بازی کاغذی آمریکا با آینـده اقتصاد دنیـا
بسیاری با اتکا به این نکته که دلار بهترین و مطمئنترین پسانداز است، دارایی خود را تبدیل میکنند. اما آیا واقعا این پول کاغذی که امروز از آن به عنوان پول رایج نام برده میشود، انتخابی درست است؟
پاسخ این سؤال واقعیتی است که اگر کمی به تاریخ توجه داشته باشیم، واضح و شفاف مقابل ما قرار دارد ولی توجهی به آن نداشتهایم یا این که اصولا نمیخواهیم به آن توجه داشته باشیم، در حالی که تکرار آن همواره آینده اقتصادی جوامع مختلف را با خطراتی نگرانکننده روبهرو کرده و بازیچه اقتصادی ایالات متحده آمریکا برای سوءاستفاده از دیگران بوده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، آمریکا تورم داخلی خود را با چاپ اسکناسهای بدون پشتوانه دلار به دیگر نقاط جهان صادر میکند.
فدرال رزرو شرکت خصوصی است
مایک مالونی، مورخ مالی درباره سلطهگریهای آمریکا در بازارهای بینالمللی با استفاده از دلار میگوید: در حالی که همه فکر میکنند فدرال رزرو (بانک مرکزی) بخشی از دولت آمریکاست، اما واقعیت این است که این بخش هیچ ارتباطی به دولت نداشته و صرفا بر اساس سیاستهای اقتصادی سوداگرانه خود فعالیت کرده است.
این مورخ مالی تاکید میکند: فدرال رزرو با استفاده از بیاطلاعی مردم نسبت به تعاریف پول واقعی و پول رایج، این سیاستها را همواره دنبال کرده و در حال به انحراف کشیدن ذهن مردم است.
مالونی معتقد است فدرال رزرو با در نظر گرفتن امتیازهای پول کاغذی همواره بهگونهای برنامهریزی کرده که پول واقعی (طلا و نقره) بیاهمیت جلوه داده شود و تنها اسکناسهای منتشرشده آمریکا به عنوان پشتوانه در کشورها قرار گیرد به این ترتیب همواره بازار را در اختیار داشته و برخی موارد هم که لازم بوده با بهانههای مختلف مثل بحران اقتصادی، منابع خارج شده از آمریکا را دوباره به داخل خزانه بازگردانده است.
کلاهبرداری بزرگی در جریان است
دیوید مورگان، کارشناس اقتصادی با اشاره به سیاستهای غیرمنطقی فدرال رزرو برای سلطه بر اقتصاد دیگر مناطق جهان میگوید: اگر به اتفاقات اخیر بخصوص از سال 2000 به بعد توجه داشته باشیم، میبینیم کلاهبرداری بزرگی از سوی فدرال رزرو در جریان است که آرام و آهسته بدون جلب توجه افراد شکل گرفته است.
مورگان در ادامه تاکید کرد: نکته جالب اینجاست که بارها و بارها فدرال رزرو در این زمینه اعلام کرده واقعا کلاهبرداری در حال شکلگیری است، چون این نهاد رسما اعلام کرده دلارهای منتشرشده هیچ پشتوانهای ندارد. اما هیچ کس به این نکته توجهی نکرده و همچنان مردم با اعتماد کامل به سیاستهای این نهاد عمل میکنند و اگر به آنها بگوییم فدرال رزرو در حال کلاهبرداری از آنهاست، درست مثل این که یک دیوانه دیده باشند به شما نگاه میکنند.
صدور تورم
جان ویلیامز، اقتصاددان، درباره سلطه دلار در دیگر نقاط جهان میگوید: وقتی صحبت از فدرال رزرو و چاپ اسکناسهای بدون پشتوانه میشود شاید کمتر کسی به این نکته توجه کرده باشد که پایه پولی و حجم نقدینگی ایجاد شده توسط این نهاد چطور باعث تورم در ایالات متحده نشده است؟
این اقتصاددان میافزاید: از سال 2000 تقریبا حجم نقدینگی دلاری 6000 میلیارد دلار شده است این یعنی تورم در حالی که هیچ تفاوت چشمگیری در این زمینه داخل مرزهای ایالات متحده دیده نشده و همه چیز ثابت به نظر
میرسد.
