x
۱۸ / آذر / ۱۳۹۶ ۱۱:۲۴

بانک‌های مرکزی در نظام اقتصادی کشورها چه نقشی دارند؟

بانک‌های مرکزی در نظام اقتصادی کشورها چه نقشی دارند؟

دنیای امروز دنیای «بانک مرکزی‌ها» است و ما تنها در آن زندگی می‌کنیم. بخصوص بانک‌های مرکزی اروپا در سال ۲۰۱۲ حکمرانی دنیا را از آن خود کردند.

کد خبر: ۲۳۶۴۴۴
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین، متین‌دخت والی‌نژاد در ایران نوشت:  با توجه به بازار و رفتار اقتصادی دنیا می‌توان ارزیابی کرد که چگونه بانک مرکزی اقتصاد را مدیریت می‌کند. از سال ۲۰۰۷ میلادی و در پی بحران مالی جهانی، بانک‌های مرکزی کشورهای پیشرفته جهان با کاهش نرخ بهره و خلق پول گسترده سعی کرده‌اند به خروج کشورشان از رکود و عواقب ناشی از بحران اقتصادی کمک کنند. استقلال بانک‌های مرکزی تا‌حدود زیادی توسط دولت‌‌ها رعایت می‌شود تا آنها بتوانند وظایف خود را به طور صحیح انجام دهند. بانک‌های مرکزی نرخ بهره را به‌عنوان مهم‌ترین عامل اثرگذار بر فعالیت‌های اقتصادی تعیین و نظارت می‌کنند.

۱۳ بانک مرکزی جهان با توجه به دستورات فدرال رزرو برای نگه‌داشتن نقدینگی و حمایت از اقتصاد، نرخ بهره را نزدیک به صفر بردند. این 13 اقتصاد به طور مجموع ۶۵هزار میلیارد دلار سرمایه‌های ترکیبی سهام و اوراق قرضه دارند. روند خلق منابع اعتباری ارزان‌قیمت توسط بانک مرکزی از سوی بانک مرکزی امریکا آغاز شد. در ۱۰ سال اخیر بانک مرکزی امریکا به روش‌های مختلفی منابع اعتباری ارزان قیمت را در اختیار شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان داخلی خود قرار داده است. بانک‌های مرکزی برای پیاده کردن اندیشه‌ها و رسیدن به اهدافی از جمله تثبیت قیمت‌ها و برقراری تعادل اقتصادی از ابزارهایی بهره می‌گیرند. در واقع هدف این کشورها از خلق منابع اعتباری ارزان قیمت کمک به بخش واقعی اقتصاد ملی به منظور مقابله با عواقب ناشی از بحران مالی سال ۲۰۰۷ میلادی بوده است.

بانک مرکزی خود به خود تبدیل به یک امپراطوری چند تریلیون دلاری شده است که دستکاری بازارها را به عهده دارد و به کوچک‌ترین اخبار از سوی کمیته سیاستگذاری پاسخ می‌دهد. و اگر شما به‌دنبال این هستید که برای سود کردن به بازار بازی که بانک مرکزی ایجاد کرده است وارد شوید، بیهوده وقت خود را تلف نکنید. به عبارتی بین بانک‌های مرکزی جهان مسابقه‌ای وجود دارد که هرچه در آن منابع اعتباری ارزان قیمت بیشتری خلق کنند، می‌توانند برای اقتصاد کشورشان شرایط بهتری ایجاد کنند. بانک مرکزی بر سیستم پولی کشور نظارت دارد و حجم پول و میزان نقدینگی را کنترل می‌کند. بانک مرکزی سیاست تثبیت خود را در سطح اقتصاد از طریق تغییر در عرضه پول انجام می‌دهد.

