نبرد سایبری ایران و اسرائیل زیر پوست جنگ دوازده روزه
در هیاهوی جنگ دوازده روز ایران و اسرائیل، در حالی که همه نگاهها به موشکها و درگیریهای مستقیم بود، یک جبهه دیگر کمتر دیده شد؛ نبرد سایبری.
به گزارش اقتصادآنلاین، زیر پوست این جنگ، ایران شیوههای تازهای را برای استفاده از ابزارهای دیجیتال بهکار گرفت. شیوهای که نه فقط برای ایجاد اخلال یا تخریب، بلکه برای کنترل روایت داخلی، اثرگذاری بر افکار عمومی خارج و اتصال فضای مجازی به عرصه نبرد واقعی بود.
موسسه خاورمیانه، مستقر در واشنگتن که یکی از مهمترین اندیشکدههای مرتبط با خاورمیانه است، در گزارشی به ابعاد جنگ سایبری میان ایران و اسرائیل پرداخته است. ابعادی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. در ادامه مهمترین بخشهای این گزارش را میخوانید.
ابعاد عملیات سایبری ایران در جریان جنگ
عملیات سایبری ایران در این ۱۲ روز، مجموعهای چندلایه و منظم بود که از اقدامهای ساده انتقامجویانه فراتر رفت.
در پاسخ به حملات آمریکا به تأسیسات هستهای، هکرهای وابسته به حکومت، حملات منع سرویس (DDoS) علیه پلتفرمهای آمریکایی، از جمله شبکه اجتماعی «Truth Social» متعلق به دونالد ترامپ، اجرا کردند. این حملات بیشتر جنبه نمادین داشتند تا ایجاد اختلال پایدار.
ایران همچنین عملیات روانی خود را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی گسترش داد؛ هرچند اثرگذاری این کارزارها محدود بود، استفاده از هوش مصنوعی نشانه تمایل تهران به بهرهگیری از فناوریهای نو برای جنگ روایتهاست.
یکی دیگر از اقدامات کلیدی، نفوذ به سیستمهای دوربین مداربسته تحت وب در اسرائیل برای کسب آگاهی لحظهای از وضعیت میدانی، ارزیابی خسارت و اصلاح اهداف حملات موشکی بود؛ بهرهگیری از زیرساختهای غیرنظامی بهعنوان ابزار جاسوسی تاکتیکی، سطحی تازه از ادغام سایبری و رزمی را نمایش داد.
ایران همچنین برای اعلام قدرت، به سامانههای دولتی آلبانی نفوذ کرد؛ اقدامی غیرتخریبی، اما پیامی روشن علیه کشوری که میزبان گروه مجاهدین خلق است. همزمان، با قطع اینترنت داخل کشور به بهانه «حفظ ثبات شبکه»، کنترل روایت داخلی کاملتر شد و زمینه اعتراضزدایی در شرایط جنگ خارجی فراهم گشت.
راهبرد سایبری تازه و مشکلات داخلی
مشاهدات کارشناسان ایرانی تصویر دوگانهای از توان سایبری ایران نشان میدهد؛ مقامات دولتی اعتماد به نفس تبلیغاتی دارند، اما متخصصان داخل کشور هشدار میدهند که زیرساخت فضای مجازی بسیار آسیبپذیر است. آمار رسمی از بیش از ۱۶هزار حمله خارجی و ۱۲هزار حمله داخلی روزانه حکایت دارد، بخشی به دلیل استفاده گسترده از نرمافزارهای کرک شده و مدیریت ناکارآمد.
کمبود فناوریهای پیشرفته بهدلیل تحریم و آشفتگی نهادی، مانع جدی برای ارتقای کیفی توان سایبری ایران است. با این حال، الگوی نوین عملیات در جنگ اخیر، از جهاتی پیشرفت محسوب میشود: جایگزینی حملات مقطعی با کمپینهای مستمر، تمرکز بر مدیریت ادراک بهجای صرف تخریب و استفاده همزمان از ابزارهای روانی، هوش مصنوعی، جاسوسی و کنترل داخلی.
نابرابری توان سایبری در برابر اسرائیل
در مقابل این رویکرد تازه، حملات سایبری اسرائیل از جمله اقدامات گروه «Predatory Sparrow» به مقابله با ایران پرداخت. این گروه در دو روز، بانک سپه را مختل و ۹۰ میلیون دلار از بزرگترین صرافی رمزارز ایران (Nobitex) را خارج کرد.
تجربه این جنگ برای ایران، با وجود ناتوانی در تغییر مسیر نبرد، احتمالاً درسی راهبردی خواهد داشت؛ یعنی نیاز به سرمایهگذاری بیشتر، جذب نیروهای متخصص، و بومیسازی فناوریهای سایبری.
پیوند سایبری، روانی و نظامی
ویژگی برجسته راهبرد جدید ایران، ادغام عملیات سایبری با حملات فیزیکی و جنگ روانی است. استفاده از دوربینهای شهری بهعنوان منبع اطلاعات جنگی، یا همزمانسازی انتشار اطلاعات جعلی با حملات موشکی، نشاندهنده یک مرکز فرماندهی واحد برای هماهنگی چند حوزه است. این الگو به مدلهای «جنگ ترکیبی» روسیه شباهت دارد، جایی که مرز میان ابزارهای نظامی، اطلاعاتی و روانی کمرنگ میشود.
همگرایی با قدرتهای سایبری
گرچه تحریمها ایران را از فناوریهای غربی محروم کردهاند، این محدودیتها تهران را به همکاری بیشتر با روسیه و چین سوق دادهاند. توافقهای فناورانه اخیر با مسکو و تلاش برای جایگزینی GPS آمریکایی با سامانه ناوبری «بیدو» چین نشانههای این وابستگیاند. این روابط همچنین زمینه شکلگیری «اجماع اقتدارگرایانه» برای استفاده از جنگ سایبری بهعنوان ابزار مشترک مقابله با غرب را پررنگتر میکند.
پیامدهای جهانی و منطقهای
تحول راهبردی ایران در حوزه سایبری اهمیتش نه در توان فنی، بلکه در انسجام و ادغام چندبُعدی عملیات است؛ ترکیبی که شامل نفوذ، جنگ روایت، کنترل داخلی و فشار راهبردی است.
همزمان، نابرابری توان اجرایی و دفاعی میان ایران و اسرائیل ممکن است موقتاً بازدارندگی سایبری اسرائیل را تقویت کرده باشد. اما با توجه به تلاش ایران برای جبران نقاط ضعف، این توازن میتواند در آینده تغییر کند|، بهویژه اگر تهران مسیر اصلاح زیرساختها و تربیت متخصصان را جدی بگیرد.
جنگ دوازده روزه، نقطه عطف در راهبرد سایبری
جنگ ۱۲ روزه ژوئن، نقطه عطفی در راهبرد سایبری ایران بود.
این تغییرات، با وجود ضعفهای فنی و دفاعی، نشان میدهند که ایران سایبر را دیگر نه بهعنوان «پیوست» بلکه بهعنوان «بخش اصلی» جنگ و سیاست خارجی میبیند. در رقابت رو به شدت منطقهای و جهانی برای قدرت سایبری، تهران فعلاً بازیگر فعال است، اما هنوز برنده میدان نیست.






