نقشه جدید گاز اروپا؛ معماری جدید امنیت انرژی پس از روسیه
اروپا سال ۲۰۲۵ را در شرایطی آغاز کرده که سطح امنیت انرژی آن تا چند سال پیش غیرقابل تصور بود. ذخایر بالای گاز، کاهش پایدار تقاضا و تنوع مسیرهای واردات، چهره بازار گاز اروپا را دگرگون کرده، هرچند رقابت جهانی بر سر قیمت همچنان تعیینکننده است.
به گزارش اقتصادآنلاین، اروپا سال ۲۰۲۵ را در سطحی از امنیت انرژی آغاز کرده است که تنها چند سال پیش دستیابی به آن دور از ذهن به نظر میرسید. میزان ذخایر گاز در ژانویه از ۷۰ درصد فراتر رفت؛ رقمی که برای این مقطع از سال بهطور استثنایی بالاست. در عین حال، تقاضای کلی گاز حدود ۱۵ درصد کمتر از سالهای گذشته باقی مانده است. این کاهش، موقتی نیست، بلکه حاصل مجموعهای از عوامل است که بهطور دائمی چشمانداز انرژی این قاره را دگرگون کردهاند. زمستانهای ملایمتر نیاز به گرمایش را کاهش داده، سیاستهای صرفهجویی انرژی که پس از سال ۲۰۲۲ اتخاذ شدند، اکنون در رفتار صنایع و خانوارها نهادینه شدهاند و روند تدریجی صنعتیزدایی در برخی بخشها، بهویژه در آلمان، تقاضا را به شکلی کاهش داده که بازگشت کامل آن دشوار به نظر میرسد.
در همین حال، تولید داخلی گاز در اتحادیه اروپا همچنان رو به کاهش است. این تولید که در سال ۲۰۲۴ به حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب رسید، نسبت به سال قبل ۱۲.۴ درصد افت داشت و تأیید کرد که اروپا وارد مرحلهای دائمی از وابستگی وارداتی بیش از ۸۵ درصد شده است. با تثبیت مصرف سالانه در حدود ۳۶۰ تا ۳۷۰ میلیارد مترمکعب، تنوعبخشی به منابع و مسیرهای تأمین نهتنها از منظر امنیتی، بلکه برای حفظ قیمتهای رقابتی در بازاری که همچنان در برابر نوسانات جهانی آسیبپذیر است، اهمیتی حیاتی دارد.
ستون فقرات تأمین گاز در اروپای غربی
ستون فقرات تأمین گاز اروپای غربی همچنان نروژ است. این کشور از طریق خطوط لوله دریای شمال، سالانه ۱۲۰ تا ۱۲۴ میلیارد مترمکعب گاز بهطور قابل اتکا به اروپا منتقل میکند؛ جریانی که بر پایه قراردادهای بلندمدت، دسترسی فنی بالا و محیط سیاسی باثبات استوار است. این حجم تقریباً ۳۰ درصد از مصرف اروپا را پوشش میدهد و توازن کلی انرژی قاره را تثبیت میکند. در کنار این پایه مستحکم، ایالات متحده به بزرگترین تأمینکننده الانجی اروپا تبدیل شده و سالانه ۵۵ تا ۶۰ میلیارد مترمکعب گاز مایع به این قاره صادر میکند. انعطافپذیری تحویلها و سازوکار قیمتگذاری لحظهای، به اروپا امکان میدهد در دورههای افزایش تقاضا، بهطور مؤثر با آسیا برای جذب محمولهها رقابت کند.
