خزان زودرس در مازندران
چند سال پیش اگر میگفتید خدا را شکر «دریاچه شورمست هنوز نخشکیده» حتماً خیلیها با تعجب میپرسیدند مگر مازندران، کرمان و یزد و سمنان است که دریاچهها و تالابهایش بخشکد؟ اما حالا با خشکیدن یا نیمه جان شدن سریالی دریاچههای طبیعی مازندران مثل «الندان ساری»، «عباسآباد بهشهر»، «سنبلرود شیرگاه» و... زنده ماندن یک تالاب کوهستانی مثل «شورمست» خبر جالبی است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، حسین ماهیچی پیمانکار سایت تفریحی این دریاچه میگوید: «امسال نخستین باری است که با پایین آمدن تقریباً یک متری آب دریاچه روبه رو شدیم و امیدواریم بارندگی امسال بیشتر شود تا سال بعد با این وضع رو به رو نشویم.»
بعد از پشت سر گذاشتن جادهای خاکی در پیچاپیچ کوهستان «پل سفید» سوادکوه، به دریاچه شورمست میرسیم. هر ماشین با پرداخت 5 هزارتومان مجوز ورود میگیرد و وارد سایت میشود. محوطه تمیز است و شلوغ. برای گذراندن یک روز گرم تابستانی چه جایی بهتر از دریاچه وسط جنگل که کوههایی سبز احاطهاش کردهاند. مسافران زیادی از تهران و شیراز و مشهد و خوزستان آمدهاند تا معروفترین جاذبه گردشگری شهرستان سوادکوه را ببینند. دریاچهای که برخلاف چند سال پیش دیگر محیطی بکر و دست نخورده نیست و حالا با ورود بخش خصوصی، تبدیل به مجتمعی تفریحی شده و دور و برش هرچه از رستوران و آلاچیق و امکانات تفریحی بخواهید هست. گردشگران با پدالو روی آب میچرخند و بعضی هم روی اسکله شناور، مشغول سلفی گرفتن با طبیعت هستند.
دریاچه شورمست با وسعت 15 هزارمترمربع و عمق 6 متری دریاچهای است که از چشمههای زیرزمینی تغذیه میکند. اما چشمهها دیگر جانی ندارند طوری که هر سال آب دریاچه سرریز میکرد و رودخانه میشد اما دیگر از رود خبری نیست که هیچ، خط کنار دریاچه نشان میدهد، بیش از یک متر آب پایین آمده است.
رکوردهای اقلیمی جدیدی که امسال همه جای دنیا را تحت تأثیر قرار داده و بیش از هرجای دیگری در ایران، حالا پایش را به مازندران هم دراز کرده و کارشناسان زیست محیطی از این بابت نگرانند. داریوش عبادی فعال محیط زیست، عمده دلایل خشکی رودخانهها و تالابها را کم بارش بودن مازندران در دو سال گذشته میداند و در کنار خشکسالی طبیعی، بهرهبرداری بیرویه از آب در باغات و زمینهای کشاورزی و انتقال آب رودخانههای مازندران از سرشاخهها به استانهای مجاور: «این عوامل بشدت پوشش گیاهی و طبیعی منطقه را تهدید میکند و تالابهای کوهستانی ما را که در حکم ذخیرهگاههای آبی منطقهاند حالا با خطر خشک شدن مواجه ساخته است.»
کسری با تاب بلندی که به شاخه درخت وصل کرده، شبیه تارزان لای برگهای درختان بالا و پایین میرود. کلاس هشتم است و هر روز با عمویش از روستای «ظریف کلا» در بالادست دریاچه، به شورمست میآید و تاب کرایه میدهد. کسری همه بچگیاش را در شورمست گذرانده و خاطرات زیادی از اینجا دارد. با لهجه مازندرانی برایم از روزی میگوید که این تاب بلند آن طرف دریاچه بود: «آنقدر بلند بود که تا وسط دریاچه میرفت. هرکس هم جرأت داشت میتونست از روی تاب بپرد توی آب.» او از روزهایی میگوید که آب دریاچه تمام خشکیهای اطراف را پر میکرد. با دستش دیواره خشک شورمست را نشان میدهد و میگوید: «همیشه تا آنجا پر بود. قدیمها خیلی قشنگتر بود.»
یک سوم شورمست تقریباً کم عمق است و در آن بخش خزهها و جلبکها روی سنگها جاخوش کردهاند. داوود که از اردبیل به عشق دیدن این دریاچه آمده میگوید:«ما این اطراف هر جا که خواستیم بریم، گفتند خشک شده و مثل قبل نیست. انگار تنها جایی که آب دارد اینجاست ولی من وقتی آب را میبینم به نظرم طبیعی نیست. خزهها نمای قشنگی ندارند.»
