x
۰۷ / آذر / ۱۳۹۶ ۱۱:۲۰

عربستان بازنده اصلی سقوط داعش است

عربستان بازنده اصلی سقوط داعش است

هنوز در بیابان‌های عراق و سوریه جدال با جمع پراکنده تروریست‌های داعش ادامه دارد و هنوز اقدامات تروریستی آنها همچون آنچه روز جمعه در مصر رخ داد خون مردمان را بر زمین می‌ریزد، با این حال «پایان داعش» در آخرین روز آبان‌ماه در پیام فرمانده سپاه قدس اعلام شد؛ پایانی که به معنای اضمحلال حاکمیت دولت خلافت خودخوانده اسلامی بر شهرهای تحت تسلط‌ اش بود و آغاز رسمی دوران پساداعش را رقم زد و فضا را برای طرح این پرسش‌ها فراهم کرد که بازندگان و برندگان ظهور و سقوط داعش کدام کشورها بودند و حال دستاوردهای این شکست را باید در چه تحولاتی جست‌و‌جو کرد.

کد خبر: ۲۳۴۲۶۲
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این پرسش‌ها را با جعفر حق‌پناه کارشناس مسائل منطقه در میان گذاشتیم و پاسخ گرفتیم.

اعلام پایان داعش با پیام سردار سلیمانی تا حدود زیادی با سکوت مقام‌ها و رسانه‌های بین‌المللی مواجه شد. برخی این سکوت را نتیجه آن دانستند که هنوز در برخی مناطق خالی از سکنه عراق و سوریه حضور این گروه تروریستی به نحوی ادامه دارد، ارزیابی شما از اعلام پایان داعش و نیز سکوت رسانه‌های خارجی در این باره چیست؟

از یک منظر رفتار رسانه‌هایی که این سکوت را اتخاذ کرده‌اند، می‌تواند ناشی از آن باشد که معتقدند هنوز بقایای داعش وجود دارد و به همین دلیل داعش هنوز پایان یافته تلقی نمی‌شود. اما دلیل جدی‌تر آن است که اصولاً داعش و روند مقابله با آن در فضایی از رقابت‌های منطقه‌ای شکل گرفت که در آن هیچ بازیگری بیطرف نبود. بسیاری از کنشگران منطقه‌ای و فرامنطقه ای دخیل در این موضوع عملاً رقبای ایران هستند و نه‌تنها نقش ایران در مبارزه با داعش را به رسمیت نشناخته‌اند که بعضاً مدعی بوده‌اند که ایران خود موجد پیدایش داعش در عراق یا سوریه بوده است. بنابر این آنها از اینکه بخش عمده‌ای از مبارزه با داعش به نام جمهوری اسلامی ایران تمام شود و ایران شریک اصلی دستاوردهای آن باشد راضی نیستند. امریکا، عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی در این ردیف قرار دارند و طبیعتاً از اینکه پایان داعش توسط ایران اعلام شده است، راضی نیستند و ترجیح می‌دادند که چنین مسأله‌ای از سوی خودشان اعلام و مدیریت رسانه‌ای شود.

اما از منظر دیگر می‌توان به درستی گفت که حضور سازمان یافته داعش در مراکز پرجمعیت و شهرها با تصرف بوکمال پایان یافته است. هرچند حتی مسئولان جمهوری اسلامی ایران هم معتقدند که بالاخره بقایای داعش به صورت پراکنده در سوریه، عراق و دیگر مناطق دنیا و منطقه مانند افغانستان حضور دارند.

آیا پایان داعش را در وضعیت کنونی حاکم بر منطقه باید پایان قطعی داعش دانست یا محتمل است که در جغرافیایی دیگر دوباره منسجم شوند؟

مهم تفکر داعش پرور و داعش‌خیز است که همچنان وجود دارد و در تداوم رقابت‌های منطقه‌ای بعید به نظر می‌رسد که به این زودی پایان یافته تلقی شود. بنابراین می‌توان انتظار داشت که اشکال دیگری از تفکر تکفیری در مناطق دیگری باقی بماند. چنانکه پیش‌بینی می‌شود برخی از این نیروها به سمت لیبی یا افغانستان یا هر منطقه‌ای که از ضعف یا خلع قدرت و حاکمیت دولت مرکزی رنج می‌برد، گسیل شوند. اما واقعیت این است که داعش به مثابه یک سازمان سیاسی بسیج‌گر مبتنی بر نظام خلافت که بتواند در یک جغرافیای خاص و استراتژیک ادعای حاکمیت و قدرت نمایی کند، پایان یافته است. حضور کلونی‌های کوچک در سایر نقاطی که ارزش استراتژیک ندارند مانند شمال آفریقا یا مناطقی از افغانستان محتمل است. اما دیگر نباید آن را برابر با همان داعشی دانست که ما طی سال‌های گذشته در منطقه شامات با آن مواجه بودیم.

