
نقش نابرابر تفریح/ آماری عجیب از ریخت و پاش مدیران و دولتمردان برای تفریح و سرگرمی!

براساس گزارش مرکزمطالعات اقتصادی اتاق تهران، گروه «قانون گذاران، مقامات عالیرتبه و مدیران»چهاربرابرمیانگین کشوری برای تفریح وسرگرمی هزینه کردهاند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اطلاعات، «تابستونه، فصل شادی و خنده»؛ این شروع یکی از شعرهای نوستالژیکی است که شنیدنش در کودکی و نوجوانی ما خبر از پایان فصل مدرسه و آغاز تفریح و سرگرمی تابستان میداد؛ بااین حال شرایط اقتصادی این روزها وافزایش فشارهای تورمی سهم تفریح وسرگرمی رادرمیان اکثریت خانوارهای ایرانی کمرنگ کرده است، به گونهای که دیگر کمتر خبری از تفریحهای تابستانی است.
مفهوم تفریح وسرگرمی برای افراد مختلف فرق میکند؛ برای برخی، موزهگردی یا تماشای تئاتر تفریح است، برای برخی دیگر سفرهای دستهجمعی، انواع بازی، رسیدگی به گل و گیاه یا حتی نگهداری از حیوانات خانگی.
بااین وجود آنچه این روزهادر بیشتر خانوارهای ایرانی مشترک است، دغدغههای فزاینده مالی واقتصادی ونگرانی از تامین مایحتاج اساسی روزمره، چون مسکن، خوراک، پوشاک، دارو ودرمان، تحصیل، پرداخت اقساط وسایر سرفصلها است. این دغدغهها روز به روز در حال افزایش است به گونهای که خانوارها مجبورند از استانداردهای زندگی خود بکاهند وهزینههای غیرضروری، چون تفریح و سرگرمی را حذف کنند تا شاید با، اما واگر سایر ضروریات را به صورت حداقلی پوشش دهند.
درهمین حال، مرکز مطالعات اقتصادی وآینده پژوهی اتاق بازرگانی تهران درگزارشی از کاهش سهم تفریح وسرگرمی در سبد هزینه خانوارهای ایرانی خبرداده است.
این گزارش مینویسد: براساس استاندارد آماری، همه فعالیتهای متنوع تفریحی وسرگرمی در گروه بزرگی با عنوان «تفریح، سرگرمی و خدمات فرهنگی» قرار میگیرند که خانوارها در طول سال با توجه به شرایط خود برای آن هزینه میکنند. این هزینه بخش کوچکی از کل هزینههای خانوار را به خود اختصاص میدهد. میانگین هزینههای یک خانوار شهری در سال ۱۴۰۲ تقریباً ۲۰۷ میلیون تومان بوده که حدود یکسوم آن خرج خوراک شده است. بیشترین سهم هزینههای غیرخوراکی هم مربوط به «مسکن، سوخت و روشنایی» بوده است. «تفریح، سرگرمی و خدمات فرهنگی» فقط ۶/۱ درصد از هزینههای غیرخوراکی یعنی تقریباً ۳ میلیون و ۲۳۶ هزار تومان را به خود اختصاص داده که در کل هزینههای خانوار رقم پایینی است.
سهم تفریح و سرگرمی در کل هزینههای خانوار کمرنگ است، اما این به معنای بیاهمیت بودن این بخش نیست. درست است که در نمونه بزرگی از خانوارهای شهری کشور، برخی مستأجرند، برخی خودروی شخصی ندارند و برخی دیگر دغدغه تغییر لوازم خانگی بادوام خود را دارند، اما نمیتوان از تفریح و سرگرمی غافل شد.
تفریح و سرگرمی نه تنها نقش مهمی در افزایش کیفیت زندگی ایفا میکند، بلکه بر سلامت روان و نشاط عمومی اثرگذار است. حتی شاید در اقتصادی که فشارهای معیشتی بالا هستند، فراهم کردن فرصتهای کوچکی برای تفریح نقش مهمی در کاهش فرسودگی روانی هم داشته باشد.
با وجود سهم اندک تفریح و سرگرمی در هزینههای خانوار، در همین سهم اندک نیز تفاوتهای بزرگی وجود دارد. نخستین و شاید قابل توجهترین اختلاف به سطح هزینه خانوار بازمیگردد. دهکهای هزینهای بالاتر، به طور طبیعی سهم بیشتری از درآمد خود را صرف تفریح و سرگرمی و احتمالاً فرهنگ میکنند.
خوشگذرانی سهم چه کسانی است؟
در دهک دهم، خانوارها به طور میانگین ۱۲ میلیون و ۲۶۶ هزار تومان در سال برای تفریح و سرگرمی و فرهنگ خرج کردهاند؛ یعنی حدود چهار برابر میانگین کشوری. این رقم حتی نزدیک به ۳۷ برابر هزینهای است که خانوارهای دهک اول برای تفریح و فرهنگ پرداخت کردهاند. خانوارهای دهک اول به طور میانگین فقط ۳۳۰ هزار تومان در سال برای این گروه هزینه کردهاند.
این تفاوت چشمگیر فقط بازتابی از تفاوت سطح توان پاسخگویی خانوارها به تقاضاهای گوناگون نیست، بلکه از اولویتبندیهای ناگزیر خانوارهای کمدرآمد نیز خبر میدهد. برای این گروهها، تأمین نیازهای اساسی همچون خوراک، مسکن و پوشاک احتمالاً اولویتهای بالاتری نسبت به هزینههای بهنظر غیرضروری همچون تفریح و سرگرمی دارد. در نقطه مقابل، خانوارهای پردرآمد میتوانند هزینه بیشتری را به بخشهایی اختصاص دهند که با کیفیت زندگی و رفاه ذهنی ارتباط دارند.
