیینکننده است.
راهکار پیشنهادی
در پایان باید به این موضوع مهم اشاره کرد که ایران باید در یک چارچوب فراگیرتر و همگراتر با دولتهای عربی و اسلامی و از طریق برخی سازمانهای رسمی و عمومیتر همچون سازمان همکاری اسلامی اقدامات خود را صورت دهد تا برجستگی همگرایی اسلامی در آن پررنگتر و غالبتر باشد. بهخصوص با توجه به حساسیت برخی دولتهای عربی که در تلاش هستند تا موضوع فلسطین را یک موضوع عربیتر و مربوط به جهان عرب القا کنند، توجه به این حساسیتها و ظرافتها میتواند بسیار موثر باشد. اگرچه اقدامات انفرادی هم بنا به ضرورت و شرایط موجود امری مهم در برجسته ساختن اثرات مخرب این تصمیم ترامپ است، منتهی اثرات یک رویکرد عمومیتر و مورد قبولتر را طبیعتا بهدلیل وجود واقعیتهای سیاسی موجود در جهان عرب نخواهد داشت.