بحران در روابط آمریکا و هند/ نزدیکی دهلی نو و پکن در سایه جنگ تجاری ترامپ

سیاستهای تعرفهای دونالد ترامپ نهتنها روابط واشنگتن و دهلی نو را تضعیف کرده، بلکه به گفته کارشناسان میتواند به تقویت پیوندهای چین و هند بینجامد. چین با بهرهگیری از این فرصت در حال بازتعریف جایگاه خود در نظم نوین جهانی است.
به گزارش اقتصاد آنلاین، نشریه مادرن دیپلماسی در گزارشی بحران در دیپلماسی آمریکا پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: جفری ساکس از دانشگاه کلمبیا میگوید: «ایالات متحده در حال حاضر فاقد یک نظام قانون اساسی کارآمد است.» او معتقد است این وضعیت نه یک «دیکتاتوری نرم» بلکه نوعی حاکمیت یکنفره است. استیون لویتسکی، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی نیز نظر مشابهی دارد و میگوید: «ما دیگر در یک رژیم دموکراتیک زندگی نمیکنیم.»
ترامپ تلاش کرده است تمام نهادهای نظارتی مستقل فدرال را تحت کنترل مستقیم خود قرار دهد. او خود را به شکل یک «پادشاه» میبیند. در ۱۵ فوریه، در شبکه اجتماعی خود، تروث سوشال، اعلام کرد: «کسی که کشورش را نجات دهد، هیچ قانونی را نقض نکرده است.» او دچار توهم «ناپلئون جدید» بودن است.
پیامدهای تعرفهای و سیاست خارجی ترامپ
جنون تعرفهای ترامپ جهان را لرزانده است. ساکس اقدام ترامپ علیه هند را «احمقانهترین حرکت تاکتیکی در سیاست خارجی آمریکا» و عاملی برای اتحاد بیشتر بریکس توصیف میکند.
گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) تأکید دارد که تعرفههای ترامپ «خسارت اقتصادی جدی وارد کرده و بار دیگر شعلههای تورم را برافروخته است.» کشورهای عضو بریکس، بهویژه هند، برزیل و آفریقای جنوبی، اکنون به اهداف اصلی خشم ترامپ بدل شدهاند.
اما برداشت ترامپ از چین و هند اشتباه است. این دو قدرت آسیایی دولت-تمدنی محسوب میشوند. قدرت تمدنی آنها ویژگی متمایزی برایشان ایجاد کرده است. هر دو دارای میراثهای فرهنگی غنی در زمینههای هنر، ادبیات، معماری، حکمرانی و دیگر عرصهها هستند.
اس. جایشانکار، وزیر امور خارجه هند، بارها توضیح داده است که چگونه هویت تمدنی منحصربهفرد، سرمایه انسانی گسترده و تنوع دموکراتیک، جایگاه این کشور را در عرصه جهانی شکل داده است.
چین و هند؛ قدرتهای تمدنی در حال ظهور
اندیشمندان چینی از دیرباز بر این باور بودهاند که چین بهطور خاص یک دولت-تمدنی است؛ ترکیبی از کهنترین تمدن پیوسته جهان و یک دولت مدرن عظیم. برخاستن چین، الگویی تازه از توسعه و گفتمانی نوین سیاسی ارائه کرده که بسیاری از فرضیات غرب درباره دموکراسی، حکمرانی خوب و حقوق بشر را به چالش میکشد.
هند و چین مانند دو نهنگ در اقیانوس جهانیاند. آنها ستونهای جغرافیایی جهان نوین در حال شکلگیری محسوب میشوند. از این رو، تعاملات فزایندهشان به سود جهان خواهد بود. هنوز مشخص نیست که آیا این دو به شرکای همکاری بدل میشوند یا نه. چین از نظر اقتصادی و فناورانه قدرتی عظیم دارد، در حالیکه هند از استحکام نهادی بالاتری برخوردار است و همچنین از مزیت جمعیتی برخوردار است.
