قهرمان کشتی آزاد: بزرگترین دغدغهام اشتغال است
مبین عظیمی، قهرمان طلایی کشتی آزاد امیدهای جهان، تاکید کرد که اشتغال و تحقق وعدههای استخدامی برای ورزشکاران، مهمترین دغدغه اوست.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تابناک، محمدمبین عظیمی، قهرمان طلایی کشتی آزاد امیدهای جهان و افتخار استان کردستان، از مسیر پرچالش خود تا رسیدن به سکوی جهانی گفت و تأکید کرد که مدالش متعلق به همه مردم کردستان است.
مبین عزیز، ابتدا تبریک میگوییم به خاطر این افتخار بزرگ. برای شروع، کمی از خودت و مسیر ورزشیات بگو.
مبین عظیمی: ممنونم از محبتتون. من از بچگی عاشق کشتی بودم، از همون سالهایی که تازه مدرسه میرفتم. همیشه روی تشک تمرین محلهمون تمرین میکردم و با هر باخت یاد میگرفتم قویتر بشم. حدود دوازده ساله که کشتی میگیرم و توی این مسیر لحظات خیلی سختی داشتم، اما همیشه به این ایمان داشتم که هیچ تلاشی بینتیجه نمیمونه. مدالی که الان روی سینهام هست، نتیجهی سالها تمرین، صبر، اشک، و امید بود.
از مسیر سقز تا قهرمانی جهان بگو؛ چه سختیهایی کشیدی؟
مبین عظیمی: واقعاً مسیر آسانی نبود. من از شهری میآم که شاید امکاناتش در حد قهرمانسازی جهانی نیست، اما ایمان و غیرتش از همه جا بیشتره. بارها پیش اومده که بدون حمایت یا حتی با مشکلات مالی وارد اردو شدم. یادمه شبهایی بود که از خستگی تمرین نمیتونستم بخوابم ولی با خودم میگفتم: «اگر من عقب بکشم، زحمات مادرم چی میشه؟» همین جمله دوباره به من نیرو میداد. خیلی از دوستانم در مسیر جا زدند، اما من تصمیم گرفته بودم تا وقتی پرچم ایران بالا نرفته، آرام نگیرم.
از خانوادهات زیاد گفتی، نقش اونها در این مسیر چطور بوده؟
مبین عظیمی: پدر و مادرم همه زندگی من هستند. مادرم همیشه میگفت «تو میتونی، فقط باور کن»، و همین جمله ساده برام بزرگترین انگیزه بود. پدرم هم با اینکه خودش بار زندگی رو به دوش میکشید، همیشه پشتم بود. هر مدالی که گرفتم، اول اونها رو دیدم که اشک شوق میریزن. این مدال در واقع مال اونهاست. بدون حمایت خانواده، قهرمانی ممکن نیست.
سختترین مبارزهات در مسابقات جهانی با چه کسی بود؟
مبین عظیمی: سختترین کشتیام قطعاً با حریف آمریکایی بود. اون از نظر بدنی خیلی آماده بود و همه میگفتن شانس اول قهرمانیه، ولی من از قبل با مربیام آنالیزش کرده بودم. میدونستم کجاها ضعف داره. کشتی خیلی نزدیک بود و لحظهای که تونستم امتیاز آخر رو بگیرم، احساس کردم تمام خستگیهام ارزشش رو داشت. وقتی داور دستم رو بالا برد، به خدا گفتم: «این پاداش اون همه سختی بود، شکرت.»
وقتی قهرمان شدی، اولین نفراتی که باهاشون تماس گرفتی چه کسانی بودن؟
مبین عظیمی: اول مادرم بود. فقط تا گوشی رو برداشت، صداش میلرزید و گفت: «پسرم، بالاخره شد!». صدای گریه و خندهاش با هم قاطی شده بود. پدرم هم فقط گفت: «سرت بالا باشه، ما بهت افتخار میکنیم.» اون لحظه یاد تمام روزهایی افتادم که از سقز تا تهران برای اردو میرفتم و خسته برمیگشتم. احساس کردم تمام اون مسیرها به این نقطه ختم شد.
هدفت برای آینده چیه؟ آیا به المپیک فکر میکنی؟
مبین عظیمی: صددرصد. المپیک هدف نهایی هر ورزشکاره. من از الان دارم برای اون روز برنامهریزی میکنم. اما نمیخوام فقط شرکتکننده باشم، میخوام برم برای مدال. برای من المپیک فقط یک رقابت نیست؛ فرصتیه برای اینکه نشون بدیم از دل سقز و کردستان هم میتونه قهرمان جهانی بیرون بیاد.
خیلیها بعد از قهرمانی انگیزهشون رو از دست میدن. تو چطور انگیزهات رو حفظ میکنی؟
مبین عظیمی: راستش، من هنوز احساس نمیکنم به هدفم رسیدم. هر مدالی فقط یک ایستگاهه، نه پایان مسیر. من تازه دارم تجربه یاد میگیرم. هنوز هم هر روز تمرین میکنم، حتی روزهایی که اردو ندارم. برای من کشتی فقط ورزش نیست، یک نوع زندگیه؛ جایی که یاد میگیری زمین بخوری، اما دوباره بلند شی.
مردم سقز استقبال گرمی ازت داشتند. اون لحظه برات چطور بود؟
مبین عظیمی: باورم نمیشد. وقتی وارد سقز شدم و دیدم مردم با گل و پرچم منتظرم هستن، اشک توی چشمهام جمع شد. هیچ چیزی بالاتر از محبت مردم نیست. اون لحظه حس کردم همه خستگیهام از بین رفت. اون استقبال برای من از هر مدالی باارزشتر بود.
آیا مسئولان استانی یا ملی قولی برای حمایت ازت دادهاند؟
مبین عظیمی: قولها زیاد داده میشه، اما من امیدوارم این بار واقعاً عمل کنن. ورزشکار فقط به مدال نیاز نداره؛ به امنیت شغلی، آرامش و حمایت واقعی احتیاج داره. من از مسئولان خواهش میکنم به حرفهاشون عمل کنن. چون اگه قهرمانها پشتوانه نداشته باشن، انگیزهی نسل بعدی هم کم میشه.
دغدغهی اصلیات الان چیه؟
مبین عظیمی: اشتغال و تمرکز روی تمرینه. من دلم میخواد تمام توانم رو روی پیشرفت بگذارم، بدون اینکه دغدغه مالی یا آینده داشته باشم. اگه شغل ثابتی داشته باشم، میتونم با خیال راحت تمرین کنم و برای المپیک آماده بشم.
در پایان، اگر بخوای در یک جمله خودت رو معرفی کنی، چی میگی؟
مبین عظیمی: من پسر سقزم، فرزند مردمی که با عشق و دعا پشتم بودن. یه کشتیگیر ساده که باور داره با تلاش و ایمان میشه از هر نقطهای از این کشور به قله رسید.