می‌دانیم که در مبارزه با تروریست‌های داعش در عراق و سوریه  نیروهای متعددی از جمله ارتش و نیروهای مردمی این دو کشور، حزب‌الله لبنان، نیروی هوایی روسیه و حتی در بخش‌های اندکی نیروهای امریکایی حضور داشتند با این وجود اغلب کارشناسان متفق‌القولند که این پیروزی را باید در ذیل نقش بی بدیل ایران تعریف کرد. به باور شما اکثریت داشتن این دیدگاه  به آن حاصل چه واقعیت‌هایی در میدان است؟

تفوق این نگاه به این دلیل است که ایران بیشترین هزینه را در مبارزه با داعش و حفظ وضعیت موجود در دولت‌های مستقر در سوریه و عراق انجام داد. از این زاویه هیچ کشور دیگری قابل مقایسه با ایران نیست و بنابراین مستحق آن دیده می‌شود که پیروز جنگ اعلام شود و پاداش هم بگیرد. اما این واقعیت از زاویه دیگر اینکه کدام بازیگر با کمترین هزینه بیشترین دستاورد را داشته است قابل بررسی است. چنانکه روسیه به مراتب کمتر از ایران هزینه کرد اما در مقایسه بهره بیشتری برد. در مقابل عربستان و بویژه قطر هزینه خیلی زیادتری برای حمایت از این گروه‌ها انجام دادند و بهره‌ای نبردند و قطعاً جزو بازندگان اصلی روند شکل‌گیری و مبارزه با داعش هستند. ترکیه در میان کنشگرانی قرار می‌گیرد که وضعیت نسبی داشت و با مهارت سیاسی توانست بخشی از آنچه از دست داده بود را در نیمه دوم منازعه به دست آورد و بخشی از ملاحظات امنیتی‌اش را هم در عراق و هم در سوریه تأمین کرد. در این بردار ایران در دستیابی به اهداف خود یعنی حفظ حاکمیت بشار اسد در سوریه و حفظ یکپارچگی سرزمینی عراق موفق بود. اما در هر حال همه موفقیت‌ها خالی از امکان ارزیابی هزینه و فایده نیست.

طبیعتاً در دوران پسا داعش دستاوردها و امکاناتی برای برداشت از کاشته‌ها و هزینه‌های انجام شده وجود دارد و البته به نظر می‌رسد که رقابت‌های منطقه‌ای در این مورد حتی پیش از پایان داعش آغاز شده است.  دستاوردهای دوران پساداعش و رقابت‌های احتمالی درباره آن را چگونه ترسیم می‌کنید؟

قطعاً عرصه رقابت در پساداعش تابع رقابت‌های داغ شده در منطقه و میان ایران و عربستان قطعاً حادتر خواهد شد. البته واضح است که وضعیت دولت سوریه هیچ گاه به موقعیت قبل از شروع انقلاب‌های عربی و سال‌های قبل از 2011 بازنمی‌گردد و زمان زیادی طول می‌کشد که ثبات نسبی بر این کشور حکمفرما شود. در عراق هم قطعاً رابطه نیروهای اجتماعی و طایفی با کنشگران فرق کرده است. ما در عراق فقط با بحث داعش مواجه نبودیم. موضوعاتی مانند پیدایش کانتون‌های کردی در سوریه و مسأله همه‌پرسی در اقلیم کردستان را هم داشتیم. در مجموع وضعیت بسیار متحول شده است و نکته مهم این است که قاعده رفتاری در دوران داعش و مبارزه با آن با دوران پساداعش دو موضوع متفاوت است و هر کشوری که نتواند این منطق تغییر را درک کند، نه تنها نمی‌تواند از دستاوردهای آن بهره‌برداری کند که قطعاً بازنده خواهد بود. در دوران پسا‌داعش قدرت نرم کشورها و توان آنها برای مشارکت در بازسازی، توان ائتلاف‌سازی و مذاکره و بده بستان با طرف‌های مختلف حائز اهمیت بیشتری است و اگر تصلب و جزمیت بر نگاه یک کشور حاکم شود، قطعاً بازنده است. به همین دلیل شاهد آن هستیم که بسیاری از کشور‌ها متناسب با شرایط جدید نوعی چرخش در سیاست‌های خود اعمال کرده‌اند چنان که شاهدیم ترکیه از تنش حاد با روسیه به همکاری بسیار نزدیک با این کشور رو آورد و سعی کرد متناسب با واقعیات به جای هدف براندازی دولت اسد تأمین منافع و ملاحظات امنیتی خود را در سوریه دنبال کند. عربستان هم سعی می‌کند از سیاست حذف و نادیده گرفتن شیعیان به سمت تعامل گزینشی با برخی از گروه‌های شیعه حرکت کند و در این بلوک متمایل به ایران تفرقه ایجاد کند. طبیعتاً درباره ایران نیز همین قاعده ضرورت تغییر حاکم است. همکاری‌های ایران با ترکیه قابل توجه است و به نظرم باید واقع‌بینی متناسب با واقعیات صحنه بیشتر در سیاست خارجی ما حاکم شود و ما با جامعیت بیشتری با نخبگان و گروه‌های سنی، کرد و غیرمذهبی و جریان‌های فکری- سیاسی در منطقه تعامل کنیم تا در دوران پساداعش مدیریت بهتری در پیرامون خود داشته باشیم.