برتری آشکار چین در فناوری است. این کشور در شبکهها و زنجیرههای تأمین جهانی ادغام شده و پیشرفتهای عمدهای در فناوریهای کلیدی داشته است. اولویتبندی پکن در حوزههای نوینی همچون هوش مصنوعی، اطلاعات کوانتومی، علوم مغز، سلامت، اصلاح زیستی، هوافضا، اعماق زمین و دریا، جایگاه این کشور را در سطح جهانی ارتقا میدهد.
هند نیز مزایای خاص خود را دارد. همانطور که مانموهان سینگ، نخستوزیر وقت هند، در نشست بریکس در برازیلیا در سال ۲۰۱۰ گفت: «برخلاف خیزش چین که احتمالاً نگرانیهایی ایجاد میکند، جهان نگاهی مثبت به رشد هند دارد. ما باید از این فرصت بهره ببریم.»
نبود دکترین مشخص در سیاست ترامپ
سیدنی بلومنتال، مشاور ارشد پیشین رئیسجمهور کلینتون، میگوید: «چیزی به نام دکترین ترامپ وجود ندارد؛ تنها خودبزرگبینی و هرجومرج است.» به گفته او، ترامپ بارها کوشیده حتی متحدان نزدیک آمریکا را با زور و فشار به امتیازدهی در حوزه تجارت و دیگر مسائل وادار کند. اما او با نارضایتی دریافته که نمیتواند چین و هند را وادار به تسلیم کند.
چشمانداز ژئوپلیتیک جهانی دستخوش تغییرات عمیق شده است. هند از شکاف آمریکا و اروپا بهرهمند نمیشود، اما چین میشود. پروفسور لی چنگ، بنیانگذار مرکز چین معاصر و جهان در دانشگاه هنگکنگ، معتقد است: «ترامپ ایدئولوژیک نیست، بلکه معاملهگر است. او البته سیاسی هم هست.»
سیاستهای پرنوسان ترامپ و روابط متزلزل
سیاستهای دمدمی ترامپ روابط آمریکا با متحدان و دشمنانش را به یک مسیر پر فراز و نشیب کشانده است. به گفته جی. دی. ونس، دکترین ترامپ چنین تعریف میشود: «اول، منافع روشن آمریکا را مشخص میکنید... دوم، تلاش میکنید بهطور تهاجمی و دیپلماتیک آن مشکل را حل کنید؛ و سوم، اگر دیپلماسی نتیجه نداد، از قدرت نظامی قاطع برای حل آن بهره میبرید.»
ترامپ بر اساس غرایز خود عمل میکند. او به شکل عجیبی کسری تجاری را نشانه سوءاستفاده دیگر کشورها از آمریکا میداند، فارغ از سیاستهای واقعی تجاری آنها. در منطق عجیب او، واردات بیشتر نسبت به صادرات به معنای «بازنده بودن» است. حتی زمانی که کشورها مالیات سنگینی بر واردات آمریکا اعمال نمیکنند، او ادعا میکند که آنها دست به «دستکاری ارزی» زدهاند.
منطق عجیب تعرفهای ترامپ
منطق تازه تعرفهای ترامپ غیرعادی است. او بر مجازات کشورها بر اساس میزان کسری تجاریشان تمرکز دارد، نه سیاستهای مشخص تجاری.
این رویکردِ اصلاح کسری تجاری به نتایج عجیب منجر میشود. کالاهای کشورهایی با سیاستهای حمایتی معروف مانند برزیل، مشمول همان نرخ حداقل ۱۰ درصدی تعرفه میشوند که کالاهای وارداتی از کشورهایی با تجارت آزاد مانند سنگاپور میشوند، فقط به این دلیل که آمریکا در هر دو مورد مازاد تجاری دارد. حتی کشورهایی که با آمریکا توافق تجارت آزاد امضا کردهاند، مانند کره جنوبی و استرالیا، با نرخ ۱۰ درصد مواجه میشوند، در حالیکه این توافقها بیشتر تعرفهها را از میان بردهاند.
منطق ترامپی شامل اتهامزنی، توهین و خودستاییهایی نظیر «اخبار جعلی»، «شکار جادوگر»، «دولت پنهان»، «بیاستعداد»، «کمانرژی»، «دیوانه» و «بازنده» است.