ویلیامز میگوید: اصلیترین سیاست فدرال رزرو این بوده که هرچه اسکناس منتشر کرده به خارج از مرزها بدهد. در واقع تورم داخلی خود را به دیگران هدیه داده و توپ مشکلات را به زمین دیگران انداخته است اینگونه که دلار بدون پشتوانه داده و کالای واقعی دریافت کرده است.
وی معتقد است، تا امروز آمریکا با این سیاست پیش رفته، ولی معادله در حال تغییر است و روند بازگشت دلارهای بدون پشتوانه به خاک آمریکا آغاز شده که خود عاملی برای فروریختن دومینوی بحرانهای اقتصادی در سراسر
جهان است.
ویلیامز تاکید میکند: کشورهای بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که دلار هیچ ارزش و پشتوانهای ندارد و بزودی لازم است جایگزینی برای آن دست و پا کنند؛ به همین دلیل از قبول آن امتناع کرده یا در حال ارسال دلارها به خود آمریکا و خرید کالا هستند که ظاهرا مثبت است، ولی باید قبول کنیم سیلی در حال شکلگیری است.
دلارهـای بدون پشتوانه بلای جان کشورها
مکس کایسر، کارشناس اقتصادی درباره سلطهگری اقتصادی آمریکا با دلار در بازارهای بینالمللی میگوید: دلارهای بدون پشتوانه در واقع به دستور دولت به وجود آمدهاند، اما نکته اینجاست که آمریکا از این قانون به نفع خود استفاده کرده به این ترتیب که تکه کاغذهایی بدون ارزش را منتشر کرده و فدرال رزرو روی آنها مهر میزند تا به آنها ارزش بدهند.
کایسر تاکید میکند: با یک مهر این موسسه خصوصی در واقع ما قبول میکنیم که دلار با ارزش است در حالی که مدتهاست این تکه کاغذ ارزشی ندارد و صرفا باعث دردسر اقتصادی مختلف در سراسر جهان بوده است. گردش این تکه کاغذها به عنوان پول رایج باعث شده سیاستهای سلطهگرانه اقتصادی آمریکا همواره در سراسر جهان کارساز بوده و عاملی برای اعمال فشار بر دولتهای دیگر باشد.
اگر به زمان قبل از جنگ جهانی بازگردیم، میبینیم برای اولین بار شاید فرانسه توانست این نوع کارکرد غیرعادی دلار را درک و بر اساس آن طلاهایش را از آمریکا خارج کند، اما پس از آن دوباره سیاستهای موجود عاملی بود برای به حاشیه رانده شدن سیاستهای ضد دلاری در سراسر جهان که آمریکا با اعمال نفوذ اقتصادی آن را اشاعه داد.
کایسر میگوید: بهترین گزینه برای جلوگیری از سلطهگری اقتصادی آمریکا در دیگر کشورها و با چالش مواجه کردن رونق اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، جدایی اقتصاد این کشورها از دلار است؛ دقیقا کاری که برخی کشورها به دنبال آن هستند، چون به این نتیجه رسیدهاند که باید برای سلامت اقتصاد و تجربه ثبات اقتصادی از دلار فاصله بگیرند.
قدرت خرید دلار روزبهروز کاهش یافته است
جیمز جی ریچارد، دیگر کارشناس اقتصادی درباره تاثیرگذاری اقتصادی ایالات متحده آمریکا با استفاده از دلار میگوید: اگر به دنبال پاسخ این سؤال هستیم که ببینیم واقعا دلار توانسته نقش واقعی خود را در اقتصاد ایفا کند فقط کافی است به قدرت خرید این اسکناس از ابتدای سال 1931 تا امروز خوب دقت کنیم.