 نرخ سود منفی

در گزارش بانک جهانی خلاصه‌ای از نرخ سود تعدادی از بانک‌های مرکزی سراسر دنیا تهیه شده است. به طور مثال نرخ سود فعلی بانک‌های مرکزی، دو کشور سوئد و سوئیس منفی بوده و مردم بابت پولی که در بانک‌ها سپرده‌گذاری می‌کنند پول پرداخت می‌کنند. براساس این گزارش برداشت می‌شود کشورهایی که دارای بالاترین نرخ سود سپرده در جهان هستند عموماً دارای نرخ تورم بالا هستند و بنابراین نرخ واقعی سود سپرده در این کشورها بسیار کمتر از نرخ رسمی است. دیده‌بان مالی ژاپن اعلام کرد که نرخ منفی بهره بانک‌ها تحت سیاست تسهیل پولی این کشور به کاهش حداقل ۳۰۰ میلیارد ینی سود سه بانک بزرگ ژاپن تا مارس سال ۲۰۱۷ منجر خواهد شد. بانک مرکزی ژاپن در ماه فوریه برای تقویت اقتصاد کشور نرخ منفی بهره را به اجرا درآورد. بر این اساس بانک‌ها باید مقداری از ذخیره مازاد خود را در بانک مرکزی نگهداری کنند. در حالی که نرخ بهره منفی می‌تواند هزینه‌های دریافت وام در بخش تجارت را کاهش دهد اما همزمان از سود بانک‌ها می‌زند.

بانک‌های مرکزی ژاپن و اتحادیه اروپا نیز کمابیش تلاش کرده‌اند نرخ‌های سود خود را از رقم‌های منفی و نزدیک صفر افزایش دهند. اما اتخاذ این سیاست به منظور عادی‌سازی نظام پولی، موجب شده است رشد اقتصادی این کشورها در سال‌های اخیر با چالش جدی مواجه شود؛ چراکه کمبود منابع اعتباری ارزان‌قیمت، سرمایه‌گذاری داخلی را با مشکل مواجه کرده است.

 بانک‌های مرکزی چگونه تأمین پول می‌‌کنند؟

اگر اقتصاد کشور بدن انسان باشد، قلب این فرد، بانک مرکزی است. تا زمانی که قلب می‌زند و به بخش‌های مختلف خون می‌دهد آن فرد زنده است. به همین ترتیب بانک مرکزی نیز به بخش‌های مختلف اقتصاد کشور پول می‌دهد تا اقتصاد سالم و رشد داشته باشد. برخی مواقع اقتصاد پول کمتری نیاز دارد و در برخی مواقع پول بیشتری می‌خواهد. در این گزارش مقدار تزریق پول از سوی بانک مرکزی در شرایط مختلف را بررسی می‌کنیم.

روش‌هایی که بانک مرکزی برای کنترل میزان پول در کشور استفاده می‌کند بستگی به شرایط اقتصادی و قدرت بانک مرکزی در آن کشور دارد.

آیا بانک‌های مرکزی ورشکسته می‌شوند؟

در سال‌های گذشته هیچ توجیهی بین برخی فعالان اقتصادی برای ورشکستگی بانک‌ها وجود نداشت. برخی از کارشناسان معتقد بودند دلیلی وجود ندارد که بانک مرکزی در کشوری ورشکسته شود. خیلی از نظریه‌ها در‌این‌باره چنین بوده که ورشکستگی بانک مرکزی به طور کلی بی‌اساس و پایه است، زیرا خود بانک مرکزی است که اوراق چاپ می‌کند و بازار پول را کنترل می‌کند به همین دلیل بانک مرکزی نمی‌تواند ورشکسته شود. این استدلال دچار یک نقص بزرگ است. ارائه محرک مالی برای یک اقتصادی که با شیوه‌‌ای که شما می‌خواهید عمل نمی‌کند مانند چاپ یک اوراق قرضه دولتی و خرید آن از خودتان است. این دو از مشکلات مشابهی رنج می‌برند. موضوعی که باید به آن توجه داشت این است که اگر قضیه به این راحتی بود که از اول این بحث را نمی‌کردیم و اختلاف‌نظرها در‌این‌باره چنین حاد نبود.

کجا پایان بازی «تسهیل کمی» است؟

ترازنامه بانک مرکزی مهم‌تر و بزرگتر از تولید ناخالص ملی، زیان‌های احتمالی یا حتی سرمایه‌های منفی است. ترازنامه‌های بزرگ می‌توانند بانک مرکزی را به سمت زیان‌های اساسی ببرند. به طور مثال، بانک مرکزی سوئیس ۶۰ درصد از سهام خود را در نیم سال اول ۲۰۱۵ به‌دلیل رفتارهای نامطلوب بازار تبادل ارز خارجی (فارکس) و افت قیمت سهام در بازار از دست داد. تنها بانک سوئیس نبود که زیان شدیدی را در این راستا دید، بانک‌های دیگر مانند شیلی، جمهوری چک، کاستاریکا و جامائیکا نیز ضررهای زیادی دیدند.

