تولد آگاه
وی ایکس اکستریم
کیان.
x
فشارسنج
منطه
صراف
فلای تو دی
۲۳ / آبان / ۱۴۰۴ ۰۹:۲۷

در پشت پرده چه خبر است؟/ لیست بلند سرشاخ شدن سوپرانقلابی با اشخاص

در پشت پرده چه خبر است؟/ لیست بلند سرشاخ شدن سوپرانقلابی با اشخاص

حمید رسایی سابقه طولانی در مخالفت‌های تند با چهره‌های سیاسی و مسئولان ارشد کشور دارد و این تازه‌ترین مورد از چنین مواضعی نیست. او پیش‌تر نیز تا حد جنجال‌آفرینی و طرح اظهارنظرهای توهین‌آمیز علیه چهره‌هایی چون سردار شهید سلیمانی، علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف پیش رفته است.

کد خبر: ۲۱۰۰۰۷۸
a market

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبر آنلاین، این روز‌ها شمشیر حمید رسایی علیه دولت و به‌ویژه محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور، از همیشه تیزتر شده است. او که پس از فشار‌های فراوان توانست مانع ادامه حضور محمدجواد ظریف در کابینه چهاردهم شود، این روز‌ها از هر تریبونی استفاده می‌کند تا جایگاه عارف را غیرقانونی جلوه داده و آن را زیر سؤال ببرد.

این در حالی است که مسعود پزشکیان نیز بار‌ها در صحن مجلس و در مصاحبه‌های خود از مشورت با رهبری برای انتخاب کابینه سخن گفته و تأکید کرده است که در انتخاب مسئولان، از مراجع چهارگانه استعلام انجام می‌شود. با این وجود، رسایی قصد دارد با زیر سؤال بردن مراجع چهارگانه، خود را با حاشیه‌ها سرگرم کند.

رسایی به دنبال چه می‌گردد؟

اگرچه حمید رسایی سال گذشته نیز به حضور محمدرضا عارف در سمت معاون اولی دولت اعتراض داشت، اما شدت حملات اخیر او، به‌ویژه پس از آنکه دولت لایحه «قانون مشاغل حساس» را از مجلس استرداد کرد، قابل‌تأمل است. در روز‌های اخیر در حالی که نمایندگان در دو نوبت صبح و بعدازظهر به بررسی نحوه اجرای سال نخست «برنامه پنج‌ساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران» مشغول بودند و دولتمردان نیز برای ارائه گزارش به بهارستان رفته بودند، فیلمی از مناظره رسایی با جلال رشیدی‌کوچی، نماینده پیشین مجلس، منتشر شد.

در این ویدیو، رسایی خطاب به عارف می‌گوید: «آقای عارف! لطفاً به مجلس نیایید. طبق قانون، جایگاه شما غیرقانونی است. نمی‌شود کیوسک یک دست‌فروش را در اهواز به‌خاطر اجرای قانون خراب کنند، اما قانون درباره شما اجرا نشود! اگر فرصت کنم، به حضور شما در مجلس اعتراض می‌کنم.»

رسایی در ادامه به مسئله تابعیت فرزند محمدرضا عارف اشاره کرده و گفته است: «در ابتدا اطمینان نداشتم که فرزند آقای عارف تابعیت خارجی دارد، اما پس از مدتی اسناد و شواهد لازم به دستم رسید و موضوع تأیید شد. حتی در گفت‌و‌گو‌های مستقیم با خودِ آقای عارف، از جمله در مراسم ۲۲ بهمن که ایشان از پاسخ‌گویی خودداری کردند، این موضوع برای من محرز شد و پس از بررسی‌های بیشتر، مراکز امنیتی نیز آن را رسماً تأیید کردند.»

وی در بخش دیگری از اظهاراتش مدعی شد: «در گفت‌وگویی خصوصی در مجلس به آقای عارف یادآور شدم که مسئله تابعیت فرزندان، مانند ماجرای آقای ظریف، مغایر با شرایط قانونی است و حضور در مسئولیت‌های خاص را غیرقانونی می‌کند. از ایشان خواستم در صورت امکان، با لغو تابعیت موضوع را حل‌وفصل کند. اما آقای عارف گفتند: «من در کار فرزندانم دخالت نمی‌کنم» و تأکید کردند که «هرچه قانون بگوید، همان اجرا می‌شود.»

فارغ از آنکه چقدر اظهارات رسایی درباره جایگاه محمدرضا عارف درست است یا خیر، اما نیت‌خوانی او حکایت از آن دارد که رسایی تلاش دارد همان کاری که با ظریف کرد را با عارف نیز تکرار کند و با انداختن او از دولت، ضربه‌ای به بدنه دولت پزشکیان بزند. در واقع، او که از مخالفان تند دولت پزشکیان و کابینه او است و در طی این یک سال و نیم گذشته بار‌ها به رأی‌دهندگان به پزشکیان کنایه زده است، تلاش می‌کند تا در ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۴ و با پشتیبانی طیف متبوعش، یعنی تشکل شریان و حامیان سعید جلیلی، دولت را سرگرم حواشی کرده و از مسائل اصلی، چون رسیدگی به معیشت مردم و وضعیت اقتصادی پس از مکانیسم ماشه دور کند. تندرو‌ها که از اجرا نشدن قانون عفاف و حجاب، حسابی عصبانی هستند و حتی تلاششان برای به اجرای آن نتیجه نداد، با این اقدام تلاش دارند تا کمی خشم خود را خالی کنند و از سوی دیگر برای بدنه هوادار خود ژست تاثیرگذاری بگیرند.

