
استراتژی دوگانه تهران برای مواجهه با اسنپبک

با فعال شدن مکانیزم بازگشت، ایران بار دیگر با محدودیتهای شدیدتری در زمینه فروش سلاح، ممنوعیت فعالیتهای مرتبط با موشکهای بالستیک، مسدود شدن داراییها و ممنوعیت سفر مواجه شده است. برای سیاستگذاران در واشنگتن، بروکسل و اورشلیم، پرسش اصلی این است که تهران چگونه واکنش نشان خواهد داد؟
به گزارش اقتصادآنلاین، حتی در غرب نیز، نحوه مواجهه ایران با آمریکا و اروپا در کانون توجهات درباره خاورمیانه است. دونالد ترامپ رییسجمهور آمریکا در اسرائیل به صراحت گفت که اکنون نوبت «صلح» با ایران است. با این حال فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی، بنبستی دیپلماتیک را پیشروی طرفین قرار داده است.
رسانه آمریکایی «فارین پالیسی» در گزارشی به پاسخهای احتمالی ایران در وضعیت کنونی از منظر آمریکا و کشورهای اروپایی پرداخته است.
پرسش اصلی برای سیاستگذاران اسرائیلی و غربی
در ششم شهریور، فرانسه، آلمان و بریتانیا سازوکار «بازگشت خودکار تحریمها» را در سازمان ملل فعال کردند؛ اقدامی که منجر به بازگشت تحریمهای پیش از سال ۲۰۱۵ علیه ایران شد. با وجود تلاشهای روسیه و چین برای متوقف کردن این روند، پیشنویس پیشنهادی آنها از سوی اکثریت اعضای شورای امنیت رد شد. با فعال شدن مکانیزم بازگشت، ایران بار دیگر با محدودیتهای شدیدتری در زمینه فروش سلاح، ممنوعیت فعالیتهای مرتبط با موشکهای بالستیک، مسدود شدن داراییها و ممنوعیت سفر مواجه شده است.
برای سیاستگذاران در واشنگتن، بروکسل و اورشلیم، پرسش اصلی بهسرعت مطرح شد: تهران چگونه واکنش نشان خواهد داد؟
نخستین پاسخها شاید همین حالا در داخل ایران قابل مشاهده باشند. چند روز پس از اجرای تحریمها، شورای نگهبان قوانین جدیدی را تصویب کرد که مجازات جاسوسی و همکاری با اسرائیل یا «کشورهای متخاصم» را تشدید میکند و استفاده از پهپادهای غیرنظامی را محدود میسازد. همزمان، یگان ویژه «فاتحین» از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رزمایشهایی پر سر و صدا در تهران برگزار کرد و تجهیزات و یونیفورمهای جدید خود را به نمایش گذاشت.
در اقدامی غیرمنتظره، مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با وجود سالها مخالفت، بهطور مشروط با پیوستن ایران به «کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم» موافقت کرد. برخی اعضای مجمع استدلال کردند که این اقدام میتواند انتقال منابع مالی به متحدان منطقهای مانند حزبالله را محدود کند و در عین حال، در مقابله با روایتهای غربی مبنی بر «حمایت ایران از تروریسم» مؤثر باشد.
این تحولات معمولی نیستند؛ بلکه نشانهای از جهتگیری تازه جمهوری اسلامی در برابر انزوای دوباره است: تقویت امنیت داخلی، نمایش مقاومت در برابر فشار خارجی، کاهش نفوذ غرب و ارسال پیام پایداری به دشمنان. به این ترتیب، ایران ترجیح میدهد صبر راهبردی را جایگزین تحریک و تنشزایی مستقیم کند.
اگرچه تهران تلاش کرد اجرای سازوکار بازگشت را به تأخیر اندازد، بسیاری از مقامات ایرانی مدتها پیش وقوع آن را پیشبینی کرده بودند. در داخل کشور، مقامها تأثیر این تحریمها را کماهمیت جلوه میدهند و اصرار دارند که اقتصاد ایران توان تابآوری دارد. رسانههای وابسته به سپاه این تحریمها را نه تهدیدی وجودی، بلکه عملیات روانی غرب برای تضعیف روحیه عمومی و تشدید دو قطبی سیاسی معرفی میکنند. این روایت تازهای نیست و سالهاست بخشی از چارچوب فکری حاکمیت در برابر فشارهای خارجی محسوب میشود.
با این حال، پس از تصمیم اخیر، واکنشهای تهران محدود بوده است: فراخواندن سفرا از چند پایتخت اروپایی، محکوم کردن اقدام اروپا به عنوان «غیرقانونی» و تهدید مبهم به کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی. هیچ اقدام تنشزای مشخصی فراتر از این انجام نشده است.