به گفته توماس جوردن، نایب رئیس بانک سوئیس در سال ۲۰۱۱، بانک‌های مرکزی می‌توانند زیان‌های شدیدی ببینند ولی با بدهی فعالیت کنند و به فعالیت گذشته خود ادامه دهند. بانک مرکزی جمهوری چک نیز توانست در بلندمدت بدهی‌های خود را جبران کند و به سمت سرمایه‌گذاری مجدد بازگردد.

یکی از نظریه‌های بانک مرکزی اتحادیه اروپا این است که سرمایه منفی می‌تواند استقلال بانک مرکزی را محدود کند. بر‌اساس این گزارش، بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی(ECB) نیز استدلال کرد ضرر و زیان قابل توجهی می‌تواند اعتبار بانک‌هایی که در گذشته به قدری افت داشته را مجدداً کاهش دهد.

تاریخ زیان‌های بانک‌های مرکزی در جهان

به گفته بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی، جدا از محدودیت‌های قدرت ترازنامه، بانک‌های مرکزی می‌توانند با ارزش خالص منفی اقتصاد را مدیریت کنند اما در معرض خطر از دست رفتن اعتبار سیاست‌های پولی قرار خواهند گرفت. بانک شیلیایی و جمهوری چک نمونه بانک‌هایی هستند که توانستند با ارزش خالص منفی برای طولانی مدت اقتصاد کشورشان را مدیریت کنند. بانک شیلیایی از سال ۱۹۸۲ به طور متوالی توانسته با این شرایط به مدیریت خود ادامه دهد ولی بانک مرکزی جمهوری چک توانسته ارزش خالص منفی خود را جبران کند و مجدد شروع به سرمایه‌گذاری کند. بانک مرکزی شیلی دوبار از سال ۱۹۸۲ از دولت کمک مالی دریافت کرده است. این وابستگی به دولت نشان از غیرمستقل بودن بانک مرکزی است. ECB نیز در گذشته اعلام کرده است که ارزش خالص منفی می‌تواند اعتبار سیاست پولی یورو را تحت‌تأثیر قرار دهد.

سرمایه منفی می‌تواند توانایی بانک‌های مرکزی را برای برآورده ساختن اهداف مالی خود مختل کند. بانک مرکزی کاستاریکا تقریباً ۲۰ سال متوالی از ضرر و زیان رنج می‌برد و این اتفاق منجر به تعادل سرمایه منفی در سال ۲۰۰۰ شد. بانک مرکزی به خاطر ترس از وضعیت صورت مالی‌اش، نرخ تورم را کاهش داد. جامائیکا نیز نمونه دیگر این موضوع است. تخمین زده شده است که بانک مرکزی جامائیکا در سال ۱۹۹۱ به میزان ۱.۵ میلیارد دلار امریکا بدهی داشته است. ضرر بزرگ ابزارهای سیاستی را که در اختیار بانک مرکزی است محدود می‌کند. در نتیجه کشور وارد دوره تورم بشدت زیاد شد و شاخص قیمت مصرف‌کننده ۸۰درصد افزایش پیدا کرد.

نگرانی در مورد زیان‌های احتمالی نیز می‌تواند انعطاف‌پذیری سیاست‌های بانک مرکزی را محدود کند. بر اساس گزارش صندوق بین‌المللی پول، به‌دلیل این نگرانی‌ها در برخی از بانک‌های مرکزی دنیا، سیاست‌های صندوق تأثیرات چندانی در جهان نداشته و در زمینه کاهش نرخ بهره در دنیا شکست خورده است. در ژانویه سال ۲۰۱۵، بانک ملی سوئیس به‌دلیل نگرانی‌ها در رابطه با کاهش ارزش یورو پروژه خرید یورو را قطع کرد و به همین ترتیب بازار را شگفت‌زده کرد. اما از سوی دیگر تغییر در سیاست‌های صندوق پول که باعث تقویت ارزش فرانک سوئیس شد، به صادرات سوئیس ضربه زد.

