
جنگ ارادهها؛ آرمان فلسطین در لب تیغ آرمانگرایی و واقعگرایی

سرنوشت نهایی فلسطین نه برآمده از ساکنان بومی آن، بلکه حاصل برخورد اراده قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای است. تجربه هشت دهه اخیر ثابت کرده همان طور که موجودیت اسرائیل به کشورهای منطقه شرق عربی تحمیل شد، اگر آمریکا و راست گرایان صهیونیست بخواهند وضعیت ژئوپلیتیکی فلسطین را تغییر دهند، با چالش جدی مواجه نخواهند بود. این واقعیت تلخ نه صرفا به دلیل قدرت واشنگتن- تلآویو برای تغییر وضعیت منطقه بلکه به دلیل بیعملی و فقدان اراده کشورهای منطقه برای مهار تهدید اسرائیل است.
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: هفته گذشته کنست در اقدامی عجیب و نمادین رای به گسترش دامنه حاکمیت اسرائیل در «یهودیه و سامره» یا همان «کرانه باختری» داد! کمی بعد امانوئل مکرون و سپس کر استارمر به عنوان رهبران فرانسه و انگلیس تصمیم گرفتند تا ضرب الاجل سپتامبر را برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین اعلام کنند. در چنین شرایطی ریاض و پاریس در ابتکاری مشترک اقدام به برگزاری نشست نیویورک با موضوع آینده فلسطین در پشت درهای بسته کردند. براساس اخبار منتشر شده در رسانهها کشورهای حاضر در این نشست با آنکه خواستار خلع سلاح حماس و انتقال قدرت به تشکلات خودگردان شدند، اما از اسرائیل نیز خواستند تا در برنامه مشخص ۱۵ ماهه وارد گفتوگوهای سیاسی در خصوص عملیاتی کردن طرح «دو دولت» شده و به جنگ غزه پایان دهد. در سوی مقابل متحدان راستگرای نتانیاهو با اعلام شکست مذاکرات آتشبس در دوحه، تهدید کردند که اگر حماس تسلیم خواسته آنها نشود، ارتش اسرائیل براساس طرحهای از قبل آماده شده برای اشغال بخشهایی از این باریکه دست به اقدام نظامی خواهد زد. همچنین مقامات اسرائیلی همچون گیدئون صعر نیز تهدید کردند که اگر کشورهای جهان به صورت یکجانبه اقدام به شناسایی کشور فلسطین کنند، اسرائیل نیز در اقدام تلافی جویانه اقدام به الحاق کرانه باختری و غزه خواهد کرد. در چنین شرایط تنش آلودی برلین تهدید کرد که اگر اسرائیل برخلاف قطعنامههای شورای امنیت اقدامی انجام دهد، آنها نیز به فرانسه و انگلیس در کمپین به رسمیت شناختن کشور فلسطین خواهند پبوست.
بعد از به رسمیت شناخته شدن اشغال منطقه جولان سوریه از سوی دولت ترامپ به عنوان بخشی از خاک اسرائیل، بسیاری از کارشناسان بر این اعتقاد بودند که چنین اقدامی با هدف آزمایش رفتار دولتهای منطقه و جامعه جهانی انجام شده تا در پروژه اصلی یعنی الحاق کرانه باختری و نوار غزه کمترین چالش برای تلآویو ایجاد شود. از سال ۲۰۰۵ تاکنون، نیروهای الترا ارتدکس در سرزمینهای اشغالی به دنبال از سرگیری و احیای شهرکهای صهیونیستنشین در باریکه غزه بودند، اما همواره این خواسته به دلیل وجود نیروهای مقاومت در این منطقه با شکست مواجه شده بود. امروز، اما پس از تخریب ۸۰ درصد منازل مسکونی در غزه به نظر میرسد که دولت اسرائیل با پشتیبانی آمریکا قصد دارد تا زمینه کوچ اجباری ساکنان این منطقه و سپس اشغال بخشها یا تمام نوار غزه را فراهم آورد. برخی منابع عبری معتقدند اگر تلآویو اقدام به الحاق کامل غزه نکند، احتمالا جمعیت فلسطینی به جنوب این باریکه منتقل داده شده و مردم بر اساس الگوی اردوگاه «کار اجباری» میتوانند نیازهای ابتدایی خود را تامین و برای بقا بجنگند. پس از اعلام رسمی شکست مذاکرات آتشبس از سوی استیو ویتکاف، حال به نظر میرسد اسرائیل بهانه لازم برای تحت فشار قرار دادن حماس میانه دوگانه «تسلیم» و «توسعه اشغالگری» را به دست آورده باشد.