سومین تأمینکننده اصلی، قطر است که سالانه ۱۵ تا ۲۰ میلیارد مترمکعب الانجی به اروپا ارسال میکند و از طریق قراردادهای بلندمدت، حضوری پایدار دارد. انتظار میرود پس از بهرهبرداری از طرح توسعه میدان شمالی پس از سال ۲۰۲۷، حجمهای بیشتری نیز به این بازار افزوده شود. حدود ۱۶۰ میلیارد مترمکعب باقیمانده مورد نیاز اروپای غربی از مجموعهای متنوع از تأمینکنندگان تأمین میشود. الجزایر سالانه حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیارد مترمکعب گاز از طریق خطوط لوله ترانسمد و مدگاز به ایتالیا و اسپانیا منتقل میکند، هرچند این حجم بسته به تقاضای داخلی الجزایر و محدودیتهای تولیدی نوسان دارد. گاز جمهوری آذربایجان نیز سالانه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب از طریق خط لوله تاپ به اروپا میرسد، با امکانی برای دو برابر شدن ظرفیت تا ۲۰ میلیارد مترمکعب در سالهای آینده.
گذار اروپای غربی به بازار الانجیمحور
در کنار این منابع، سهمهای کوچکتر، اما پایدار الانجی از نیجریه (معمولاً ۸ تا ۱۲ میلیارد مترمکعب در سال) و ترینیداد و توباگو (حدود ۳ تا ۵ میلیارد مترمکعب) به انعطافپذیری سیستم اروپا کمک میکند. گاز روسیه که زمانی نقش غالب داشت، اکنون به حاشیه رانده شده است: جریانها از مسیر ترکاستریم به ۱۰ تا ۱۲ میلیارد مترمکعب در سال کاهش یافته و صادرات الانجی روسیه به اروپا در حدود ۱۴ تا ۱۷ میلیارد مترمکعب باقی مانده که بهمراتب کمتر از سطح پیش از ۲۰۲۲ است.
اروپای غربی عملاً به بازاری الانجیمحور تبدیل شده است؛ بهطوریکه الانجی اکنون نزدیک به ۴۰ درصد کل واردات گاز را تشکیل میدهد، در حالی که این سهم یک دهه پیش کمتر از ۲۰ درصد بود. این تحول، اهمیت راهبردی پایانههای دریافت و بازگازسازی را بهشدت افزایش داده است. تأسیسات فرانسه در دونکرک، مونتوار-دو-برتانی و فوس، پایانههای هفتگانه اسپانیا با ظرفیتی بیش از ۶۰ میلیارد مترمکعب در سال، پایانه گیت و واحد شناور امسهاون در هلند و پایانههای ایزل آو گرین و میلفورد هیون در بریتانیا، همگی با سطح دسترسی بالا فعالیت میکنند. این شبکه، امکان دریافت بیش از ۱۵۰ میلیارد مترمکعب الانجی در سال و توزیع سریع آن به اروپای مرکزی و شمالی را فراهم میکند.
معماری جدید امنیت انرژی در اروپای مرکزی
تأمین گاز اروپای مرکزی اکنون بر سه محور ساختاری استوار است که جغرافیای انرژی منطقه را بهطور بنیادین تغییر داده و آسیبپذیری آن را در برابر وابستگی به یک منبع واحد کاهش داده است. محور نخست، پایانه الانجی کرک در کرواسی با ظرفیت ۶ میلیارد مترمکعب در سال است. کرواسی با وجود مصرف سالانه تنها ۳ میلیارد مترمکعب، به یکی از گرههای راهبردی منطقه تبدیل شده است. این پایانه، مجارستان، اسلوونی، اسلواکی و بخشی از اتریش را تغذیه میکند و یک کریدور جدید شمال–جنوب ایجاد کرده که مسیرهای سنتی شرق–غرب تحت سلطه روسیه را دور میزند.
محور دوم، خط لوله ترانس آدریاتیک است که سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز آذربایجان را وارد اروپا میکند و قابلیت افزایش تا ۲۰ میلیارد مترمکعب را دارد. این خط لوله تنها مسیر غیرروسی و غیرالانجی است که به اروپای جنوبی و مرکزی گاز میرساند و توسعه آن میتواند امنیت عرضه ایتالیا، بالکان غربی و اروپای مرکزی را بهطور معناداری تقویت کند. محور سوم، خط لوله بالتیک است که با ظرفیت ۱۰ میلیارد مترمکعب در سال، لهستان را از طریق دانمارک مستقیماً به تولید نروژ متصل میکند و به این کشور امکان داده تقریباً واردات گاز روسیه را حذف کند.