ماجرای اوکراین و نزدیکی به مسکو
در مقطعی، طرح ترامپ شامل توافق معدنی بهعنوان پیششرطی برای آتشبس در اوکراین بود. این سیاست بدین معنا بود که نیروهای آمریکایی برای حفاظت از منابع طبیعی اوکراین اعزام شوند؛ به این معنا که در صورت نقض آتشبس از سوی روسیه، احتمال درگیری مستقیم میان ارتش آمریکا و روسیه وجود داشت.
امروز، اما او در حال نزدیک شدن به مسکو است.
نقش چین و هند در معادلات نوین
سفر وانگ یی، وزیر خارجه چین به هند و مشارکت نارندرا مودی، نخستوزیر هند در نشست سازمان همکاری شانگهای در تیانجین، ممکن است روند عادیسازی روابط را تسریع کند. سفر احتمالی مودی به چین نیز میتواند به تعاملات گستردهتر میان دهلی نو و پکن منجر شود. با این حال، خوشبینی هه شیانگچینگ از مؤسسه ملی مطالعات دریای جنوبی چین در هاینان مبنی بر اینکه دهلی نو میتواند روابط با چین را بهعنوان ابزار چانهزنی با آمریکا به کار گیرد، واقعبینانه نیست. هند قصد ندارد روابط خود با واشنگتن را خدشهدار کند.
چین بهرهمند آشکار سردی جدید در روابط هند و آمریکا است. سیاست تعرفهای سادهانگارانه ترامپ منجر به بازتنظیم راهبردی در سیاست خارجی بسیاری از متحدان واشنگتن شده است.
اجماع تازه پکن و تغییر در اتحادها
اندیشکده بریتانیایی «مرکز سیاست خارجی» معتقد است که سیاستهای تجاری دمدمی ترامپ و شعار «اول آمریکا» به شکلگیری «اجماع تازه پکن» کمک کرده است. اخیراً شیگرو ایشیبا، نخستوزیر ژاپن، اظهار داشت اگر ایالات متحده معتقد است «ژاپن باید دقیقاً همان چیزی را دنبال کند که آمریکا میگوید، آنگاه ما باید برای خودکفایی بیشتر در حوزه امنیت، انرژی و غذا تلاش کنیم و وابستگیمان به آمریکا را کاهش دهیم.»
آنتونی آلبانیزی، نخستوزیر استرالیا نیز از تعهد به هرگونه اقدام تحت رهبری آمریکا علیه چین در تایوان سر باز زده است. هند نیز در حال بازنگری در روابط خود با چین است. آینده گروه کواد (QUAD) اکنون بسیار نامطمئن به نظر میرسد. هند هرگز مانند ژاپن و استرالیا، متحد راهبردی آمریکا نبوده است.
جایگاه هند میان تمدن و اتحاد
دهلی نو نمیتواند همزمان مانند چین بهعنوان یک دولت-تمدنی عمل کند و هم به شکلی سنتی متحد آمریکا باشد. اوانای. فیگنباوم از بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی صریحاً هشدار میدهد: «ترامپ خطر نابودی ۲۵ سال روابط آمریکا و هند را ایجاد کرده است.» نیکی هیلی نیز به ترامپ هشدار داده که نباید پل روابط با هند را بسوزاند.
دهلی نو نگرانی چندانی نسبت به پیامدهای سیاستهای ترامپ بر منافع داخلی آمریکا ندارد. هند بر این باور است که همانطور که اندیشکده «مؤسسه لووی برای سیاست بینالملل» اخیراً بیان کرده، تعرفههای ترامپ علیه هند میتواند نتیجه معکوس بدهد و روابط چین و هند را تقویت کند.
خطای راهبردی ترامپ در برابر هند
هند دیکتات تحمیلی قدرت هژمون را رد کرده است: «کاری که ما میکنیم انجام ندهید؛ آنچه میگوییم انجام دهید.» ترامپ روابط با هند را سوزانده است. با این حال، هند از آمریکا رویگردان نشده است. ترامپ مرتکب یک خطای راهبردی شد. هند بازی ترامپ را درک کرد؛ او تلاش داشت به هند «پلاتین» بفروشد، در حالیکه چیزی جز «فولاد» در اختیار نداشت.