خروج از انپیتی و احتمالات دیگر
برخی صداها در داخل ایران خواستار اقدامات تندتر شدهاند، از جمله خروج از معاهده «انپیتی» (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای). خروج از این پیمان میتواند ایران را از بازرسیها معاف کرده و از نظر تئوریک مسیر تولید آزادانه سلاح هستهای را باز کند. با این حال، آیتالله علی خامنهای و دیگر مقامات ارشد همواره با این گزینه مخالفت کردهاند و تأکید دارند که ایران در پیمان باقی خواهد ماند، حتی اگر فایدهای نداشته باشد. زیرا آنها میدانند خروج از «انپیتی» احتمال حملات نظامی اسرائیل، مداخله مستقیم آمریکا، و حتی تلاش عربستان سعودی و ترکیه برای دستیابی به سلاح هستهای را افزایش میدهد. در محاسبات تهران، چنین اقدامی خطرناک است؛ چرا که میتواند تنشها را تشدید کند، به مداخله نظامی مشروعیت ببخشد و بقای نظام را به خطر اندازد.
تهران بهخوبی از محدودیتهای خود و نبود گزینههای مؤثر برای تشدید بحران آگاه است. بیشتر گروههای نیابتی ایران پس از رویدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و سقوط رژیم اسد به شدت تضعیف شدهاند. تنها حوثیها در یمن و شمار اندکی از شبهنظامیان شیعه در عراق هنوز توانایی ایجاد درگیری برای منافع آمریکا و اسرائیل را دارند، آن هم در حدی محدود.
روی کاغذ، ایران هنوز میتواند به حملات سایبری، ایجاد اخلال در کشتیرانی خلیج فارس، یا حملات محدود پهپادی و موشکی علیه اسرائیل و پایگاههای آمریکا متوسل شود، اما همه این گزینهها خطر بالایی دارند.
اسرائیل بارها نشان داده آماده حمله مستقیم به داخل ایران است، و واشنگتن نیز تهدید کرده در صورت حمله به نیروهایش پاسخ سختی خواهد داد.
هزینه تشدید درگیریها بسیار سنگین است. تصمیمگیرندگان ایرانی هنوز خاطره جنگ با اسرائیل را در ذهن دارند، جنگی که آسیب جدی به برنامههای هستهای و موشکی ایران وارد کرد و بسیاری از فرماندهان ارشد نظامی را از میان برد. از همین رو، احتمال دارد تهران تلاش کند آثار بازگشت تحریمها را کماهمیت جلوه دهد و به تاکتیکهای تدریجی و شناختهشدهای روی آورد که بدون عبور از «آستانه هستهای»، قدرت چانهزنیاش را افزایش دهد؛ اقداماتی مانند افزایش سطح غنیسازی، بهکارگیری سانتریفیوژهای سریعتر و محدود کردن دسترسی آژانس به سایتهای هستهای. این گامها ابزار فشار هستند، نه جرقه جنگ.
تحریمهایی که پدیدهای تازه نیست
تحریمها، هرچند دردناک، برای ایران پدیدهای تازه نیستند. جمهوری اسلامی در طول بیش از چهار دهه حیات خود، همواره با «جنگ اقتصادی» زیسته و سازوکارهای بقا را آموخته است. فروش نفت به چین، شبکههای گسترده قاچاق و کنترل شدید اقتصاد داخلی همچنان اکسیژن کافی برای ادامه حیات نظام فراهم میکنند. برای رژیمی که بیش از ۴۵ سال با تحریم خو گرفته، فشار اقتصادی واقعیتی ثابت است.
در سطح سیاسی، ایران همچنان دوپاره است: تندروها خواهان مقابله آشکار و قاطعاند، اما عملگرایان بر خویشتنداری تأکید دارند. در بزنگاههای بحرانی، آیتالله خامنهای همواره جانب احتیاط را گرفته است. در دوران کارزار «فشار حداکثری» دولت ترامپ، ایران با وجود فشارهای شدید نه از انپیتی خارج شد و نه جنگی تمامعیار آغاز کرد. اکنون نیز همان منطق محتملتر به نظر میرسد.
تجربههای گذشته نیز این رویکرد را تأیید میکند: تهران بارها نشان داده که ترجیح میدهد فشار را تحمل کند تا آنکه با اقداماتی پرخطر، بقای خود را به خطر اندازد. به بیان دیگر، رهبران ایران به جای تشدید درگیری، مسیر «صبر راهبردی» را برمیگزینند.
از نظر زمانی نیز این رویکرد به نفع تهران است. با نزدیک شدن انتخابات پارلمانی اسرائیل در سال آینده، تهران بر این باور است که احتمال از دست رفتن قدرت برای بنیامین نتانیاهو وجود دارد. فراتر از اسرائیل، ایران امیدوار است که در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۸ (۱۴۰۷) یک دموکرات پیروز شود و شاید سیاست واشنگتن در قبال تهران دگرگون گردد.