فشارهای تجاری ترامپ، کشورها را در آغوش چین میاندازد؟

تعرفههای تازه ترامپ علیه هند و کشورهای آسهآن، نهتنها روابط اقتصادی واشنگتن با این شرکا را تحت فشار قرار داده، بلکه بحث درباره امکان چرخش این کشورها به سوی همکاری نزدیکتر با چین را زنده کرده است؛ احتمالی که واقعیتهای ژئوپلیتیکی آن را پیچیده میسازد.
به گزارش اقتصادآنلاین، تعرفههای جدید آمریکا که بهویژه متوجه هند و اقتصادهای صادراتمحور آسهآن شده است، شکاف تازهای میان واشنگتن و شرکای کلیدی آسیایی ایجاد میکند. هند که به دلیل واردات گسترده نفت خام روسیه با نرخ اولیه ۲۵ درصد و افزایش تنبیهی مشابه روبهرو شد، این سیاست را «ناعادلانه، غیرموجه و غیرمنطقی» توصیف کرد. دهلینو در واکنش، دفاع از امنیت انرژی و منافع ملی خود را در صدر قرار داد و بر ضرورت توازن در مذاکرات تجاری دوجانبه تأکید کرد. در مقابل، برخی کشورهای آسهآن مانند اندونزی و فیلیپین تلاش کردند با امضای توافقهای دوجانبه، از شدت فشارها بکاهند؛ اما نتایج بهویژه برای بخشهای حساس صادراتی، چون لاستیک و نساجی چندان رضایتبخش نبود.
این روند نهتنها شکنندگی سیاستهای اقتصادی ترامپ را نمایان ساخت بلکه معادلات امنیتی و راهبردی منطقه را نیز تحتالشعاع قرار داد. بسیاری از تحلیلگران آمریکایی هشدار دادهاند که چنین رویکردی در شرایط رقابت قدرتهای بزرگ، میتواند به زیان راهبرد ایندو-پاسیفیک واشنگتن تمام شود. بهویژه آنکه چین با ابتکارات دیپلماتیک و تجاری تازه، درصدد بهرهگیری از این شکاف و گسترش نفوذ خود در منطقه است.
موانع و محدودیتهای یک چرخش چینمحور
با وجود نگرانیها در واشنگتن، مسیر یک چرخش کامل به سمت چین چندان هموار نیست. هند با تاریخچهای از بدگمانی به اتحادهای رسمی، همچنان بر دکترین «چندجانبهگرایی» خود پای میفشارد. اختلافات مرزی طولانیمدت با چین و تجربه تنشهای امنیتی مرزی، چشمانداز یک همگرایی کامل را تضعیف میکند. برای کشوری که تاکنون به درخواستهای آمریکا برای تشکیل اتحاد امنیتی رسمی پاسخ مثبت نداده، پیوستن به چین نیز چندان محتمل به نظر نمیرسد.
در سوی دیگر، کشورهای آسهآن نیز هرچند در حوزه اقتصادی به همکاری با چین تمایل نشان میدهند، اما واقعیتهای ژئوپلیتیکی، بهویژه مناقشات دریای چین جنوبی، مانعی جدی در مسیر این چرخش است. چین مدعی ذخایر عظیم نفت و گاز در این آبراه راهبردی است که بسیاری از اعضای آسهآن، چون اندونزی، مالزی، فیلیپین و ویتنام آن را بخشی از منافع ملی خود میدانند. افزون بر این، وابستگی تجاری آسهآن و هند به ژاپن و کرهجنوبی نیز بعد دیگری از موازنه در منطقه است؛ کشورهایی که بیاعتمادی بالایی نسبت به نظام سیاسی و سیاستهای توسعهطلبانه چین دارند.
فرصتها برای هند و آسهآن در مسیر چندقطبیسازی
در سالهای اخیر، هند و کشورهای آسهآن گامهای مهمی در تعمیق روابط برداشتهاند. پیوندهای تاریخی، دیاسپوراهای گسترده و منافع مشترک در ترویج یک اقیانوس هند-آرام آزاد و باز، بستری محکم برای همکاری فراهم آورده است. سنگاپور همچنان بزرگترین منبع سرمایهگذاری مستقیم خارجی در هند است و تجارت دهلینو با اندونزی رشد چشمگیری داشته است. با این حال، توازن تجاری به سود چین باقی مانده و هند اکنون در حال بازنگری توافق تجارت کالا با آسهآن است تا دسترسی بیشتری به بازارهای منطقه بهویژه در بخشهایی، چون لاستیک و روغن پالم بهدست آورد.
همزمان، ابعاد امنیتی همکاریها نیز پررنگتر شده است. توافقهای تسلیحاتی مانند قرارداد فروش موشکهای «براهموس» به فیلیپین و مذاکرات مشابه با ویتنام و اندونزی، جایگاه هند را بهعنوان یک شریک امنیتی مهم در جنوب شرق آسیا تثبیت کرده است. افزون بر این، ظرفیت نیروی کار جوان هند میتواند پاسخی به نیازهای بازارهای آسیای شرقی با جمعیت رو به سالمندی باشد.
تعرفههای ترامپ و آینده چندقطبی آسیا
تعرفههای ترامپ هرچند میتواند فشارهای کوتاهمدتی بر هند و آسهآن وارد کند، اما در بلندمدت، این سیاست بیش از آنکه موجب همگرایی آسیاییها با چین شود، محرکی برای تعمیق چندقطبیگرایی در منطقه خواهد بود. کشورهای آسیایی با وجود روابط اقتصادی پررنگ با پکن، بهدلیل نگرانیهای امنیتی و تمایل به استقلال راهبردی، از یک چرخش کامل به سمت چین اجتناب خواهند کرد.
در نهایت، به نظر میرسد بازنده اصلی این دکترین، خود واشنگتن باشد؛ چراکه به جای تحکیم نفوذ سنتی آمریکا در آسیا، ممکن است به تضعیف آن و تقویت یک نظم چندقطبی در ایندو-پاسیفیک بینجامد.