جدا از اینکه یک سری مسائل تنها با دکمه «چاپ» حل نخواهد شد، بانک‌های مرکزی که با سرمایه منفی، مدیریت می‌کنند:

۱- استقلال خود را به‌دلیل وابستگی به سرمایه‌های دولت از دست می‌دهند.

۲- به اجبار برخی از تصمیمات را باید بگیرند در حالی که خود بانک مرکزی موافق آن نیست.

۳- از دست دادن توانایی کنترل و در نتیجه افزایش نگرانی بازار در مورد افت در همه بخش‌ها.

از طرف دیگر هرچقدر توجه به بانک مرکزی افزایش پیدا کند، موشکافی کردن ترازنامه این بانک بیشتر می‌شود.

چرا مقدار پول اهمیت ویژه‌ای در اقتصاد جهان دارد؟

مقدار گردش پول در اقتصاد، هم در اقتصاد کلان و هم در اقتصاد خرد تأثیر می‌گذارد. در بخش خرد، یک منبع با پول آزاد زیاد به معنای افزایش هزینه‌های شخصی است. افراد نیز زمان بیشتری را برای وام گرفتن از جمله وام‌های شخصی، وام خودرو یا وام‌های خانه می‌گیرند.

در بخش اقتصاد کلان، مقدار پولی که در یک اقتصاد گردش می‌کند، روی چیزهایی مانند تولید ناخالص داخلی، رشد کلی، نرخ‌های بهره و نرخ بیکاری تأثیر می‌گذارد. بانک‌های مرکزی اکثر مواقع مقدار پول در گردش را کنترل می‌کنند تا برای رسیدن به اهداف اقتصادی و بر سیاست پولی تأثیر بگذارند. در این مقاله به راه‌های مشترک بانک‌های مرکزی برای کنترل مقدار پول در گردش اشاره کردیم.

۱- چاپ پول بیشتر

به این دلیل که هیچ یک از اقتصادها به استاندارد طلا وابسته نیست، بانک مرکزی می‌تواند با صرفه‌جویی در میزان مصرف آن، میزان پول در گردش را افزایش دهد. آنها هرچقدر دلشان بخواهد پول چاپ می‌کنند. اما باید توجه داشت که مشکلاتی نیز برای زیادی چاپ شدن پول وجود دارد. صرفاً چاپ پول رشد تولید و محصولات را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد و پول را کم‌ارزش می‌کند. از سویی این موضوع موجب تورم می‌شود. به همین ترتیب نخستین انتخاب بانک‌های مرکزی چاپ پول نیست.

۲- رعایت نسبت نقدینگی

یکی از شیوه‌های پایه‌ای که بانک‌های مرکزی برای تعادل مقدار پول خود در اقتصاد استفاده می‌کنند، نسبت نقدینگی است (تقسیم پول نقد یا معادل‌های نقدی بر بدهی‌های خارجی). به طور معمول، بانک‌های مرکزی مؤسسات سپرده‌گذاری را مجاز به نگه‌داشتن مقدار مشخصی از وجوه خود به‌عنوان ذخایر نسبت به حساب‌های معاملات خالص می‌کنند. بنابراین مقدار مشخصی در ذخایر نگهداری می‌شود و به گردش پول وارد نمی‌شود. به طور مثال بانک مرکزی نسبت نقدینگی را ۹ درصد تعیین کرده است. اگر یک بانک تجاری کل سپرده‌اش ۱۰۰ میلیون دلار باشد باید ۹ میلیون دلار را برای برقراری نسبت نقدینگی کنار بگذارد و می‌تواند ۹۱ میلیون دلار دیگر را وارد گردش کند.

زمانی که بانک مرکزی می‌خواهد پول بیشتری وارد چرخه اقتصاد کند، می‌تواند از نسبت نقدینگی خود بکاهد. به این معناست که بانک می‌تواند پول‌های بیشتری را وام دهد. اگر بخواهد میزان پول در اقتصاد را کاهش دهد نسبت نقدینگی را افزایش می‌دهد. به این معناست که بانک‌ها پول کمتری برای قرض دادن دارند و تنها وام‌های ضروری را به مشتریان ارائه می‌دهند.