داریوش عبادی این تصور را که مازندران دچار خشکسالی نمیشود و اگر بشود، کم آبی آسیبی به پوشش جنگلی آن نمیزند، کاملاً اشتباه میداند و میگوید: «اتفاقاً به علت مقاوم نبودن درختان این منطقه، روند خشکسالی و از بین رفتن درختان سریعتر از هرجای دیگری اتفاق میافتد. اینجا درختان مانند درختهای کویر مقاوم نیستند و نمیتوانند در برابر خشکسالی مقاومت کنند. همین الان ما با خزان زودرس روبه رو هستیم. خزانی که ربطی به پاییز ندارد و درواقع نوعی خزان تابستانی است. درختان «هیرکانی» منطقه که از قدیمیترین جنگلهای دنیا هستند با خشکیدگی رو به رو شدهاند. از طرفی به خاطر کم بارشی، بسیاری از جنگلها را آفت کرم شب پره زده و به درختان شمشاد آسیب زیادی وارد شده که به سرعت هم در حال پیشروی است. درختان ممرز و راش در معرض بحران هستند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، تا دو سه سال آینده بخش زیادی از درختان دچار خشکیدگی میشود و در 10 سال آینده به صورت محسوسی شاهد تغییر شکل پوشش گیاهی مازندران میشویم.»
حسین ماهیچی پیمانکار شورمست است. خودش میگوید 2 تا مجتمع تفریحی در چابهار ساخته و حالا نوبت اینجاست. توی رستوران چوبی نوساز نشسته و به دریاچه خیره شده: «ما پارسال که اینجا آمدیم اوضاع خیلی بهتر بود ولی امسال برای نخستین بار سطح آب پایین آمده و حتی در 3 ماه اول سال که همیشه شورمست سرریز داشت، امسال یک ساعت هم سرریزی برای رودهای پایین دست نداشته.»
او از ماهیهای مختلف دریاچه حرف میزند و مدام میگوید اینجا جزو معدود دریاچههای زنده این اطراف است. ماهیچی از ساخت اسکله شناور و رستوران و سروسامان دادن به محوطه و پاکسازی زبالهها میگوید و از همکاری نکردن بخشهای دیگر گله دارد: «واقعاً چرا جاده منتهی به اینجا خاکی است؟ چرا نمیآیند آسفالت کنند و چند تیر برق بکشند. ما شبانه روزی باز هستیم اما بعضی مسافران که شب میآیند و به خاکی میرسند میترسند و برمیگردند. هر روز هم لااقل 10 نفر به ما میگویند چرا اینجا این وضعی است؟»
همان طور که اشاره شد، یکی از دلایل مهم خشکسالی مازندران تغییر مسیر سرشاخههای رودخانههای مازندران به استانهای همجوار است. عبادی چند مثال میزند: «میخواستند آب رودخانه هراز را به سمت پردیس تهران ببرند که با مقاومت مردم روبه رو شد. چشمه «روزیه چاشم» در «خطیرکوه» سواد کوه را که یکی از مهمترین چشمههای این منطقه است به سمت سمنان تغییر مسیر دادند. همین طور در حال برنامهریزی هستند که یکی از سرچشمه های رودخانه «تجن» در منطقه «فینسک» را به سمت سمنان ببرند.روی یکی از سرشاخه های «زارم رود»هم سد «گله ور»احداث کردند ودر مرحله آبگیری است. رودخانه «دوهزار» و «سه هزار» را هم میخواهند به سمت طالقان و البرز ببرند...» او این شکل از مدیریت منابع طبیعی و انتقال رودخانهها را اتفاقی وحشتناک برای محیط زیست و یکی از دلایل کم آبی مازندران میداند: «انتقال آب حوزهای در همه جای دنیا مردود است و فقط در شرایط بحرانی برای شرب این کار را میکنند. اما در مازندران هیچ مدیریتی برای این مسأله نیست. در واقع نمیشود همه تقصیر بیآبی را گردن طبیعت انداخت و ما خودمان با تصمیمات غلط راه را برای خراب کردن اکوسیستم هموار کردهایم.» او از برداشت بیرویه آب در باغات و زمینهای کشاورزی هم به عنوان یکی از دلایل عمده خالی شدن سفرههای زیرزمینی نام میبرد.
در محوطه صدای موزیک بلند است و مردم مشغول چرخیدن و عکس گرفتن. خانوادهای کنار آب روی زیلو لم دادهاند و هندوانه میخورند. گروهی هم از تهران با اتوبوس آمدهاند و محوطه را با شوخی و خنده شلوغ کردهاند. به این فکر میکنم اگر روزی شورمست هم به سرنوشت دیگر دریاچههای خشکیده مازندران دچار شود، این مردم کجا میروند؟ به کسری فکر میکنم که تمام عشقش زندگی در شورمست است و پول ناچیزی که با کرایه تاب در میآورد. همه اینها چه خواهد شد اگر شورمست بخشکد. همه آن ویلاهایی که با بیرحمی و تخریب جنگل و غصب دریا ساختهایم چه خواهد شد، اگر مازندران جایی شبیه حوالی قم یا سمنان شود؟