ریچارد افزود: دلار از ابتدای سال 1931 تا امروز تقریبا 95 درصد قدرتش را از دست داده، یعنی اگر 5 درصد دیگر شاهد کاهش قدرت دلار در بازارها باشیم درست مثل این است که تکه کاغذی بیارزش را در اختیار داریم.
این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: این واقعیت و انتشار اطلاعات دقیق اقتصادی از دلار باعث شده تا کاملا منطقی و طبیعی بسیاری از کشورها نسبت به آن بیاعتماد شده و به دنبال جایگزینی برای این اسکناس بیارزش باشند. البته بهترین کار هم این است که دلارهای بدون پشتوانه را به خود آمریکا ارسال کرده و از پذیرفتن مجدد آن خودداری کنند. وی درباره روند بیارزش شدن دلار افزود: قبل از جنگ جهانی اول در واقع زمانی که قطعه اسکناس یک دلاری منتشر میشد معادل ارزش آن طلا در صندوق خزانه نگهداری میشد، اما رفته رفته این روند کمرنگ شد البته نه به این دلیل که طلا ارزش خود را از دست داده، بلکه صرفا نیت شوم آمریکا برای تحمیل شرایط اقتصادی به دیگر نقاط جهان دلیل این کار بود.
ریچارد میگوید: روند سیاست سلطه اقتصادی آمریکا این گونه بود که در آن دوره آمریکا به جهان دیکته کرد هر دلار با پشتوانه طلا منتشرشده و به مردم تضمین داد که این قطعه کاغذ دارای ارزش است، ولی نکتهای که هیچکس به آن توجه نکرده این بود که این اسکناس فقط تاکید میکند معادلش طلا وجود دارد، ولی این که این طلا کجاست نکته اصلی بود. به نظر شما اگر شما یک قطعه اسکناس یک دلاری داشته باشید به این معنی است مالک طلای معادل آن هستید؟
این تحلیلگر اقتصادی تصریح میکند: پاسخ کاملا روشن است طلا متعلق به شما نیست و در اختیار دولت آمریکاست پس در واقع شما فقط یک تکه کاغذ در اختیار دارید که هیچ ارزشی برایتان ایجاد نمیکند و در صورت بروز بحران قطعا بازنده اصلی شما هستید نه آمریکا.
وی افزود: واقعیت دلار کاملا آشکار است، چون آمریکا با انتشار بدون وقفه دلار و انتقال به دیگر نقاط جهان در واقع کاهش قدرت خرید آنها را رقم زده است نه این که به آنها امتیاز اقتصادی داده باشد. به این ترتیب نیت واقعی آمریکا این است که پول بیارزش را به دیگران بدهد و خود با پول واقعی یعنی فلزات گرانبها صحنه را ترک کند.
تورم آمریکایی در کشورهای دیگر
ریچارد دانکن، تحلیلگر بازارهای مالی در این زمینه میگوید: وقتی صحبت از بازگشت تورم به خاک آمریکا میکنیم شاید به ظاهر فقط خود آمریکاییها نگران شوند، اما نکته اینجاست که تورم داخلی آمریکا در واقع دیگر نقاط جهان را تحت تأثیر خود قرار میدهد بخصوص اقتصادهایی که به دلار وابستگی زیادی دارند.
دانکن در ادامه میافزاید: برای درک واقعیت کارکرد تورم آمریکا در دیگر نقاط جهان باید به این نکته توجه داشته باشیم که پس از بروز بحران اقتصادی و اجرای بسته حمایتی و اقتصادی دوم دولت آمریکا قیمت غذا در سراسر جهان 60 درصد افزایش را تجربه کرد.