حمید رسایی؛ سرشاخ با «اشخاص»

رفتار این روز‌های رسایی، ادامه‌ی همان الگوی قدیمی اوست؛ سیاست‌مداری که اختلافات سیاسی را با هیاهو و جنجال پیش می‌برد و ترجیح می‌دهد نقش منتقد تند را در هر صحنه‌ای ایفا کند. به بیان‌دیگر، این اولین بار نیست که حمید رسایی به مخالفت با یک چهره سیاسی یا مسئول ارشد کشور برمی‌خیزد. او که سابقه‌ی طولانی در این قسم اظهارنظر‌ها دارد، در جنجال‌سازی حتی تا توهین کردن به سردار شهید سلیمانی، علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف نیز پیش رفته است. به عبارت دیگر، رسایی انگار عادت دارد تا با حملات تند و تیز به مخالفانش و با استراتژی فشار و تکرار، به مقصودش برسد.

چنان‌که رسایی سهم زیادی در خروج محمدجواد ظریف از کابینه‌ی دولت چهاردهم دارد. او که دل خوشی از ظریف به دلیل برجام و مذاکرات ایران و آمریکا ندارد، سال گذشته بیشتر وقت خود را چه در مجلس و چه حتی در شبکه‌های اجتماعی‌اش صرف تذکر به ظریف کرده بود. هجمه‌های او و هم‌قطارانش به ظریف آن‌قدر شدت پیدا کرد که در نهایت معاون راهبردی رئیس جمهوری را مجبور به استعفا کردند.

یا حتی در جریان انتخابات مجلس دوازدهم، در حالی که رهبر انقلاب به‌صراحت به کاندیدا‌های انتخابات تذکر داده و گفته بودند: «منتخبان مجلس جدید مراقبت کنند و نگذارند شیرینی تشکیل مجلس در کام مردم و فضای سیاسیِ باطراوتِ کشور تلخ شود، ضمن اینکه اگر مجلس دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبهه‌بندی‌های گوناگون شود، از کار اصلی خود باز می‌ماند»، رسایی با حضور در رسانه ملی، ادعا‌هایی را علیه قالیباف مطرح کرد که با خشم اصولگرایان مواجه شد. همین اقدامات و از سوی دیگر حواشی مانند «سیسمونی‌گیت»، عملکرد مجلس یازدهم و حتی ادعای رائفی‌پور درباره‌ی رشوه ۱۴۰ سکه‌ی طلا از دلایل مهم در برای ریختن آرای قالیباف شد. اما جدای از ریزش آرای قالیباف، آنچه در اظهارات رسایی حائز اهمیت بود، بی‌توجهی به بیانات رهبری بود که اصولگرایان بار‌ها بر آن تأکید کردند.

او حتی بیش از این هم پای خود را فراتر از حد گذاشته بود و در سال ۹۷، پس از آنکه سردار سلیمانی از مواضع حسن روحانی تقدیر کرده بود، در توئیتی با هشتگ «قاسم سلیمانی» نوشت: «به تاریخ که نگاه می‌کنم، امثال اشعث کندی و ابوموسی اشعری یک عمر به امام علی خون دل دادند. یکی، دو بار هم در حرف و نه در عمل، مواضع درست داشتند، اما مالک‌اشتر برای دست‌بوسی از آنها دستپاچه نشد.»

در نهایت، آنچه رفتار و گفتار حمید رسایی نشان می‌دهد حاکی از آن است که او اهداف و مقاصد سیاسی خود را پشت کلماتی، چون قانون، دور زدن قانون و حتی شفافیت پنهان کرده و با بازی کلمات و فشار می‌خواهد خواست هم قطارانش را به سیاسیون اعمال کند؛ به عبارت دیگر او جزئی از یک برنامه حساب شده برای زدن چهره‌های میانه‌رو در دولت مسعود پزشکیان است و هرچندوقت یکبار به عنوان بازیکن یارکوب یکی از اعضای دولت وارد میدان می‌شود و مدتی را متمرکز بر سوژه مدنظر بازی می‌کند.

در واقع، رسایی هم مانند دیگر هم طیفان سیاسی‌اش، استراتژی خود را بر پایه‌ی جنجال‌آفرینی، فشار رسانه‌ای و شخصی‌سازی اختلافات سیاسی بنا کرده است. او که در ظاهر از قانون سخن می‌گوید، در عمل با زیر سؤال بردن نهاد‌های رسمی و بی‌اعتبار جلوه دادن تصمیمات مراجع ذی‌صلاح، خود را در جایگاه قاضی و ناظر نظام قرار می‌دهد تا صحنه سیاست به میدان تقابل و تخریب تبدیل شود.

ارسال نظرات