اینکه معاون اول رئیس جمهوری کشورمان می‌گوید باید مراقب دستاوردهای پیروزی بر داعش باشیم، ناظر بر چه دستاوردهایی است؟

به نظرم این دغدغه بسیار جدی است. ما برای حفظ یکپارچگی عراق تلاش جدی کردیم و هزینه زیادی دادیم. حالا باید ببینیم هزینه ملموس آن چیست. آیا دولت عراق حاضر است مطالبات اولیه و بدیهی ایران مانند حقوق مسلم ایران در شط‌العرب بر اساس قرارداد بین‌المللی 1975 را به رسمیت بشناسد. آیا ما سهم مناسبی در بازسازی و بازارهای عراق و سوریه خواهیم داشت. قدرت نرم ما در منطقه چه وضعیتی پیدا خواهد کرد و چگونه می‌توان با تصویر ایران‌هراسی و شیعه هراسی که بشدت  از سوی سعودی‌ها تبلیغ می‌شود، مبارزه کرد.

باوجود نقش انکارناپذیر فرماندهی و مستشاری ایران در شکست داعش ارزیابی‌تان از تأثیر این پیروزی بر مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی ایران چیست؟

این خیلی مهم است که کاری که ایران در امر مبارزه با داعش انجام داد چگونه با گفتمان و منطق حاکم بر نظام بین‌الملل تطابق پیدا می‌کند. اگر ایران بتواند بنا بر این منطق پیروزی بر داعش را تعریف کند و این واقعیت را تثبیت کند که به دعوت دو دولت قانونی در عراق و سوریه رفتار کرده و حضور مداخله‌آمیزی نداشته است، نوع نگاه به دستاوردهای ایران متفاوت خواهد بود. چنان که این موضوع در مورد مخالفت ایران با همه‌پرسی کردستان عراق نیز صادق بود و ایران تأکید داشت که از منظر تباین آن با اصول اولیه نظام بین‌الملل مبنی بر خدشه ناپذیری مرزها مخالفت می‌کند و نه صرفاً دغدغه‌های امنیتی خود. بنابر این نوع ورود ما به این موضوع در دیپلماسی رسمی و دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای ما می‌تواند در ایجاد این مفاهمه با کشورهای دیگر از جمله در منطقه و در اتحادیه اروپا و  اینکه از سپاه پاسداران و فرماندهی آن چه تصویری در رسانه‌ها و افکار عمومی ایجاد می‌شود، مؤثر است. به باورم برخی نقطه‌های عزیمت برای مقابله با تحریم‌های امریکایی را می‌توان در همین حوزه‌ها جست‌وجو کرد.

 مذاکرات هفته گذشته سوچی پس از اعلام پایان داعش  برگزار شد،  ارزیابی‌تان از این همزمانی چیست‌؟ پایان داعش  را در ‌حل بحران سیاسی سوریه تا چه حد مؤثر می‌دانید؟

مسأله این است که در مورد تعیین تکلیف مسأله سوریه روالی از قبل طراحی شده است که بیشتر بر مبنای قاعده برد- برد تعریف می‌شود و این واقع بینی نزد هر سه کنشگر هست که این بحران راه حل نظامی ندارد و باید با انعطاف هر سه طرف دنبال شود. حتماً افول داعش بر پیشبرد مذاکرات آستانه مؤثر خواهد بود زیرا یک الگوی همکاری به دست آمد. الگویی که حول محور تهدید مشترک بود کم کم به پی جویی برخی حوزه‌های منفعت مشترک ارتقا پیدا کرد و دستاوردهای مذاکرات در حال تثبیت است. اما مهم آن است که بدانیم همکاری‌های سه کشور پس از اعلام پایان عمر داعش سازمان یافته ضروری‌تر خواهد بود زیرا بقایای داعش از جهتی برای همه دنیا و بویژه برای این سه کشور خطرناک‌تر خواهد بود و دور جدیدی از همکاری‌های امنیتی میان آنها را ضروری می‌سازد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x