
زنگ خطر پیری کشاورزان برای امنیت غذایی ایران/ کوچک شدن اراضی، بهرهوری کشاورزی را نابود کرده است

نتایج تفصیلی سرشماری عمومی کشاورزی ۱۴۰۳ نشان میدهد کشاورزی ایران با ساختار سنتی، ترکیب جمعیتی پیر، و پراکندگی جغرافیایی گسترده، همچنان با چالشهایی بنیادین از جمله خرد بودن اراضی، ضعف مکانیزاسیون و فقر اطلاعاتی مواجه است. این آمارها تصویری روشن از وضعیت فعلی و آینده مبهم کشاورزی ایران ترسیم میکند.
به گزارش اقتصاد آنلاین، بر اساس جدیدترین سرشماری عمومی کشاورزی که توسط مرکز آمار ایران در ۱۴۰۳ انجام شده است، تعداد کل بهرهبرداران شناساییشده در کشور ۴٬۳۲۸٬۵۵۶ نفر اعلام شد. از این تعداد، ۴٬۲۹۲٬۵۷۷ نفر موفق به تکمیل پرسشنامه شدند و حدود ۳۶ هزار نفر (۰.۸۳ درصد) به دلایل مختلف فاقد اطلاعات تکمیلی بودند.
جالب آنکه سهم نقاط روستایی از کل بهرهبرداران ۸۷ درصد بوده، که همچنان نشان از غلبه کشاورزی روستامحور دارد. با این حال، باید توجه داشت که به تصریح گزارش، شغل اصلی همه بهرهبرداران، الزاما کشاورزی نبوده و این عدد شامل دارندگان زمین یا دامداری نیز میشود.
ترکیب سنی نگرانکننده کشاورزان
از ۴٬۲۵۱ هزار بهرهبرداری، ۴٬۲۴۳ هزار مورد متعلق به اشخاص حقیقی و فقط ۸ مورد متعلق به شرکتها و مؤسسات حقوقی بودهاند. ترکیب جنسیتی بهرهبرداران حقیقی نیز شامل ۳٬۸۸۹ هزار نفر مرد و فقط حدود ۳۵۳ هزار نفر زن است.
میانگین سنی بهرهبرداران ۵۳ سال اعلام شده که به وضوح نشان از پیری ساختار نیروی انسانی کشاورزی کشور دارد. این شاخص در مقایسه با سرشماریهای پیشین افزایش داشته است.
از نظر سطح تحصیلات، ۳٬۲۸۴ هزار نفر باسواد و حدود ۹۵۹ هزار نفر بیسواد بودهاند که حدود ۲۳ درصد بهرهبرداران را بیسوادها تشکیل میدهند. این مسأله در کنار پیر بودن جمعیت بهرهبردار، چالشی مضاعف در مسیر آموزش، پذیرش فناوری و اصلاح الگوهای کشت به شمار میآید.
ساختار مالکیت و کاربری زمین؛ کوچک و پراکنده
طبق نتایج سرشماری، مجموع مساحت اراضی کشاورزی کشور ۱۷٬۳۷۹ هزار هکتار بوده که ۸۹ درصد آن اراضی زراعی و ۱۱ درصد باغ و قلمستان است. با این حال، ۸۵.۵ درصد از اراضی زراعی، آبی و ۷۶.۷ درصد اراضی دیم تحت کشت محصولات سالانه قرار داشتهاند و بقیه به آیش یا اراضی بایر اختصاص یافته است.
۵٬۸۷۵ هزار هکتار زمین زراعی آبی و ۹٬۵۵۶ هزار هکتار زمین زراعی دیم گزارش شده است. این نشان میدهد که هنوز بخش بزرگی از تولید کشاورزی کشور متکی به آبیاری سنتی و منابع آبی محدود است و استفاده از کشت دیم در مناطق کمآب، با محدودیتهای اقلیمی مواجه است.
در مجموع، ۲٬۶۴۴ هزار بهرهبرداری در زراعت فعال بودهاند و محصولات عمدهای، چون گندم (۱٬۶۰۳ هزار هکتار)، جو (۴۹۱ هزار هکتار) و برنج از مهمترین اقلام کشتشده به شمار میروند.