این تحلیلگر بازارهای مالی تاکید کرد: اقتصادهایی که مردمانش روزانه کمتر از 2 دلار درآمد داشتند در این زمینه بیشترین آسیب را دیده و درنهایت دست به شورش زدند تا حکومتها را سرنگون کنند و نمونه اصلی و بارز آن
شعلهور شدن انقلاب در کشور مصر بود.
به گفته وی، البته این پایان کار نبود چون دومینوی تورم آمریکایی مناطق مختلفی را در خاورمیانه به آتش کشید و درگیر مشکلات مختلفی کرد و هنوز هم در بخشی از آن شاهد درگیریهای مختلف هستیم؛ به این ترتیب باید از خود بپرسیم وقتی پول بدون پشتوانه خلق میکنیم، کجا تورم ایجاد کردهایم نه این که چقدر تورم ایجاد کردهایم.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: ظاهرا دولت آمریکا دقیقا میداند کجای دنیا باید تورم ایجاد کند که شاهد بروز چالشهای منطقهای باشد و دوباره از شرایط نابسامان بهره ببرد. بازگردیم به مصر، در این کشور در دوران بحران مردم در واقع 40 درصد از درآمد خود را برای تأمین خوراک هزینه میکردند پس در واقع چیزی برای از دست دادن نداشتند و راهی خیابانها شدند.
دانکن تاکید کرد: آمریکا همواره با استفاده از اسکناسهای بدون پشتوانه بحرانهای اقتصادی خود را به دیگر نقاط جهان صادر کرده است البته در شرایطی این کار را انجام داده که بتواند از این اتفاق منافع سیاسی قابل توجهی را هم به دست آورد، چون صرفا به دنبال اعداد نبوده بلکه این کشور به دنبال پایگاهی برای اعمال نفوذ در دیگر مناطق یک قاره بوده است.
اتفاق بعدی چیست؟
داگ کیسی، مدیرعامل موسسه تحقیقاتی- اقتصادی کیسی درباره آنچه در انتظار اقتصاد جهانی است، میگوید: روند انتقال تورم آمریکایی به اقصی نقاط جهان به نقطه بحرانی رسیده است به این ترتیب فدرال رزرو در حال برنامهریزی برای سودجویی نهایی بوده و ظاهرا قرار است جابهجایی گستردهای در اقتصاد جهان صورت پذیرد.
کیسی درباره چگونگی این اتفاق میافزاید: تورم در جهان رفته رفته افزایش خواهد داشت به این ترتیب مردمی که خود عامل رشد اقتصادی یک منطقه هستند جریمه میشوند و واکنش منطقی آنها این است که برای دستیابی به ثبات اقتصادی و دوری از هرگونه مشکل انتخابی داشته باشند که ظاهرا طلا اولین گزینه آنها خواهد شد.
این تحلیلگر اقتصادی میگوید: با این اتفاق دوباره طلا به اوج رسیده و قیمت جهانی آن افزایش قابل ملاحظهای را تجربه میکند .اینجاست که فدرال رزرو وارد معرکه شده و میتواند با شرایطی قابل توجه از بازار منافع به دست آورد. این گونه که با جذب دلارهای منتشرشده خود خارج از مرزها آنها را دارای هویت اقتصادی کرده و دوباره با فروکش کردن بحران، با بیارزش کردن طلا آنها را به بازار جهانی عرضه خواهد کرد.
وی میافزاید: باید از خودمان بپرسیم چه کسی از این جابه جایی اقتصادی بهره برده است؛ آمریکا یا دیگر کشورها؟ با این واقعیت، بهترین توصیه این است که اتکای اقتصادی کشورها به دلارهای بدون پشتوانه از همین امروز کاهش یابد تا درنهایت مجبور به ورود به میدان بازی آمریکایی نباشند و بتوانند مستقل برای اقتصاد خود برنامهریزی کنند، نه این که تا ابد این چرخه تکراری را دور زده و همواره به سیاستهای اقتصادی سلطهگرانه آمریکا تن دهند.