نقش ایتالیا و اروپای شرقی در معادله جدید
این سه محور، یک ستون فقرات مثلثی جدید برای امنیت انرژی اروپای مرکزی ایجاد کردهاند: کرک انعطافپذیری الانجی را فراهم میکند، تاپ گاز خط لولهای از دریای خزر میآورد و بالتیک پایپ منطقه را به ثبات نروژ متصل میسازد. ایتالیا با مصرف سالانه حدود ۷۰ میلیارد مترمکعب، به بخشی جداییناپذیر از این شبکه تبدیل شده است. این کشور گاز خود را عمدتاً از الجزایر، تاپ و سه پایانه الانجی در راونا، ونیز و لا اسپتزیا تأمین میکند که مجموعاً بیش از ۲۰ میلیارد مترمکعب ظرفیت دارند و تا ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز را به اروپای مرکزی منتقل میکنند.
در اروپای شرقی و بالکان، تصویر پیچیدهتر است. رومانی با تولید داخلی ۱۰ تا ۱۱ میلیارد مترمکعب، تقریباً خودکفاست و میادین دریای سیاه پس از ۲۰۲۷ این موقعیت را تقویت خواهند کرد. در مقابل، صربستان همچنان به ترکاستریم وابسته است. مجارستان بزرگترین دریافتکننده ترکاستریم در منطقه است، در حالی که یونان با پایانههای روویتوسا و الکساندروپولیس به نقطه ورودی منطقهای تبدیل شده است. این ناهمگونی، چشمانداز انرژی منطقه را بهشدت تکهتکه و پیچیده کرده است.
محدودیتها، گلوگاهها و آینده تأمینکنندگان
این توزیع جدید نشان میدهد که با تقاضای پایین و ذخایر بالا، اروپا تا پیش از ۲۰۳۰ به زیرساخت جدید بازگازسازی نیاز ندارد. چالش اصلی، تقویت اتصالها و انتقال گاز از سواحل به داخل قاره است. آمریکا ظرفیت صادرات الانجی خود را تا ۲۰۲۹ بهشدت افزایش میدهد، اما با هزینههای بالای سرمایهگذاری و محدودیتهای فنی مواجه است. نروژ به سقف طبیعی تولید نزدیک شده، قطر توسعه میدان شمالی را پیش میبرد، الجزایر با کاهش تولید و مصرف داخلی بالا دستوپنجه نرم میکند و مصر از صادرکننده به واردکننده تبدیل شده است. بازگشت روسیه نیز بهدلیل موانع سیاسی، نهادی و راهبردی، عملاً دور از دسترس است.
جمعبندی: امنیت انرژی در عصر رقابت قیمتی
امنیت انرژی اروپا اکنون بر یک سهگانه جدید استوار است: جریانهای خط لولهای قابل پیشبینی از نروژ، واردات الانجی از آمریکا و قطر، و هابهای منطقهای در یونان، کرواسی و ایتالیا. در این معماری، شاخص تیتیاف به سیگنال جهانی تعیینکننده مقصد محمولههای الانجی تبدیل شده است. اروپا برای حفظ جذب محمولهها باید در رقابت قیمتی با آسیا باقی بماند؛ رقابتی که مستقیماً بر هزینه انرژی خانوارها و بنگاهها اثر میگذارد. در نتیجه، امنیت انرژی اروپا دیگر تنها به خطوط لوله و مولکولهای گاز وابسته نیست، بلکه به توان رقابت در یک بازار جهانی و قیمتمحور الانجی گره خورده است.
منبع: مدرن دیپلماسی