باغها و قلمستانها؛ محدود، اما متنوع
در حوزه باغداری و قلمستان، تعداد بهرهبرداریها ۲٬۰۰۸ هزار واحد با مجموع مساحت ۱٬۹۴۸ هزار هکتار گزارش شده است. از این میان، حدود ۵۴۰ هزار هکتار باغهای چندمحصولی (مخلوط) و بقیه باغهای تکمحصولی (ساده) بودهاند.
توزیع اراضی باغی نیز نابرابر و در بسیاری از مناطق به دلیل کمبود آب یا نبود حمایتهای فنی، کوچکمقیاس و کمبازده باقی ماندهاند. این وضعیت، اهمیت بازنگری در سیاستهای توسعه باغات و آمایش سرزمینی را برجسته میسازد.
دامپروری؛ فشرده و سنتی
در حوزه دام سبک، ۱٬۱۶۳ هزار بهرهبرداری فعال و مجموعاً ۳۹٬۲۲۸ هزار رأس گوسفند و ۱۳٬۷۸۷ هزار رأس بز شناسایی شده است. این اعداد، حکایت از غلبه دام سنتی در روستاها و عشایر دارد که بیشتر با هدف معیشتی انجام میشود تا صنعتی.
در دام سنگین، ۵۳۳ هزار بهرهبرداری با ۵٬۱۴۷ هزار رأس گاو و گوساله فعال بودهاند. از این میان، ۱٬۳۵۱ هزار رأس گاو بومی، ۲٬۱۰۱ هزار رأس نژاد آمیخته (دورگ)، و ۱٬۶۹۵ هزار رأس اصیل شناسایی شده است که نشان میدهد حدود ۴۱ درصد دامها از نژادهای غیربومی یا دورگه هستند که نشانهای از تلاش محدود برای اصلاح نژاد در کنار چالشهای پرهزینه بودن تغذیه دام اصیل است.
از طرفی، ۱۸۷ هزار نفر بهرهبردار نیز به نگهداری شتر و بچهشتر اشتغال دارند که غالباً در استانهای کویری مانند سیستان و بلوچستان، کرمان و خراسان جنوبی تمرکز دارند.
فرصت یا بحران؟
بررسی جامع دادههای سرشماری ۱۴۰۳ نشان میدهد که کشاورزی ایران با ساختاری پیچیده، ناهمگن و در عین حال سنتی مواجه است. پراکندگی بالای بهرهبرداران و وسعت کم زمینها، بهرهوری را کاهش داده است، پیری جمعیت بهرهبردار ظرفیت نوسازی بخش کشاورزی را محدود میکند، ضعف تحصیلات و سطح سواد پایین مانعی جدی در مسیر آموزش و ترویج فنّاوریهای نوین است، وابستگی شدید به منابع آبی در کشت آبی، در شرایط خشکسالیهای مکرر، تهدیدی استراتژیک به شمار میآید و سهم بالای دام سنتی در مقابل دام صنعتی، بار مضاعفی بر منابع طبیعی کشور وارد کرده است.
پیشنهادات راهبردی
با توجه به نتایج سرشماری، سیاستگذاران باید در چند مسیر موازی اقدام کنند. تجمیع بهرهبرداریهای خرد در قالب شرکتهای تعاونی کشاورزی برای افزایش بهرهوری، اجرای برنامههای آموزش فنی برای ارتقاء سواد کشاورزی، سرمایهگذاری در آبیاری نوین و اصلاح الگوی مصرف آب، افزایش مشوقها برای نوسازی نژاد دام و توسعه دامداریهای صنعتی از اقداماتی است که میتواند شرایط کشاورزی و دامداری در ایران را بهبود دهد.
در نهایت، سرشماری کشاورزی ۱۴۰۳ نهتنها نقشهای آماری از وضعیت فعلی کشاورزی کشور به دست میدهد، بلکه آینهای برای بازاندیشی در سیاستها و اولویتبندی منابع است. چنانچه این دادهها مبنای تصمیمسازی صحیح قرار گیرند، میتوان امید داشت که کشاورزی ایران از مسیر فعلی فاصله گرفته و به سمت پایداری، بهرهوری و امنیت غذایی گام بردارد.