در امریکا مؤسسات سپرده‌های کوچک با حساب‌های تراکنش خالص تا حداکثر ۱۵.۵ میلیون دلار از حفظ کردن ذخایر معاف هستند. مؤسسات متوسط با حساب‌های تراکنش خالص بین ۱۵.۵ میلیون دلار تا ۱۱۵.۱ میلیون دلار باید

 ۳ درصد پول را جدا کنند. مؤسسات بزرگ با تراکنش خالص بیش از ۱۱۵.۱ میلیون دلار باید ۱۰ درصد را نگه دارند.

۳- تأثیر نرخ بهره

در خیلی از موارد، یک بانک مرکزی نمی‌تواند به طور مستقیم نرخ‌های بهره را برای وام‌هایی مانند وام‌های مسکن، وام‌های خودکار یا وام‌های شخصی تعیین کند. با وجود این، بانک مرکزی ابزارهای خاصی برای افزایش نرخ بهره به سمت سطح مطلوب دارد. به طور مثال بانک مرکزی کلید نرخ سیاست را در دست دارد. نرخ سیاست مقداری است که بانک‌های تجاری می‌توانند از بانک مرکزی قرض بگیرند. زمانی که بانک‌ها بتوانند از بانک مرکزی با نرخ پایین‌تر وام بگیرند، این پس‌انداز را با کاهش هزینه وام به مشتریان خود، جبران می‌کنند. نرخ بهره پایین میزان قرض بانک‌ها را افزایش می‌دهد و به این معناست که پول‌های بیشتری وارد چرخه اقتصاد می‌شوند.

۴- مدیریت عملیات بازارهای باز

بانک‌های مرکزی با استفاده از خرید یا فروش اوراق بهادار دولتی از راه‌های شناخته شده مانند عملیات بازار باز (OMO)، میزان پول در گردش را تحت تأثیر قرار می‌دهند. زمانی که بانک مرکزی به‌دنبال افزایش پول‌های در حال گردش است از مؤسسات و بانک‌های تجاری، اوراق بهادار خریداری می‌کند. این کار دارایی‌های بانک را آزاد می‌کند  آنها اکنون پول بیشتری برای وام دارند. این بخشی از یک سیاست پولی گسترده یا کم تحرکی است که موجب می‌شود نرخ بهره در اقتصاد پایین آید. خلاف این زمانی رخ می‌دهد که می‌خواهند پول از سیستم خارج شود.

۵- معرفی برنامه تسهیل کمی

در شــــرایط وخیم اقتصــــاد، بانک‌های مرکزی می‌توانند عملیات بازار باز را تا حدی جلو ببرند که برنامه تسهیل کمی را ایجاد کنند. با تسهیل کمی، بانک‌های مرکزی پول ایجاد می‌کنند و از آن برای خرید دارایی‌ها و اوراق بهادار مانند اوراق قرضه دولتی استفاده می‌کنند. زمانی که این پول به‌عنوان خرید دارایی توسط بانک مرکزی دریافت شود این پول وارد سیستم بانکی می‌شود. به همین ترتیب، ذخایر بانک افزایش پیدا می‌کند و موجب تشویق بانک‌ها به صدور وام بیشتر می‌شود، به کاهش نرخ بهره در درازمدت کمک می‌کند و سرمایه‌گذاری را تشویق خواهد کرد. اخیراً بانک‌های مرکزی اروپا و ژاپن نیز از این راه استفاده می‌کنند.

تسهیل کمی: بانک‌های مرکزی از طریق خریدن مقدار مشخصی ذخایر مالی از بانک‌های تجاری و مؤسسات تسهیل کمی می‌‌کنند، به همین ترتیب پایه پولی را افزایش می‌‌دهند.

در آخر باید گفت که بانک‌های مرکزی بشدت تلاش می‌کنند تا اقتصاد کشور را سالم نگه دارند. بانک‌های مرکزی این کار را با کنترل میزان پول در گردش در اقتصاد انجام می‌دهند. این کار‌ها را از راه‌های چاپ پول بیشتر، رعایت نسبت نقدینگی، تأثیر نرخ بهره، مدیریت عملیات بازارهای باز و معرفی برنامه تسهیل کمی انجام می‌دهند. داشتن مقدار مناسب پول در گردش برای ساخت یک اقتصاد سالم و پایدار ضروری است.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x