موضوع دیگری که بر هزینهکرد خانوار در بخش تفریح و سرگرمی و فرهنگ تأثیر دارد، نوع شغل سرپرست خانوار است. در این بخش، خانوارهایی با سرپرست شاغل در گروه «قانون گذاران، مقامات عالیرتبه و مدیران» پیشتازند. این گروه به طور میانگین ۱۴ میلیون و ۴۳۱ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ صرف تفریح و سرگرمی کردهاند که رقمی بیش از چهار برابر میانگین کشوری است.
در مقابل، خانوارهایی که سرپرستشان در گروه «کارگران ساده» یا «غیرشاغل» قرار دارد، کمترین میزان هزینه را در این حوزه داشتهاند که به ترتیب ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار تومان و یک میلیون و ۶۴۷ هزار تومان بوده است. این تفاوتها برآمده از سطح درآمد و ثبات شغلی است. شغلهای مدیریتی و تخصصی معمولاً با درآمدهای بالاتر، امنیت شغلی بیشتر و سبک زندگی متمایل به تفریح و سرگرمی همراه هستند.
این در حالی است که برای کارگران ساده یا خانوارهای غیرشاغل، تفریح و سرگرمی ممکن است در پایینترین رده اولویتهای هزینهای قرار بگیرد. نوع رابطه شغلی سرپرست خانوار با بازار کار نیز در این که خانواده چه میزان میتواند به تفریح و سرگرمی و امور فرهنگی بپردازد، نقش دارد. در این میان، خانوارهایی که سرپرست آنها «کارفرما» است، با میانگین هزینه ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار تومان در سال، در صدر قرار دارند. پس از آن، خانوارهای «مزد و حقوقبگیر عمومی» با ۸ میلیون و ۵۷۴ هزار تومان جای میگیرند.
این دو گروه به دلایل مشابهی هزینه بیشتری برای تفریح میکنند: درآمد بالاتر، امنیت شغلی و دسترسی بیشتر به خدمات مالی و اعتباری. در مقابل، «کارکن فامیلی بدون مزد» با یک میلیون و ۸۵۰ هزار تومان و «غیرشاغل» با یک میلیون و ۶۴۷ هزار تومان در پایینترین سطح قرار دارند. واضح است که خانوارهایی که سرپرستشان بدون مزد در فعالیتهای خانوادگی مشغول یا فاقد شغل است، با محدودیت مالی روبهرو هستند و امکان تخصیص منابع محدود خود را به تفریح و فرهنگ ندارند.
نقشه نابرابر تفریح در استانها
شاید ما در انتخاب شغل آزادی بیشتری داشته باشیم، ولی اینکه کجا به دنیا آمدهایم در اختیار ما نیست و همین موضوع روی تفریح و سرگرمیمان هم تأثیر میگذارد. تفاوت در امکانات و میزان دسترسی به خدمات تفریحی موجب شده است هزینه تفریح و سرگرمی در میان استانهای کشور متفاوت باشد.
دراین باره، استان تهران در صدر جدول قرار دارد. خانوارهای ساکن استان تهران در سال ۱۴۰۲ به طور میانگین چهار میلیون و ۹۶۷ هزار تومان صرف تفریح و سرگرمی کردهاند. این موضوع میتواند علاوه بر الگوی مصرفی خانوار نشاندهنده امکان دسترسی به خدمات متنوع فرهنگی و تفریحی در این استان باشد. پس از تهران، استانهای بوشهر و زنجان به ترتیب با چهار میلیون و ۹۱۱ هزار تومان و چهار میلیون و ۸۹۳ هزار تومان قرار دارند.
در نقطه مقابل، استان سمنان با فقط ۹۰۵ هزار تومان در انتهای جدول ایستاده است. پیش از آن، استانهای آذربایجان غربی با یک میلیون و ۱۹۲ هزار تومان و کرمان با یک میلیون و ۲۶۲ هزار تومان قرار دارند که خانوارهایشان کمترین هزینه تفریح و سرگرمی را داشتهاند.
در تابستان پردغدغهای که قطعی برق نه فقط کارخانهها که خانهها را هم به خاموشی فرو میبرد، تفریح و سرگرمی و فرهنگ شاید آخرین دغدغه افراد باشد. اما این آخرین دغدغه، به طور مستقیم بر سلامت روان و کیفیت زندگی جامعه اثر گذار است.
نخستین و شاید مهمترین نکته این است که بازار تفریح و فرهنگ در ایران ظرفیت رشد بیشتری دارد. سهم اندک این حوزه در سبد هزینه خانوار نشان میدهد بسیاری از خانوادهها به دلایل اقتصادی یا نبود گزینههای مناسب از بازار تفریح، سرگرمی و فرهنگ حذف شدهاند. بنابراین، محصولات و خدماتی با قیمت مناسب و متناسب با نیازهای خانوارهای متوسط و کمدرآمد میتواند بازار جدیدی برای کسبوکارها ایجاد کند.
از سوی دیگر، سرمایهگذاری در زیرساختهای فرهنگی و تفریحی، به ویژه در استانهای کمتر برخوردار، میتواند با ارتقای کیفیت زندگی شهروندان در رشد اقتصادی استان نقش داشته باشد. همچنین، سازوکارهایی برای کاهش هزینه دسترسی به خدمات فرهنگی و تفریحی برای دهکهای پایینتر میتواند روزنهای برای دسترسی بهتر به امکانات مشابه در سایر استانها باشد.