در شرایط کنونی خطرناکترین دوگانه قابل تصور در خصوص مسئله فلسطین، رقابت میان کشورهای غربی برای به رسمیت شناختن دولت فلسطین و در عین حال اقدام تلافی جویانه اسرائیل برای الحاق کرانه باختری و بخشهایی از نوار غزه است. در این بازی گمراه کننده افکار عمومی جهان در حالی که سرمست به رسمیت شناختن «کاغذی» دولت فلسطین از سوی دولتهایی همچون فرانسه، انگلیس، کانادا، اسپانیاه و ... است؛ رژیم صهیونیستی با قرار گرفتن در موقعیت «استقلال طلبی» در برابر اراده مشکوک دولتهای غربی ایستاده و گام بلندی به سمت الحاق سرزمینهای فلسطینی برمیدارد. این موضوع باید برای دولتها و ملتهای جهان روشن شود که بدون کسب دستآوردهای ملموس برای روی زمین مانند برقراری آتشبس در غزه، توقف ماشین جنگی اسرائیل در منطقه و شکلگیری کمپین تحریم اقتصادی و سیاسی، تلآویو حاضر به عقب نشینی و دادن امتیازات راهبردی به جامعه جهانی و ملت فلسطین در ماجرای عملیاتی شدن ایده «دو دولت» نیست. بیان این موضوع نه ناشی از بزرگنمایی در خصوص توان اسرائیل بلکه ناشی از تجربه سالهای اخیر و برخورد تبعیض آمیز قدرتهای بزرگ در خصوص مسئله فلسطین بوده است.
اگر بگوییم مسئله فلسطین در بزنگاه تاریخی «مرگ یا زندگی» خود قرار گرفته، سخن بیهودهای نگفتهایم! تشدید رقابت ژئواستراتژیک میان قدرتهای بزرگ و هوشمندی اسرائیل در تعریف این رژیم در برنامه نظم جدید خاورمیانه آمریکا سبب شده است تا مردم فلسطین بیش از گذشته سایه اشغالگران و برنامه آنها برای یهودسازی این سرزمین ابراهیمی را حس کنند. در چنین شرایطی به نظر میرسد تنها راه ممکن برای عقب راندن صهیونیستها و تغییر برنامه منطقهای آمریکا، درک و به رسمیت شناختن تهدید مشترک اسرائیل برای تمام بلوکهای قدرت در منطقه باشد. هنگامی که اسرائیل بتواند از سد ایران و محور مقاومت عبور کند، بیشک ترکیه و متحدان منطقهای آن قربانی بعدی زیاده خواهیهای نتانیاهو خواهند بود. هم اکنون اندیشکدهها و مراکز تولید فکر در اسرائیل، ترکیهی قوی را یکی از موانع رهبری رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا میدانند. ناآرامیهای السویدا و حملات هدفمند اسرائیل به دمشق نشان دهنده استراتژی آینده اسرائیل در خصوص برهم زدن برنامه منطقهای آنکارا در آینده نزدیک است. حال باید منتظر ماند و دید که آیا کشورهای منطقه میتوانند با کنار گذاشتن عنصر محافظهکاری از لاک دفاعی خارج شده و برای آینده خود با توسعه طلبی اسرائیل مقابله کنند یا خیر؟