غوغای اخراج افغانها از ایران / بازگشت افغانها به نفع کیست؟

از ابتدای امسال، بیش از یک میلیون . ۴۰۰ هزار نفر به افغانستان بازگشته یا وادار به بازگشت شدهاند که بیش از یک میلیون نفر آنها از ایران بودهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین، در حال حاضر نزدیک به ۷ میلیون مهاجر افغان در ایران به سر میبرند، امکانات ایران محدود است و در حال حاضر کشورمان با خشکسالی روبرو است.
تصمیمگیری در شرایطی که علاوه بر منطق، عاطفه هم دخیل است، کار دشواری است. در خیابان با دوست خود روبرو میشوید که پس از سلام و احوالپرسی میگوید: فلانی، ۱۵ میلیون تومان داری به من قرض بدهی؟ میخواهم یک سکه بخرم و ذخیره کنم، انشاءالله بزودی پولت را پس خواهم داد! شما این پول را دارید، اما میخواهید در یک دوره آموزشی ضروری شرکت کنید که شهریه آن همین مبلغ است. منطق به شما میگوید که حقیقت را بگویید و پول را ندهید، اما عاطفه میگوید نباید دوستم را برنجانم، پولم را به او میدهم تا سکه بخرد و من هم از شرکت در دورۀ آموزشی صرفنظر میکنم.
در مثل مناقشه نیست. شما موضوع مهاجران افغان را در نظر بگیرید. قاعدتاً میدانید کشور ما در حال حاضر با مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روبروست.
گرانی ارزاق، ناترازی گاز، برق و آب به عوامل گوناگونی ارتباط دارد که بیتردید سوء مدیریت از مهمترین آنهاست. این سوءمدیریت از جمله در مسأله ورود موجهای عظیم مهاجران افغان به سوی ایران نقش داشته است، نتیجه آنکه در حال حاضر نزدیک به ۷ میلیون مهاجر افغان در ایران به سر میبرند، امکانات ایران محدود است و در حال حاضر کشورمان با خشکسالی روبرو است.
به گفته مسئولان حداقل ۱۰ درصد کاهش در میزان مصرف آب، برق و گاز ضروری است تا با ناترازی آنها مواجه نشویم که این میزان برابر است با مصرف مهاجران افغان، مهاجرانی که مالیات نمیپردازند و به خدمت وظیفه عمومی اعزام نمیشوند. امکانات آموزش و پرورش ایران که باید صرف سوادآموزی دانشآموزان ایرانی و رشد کیفی آموزش و پرورش شود، صرف گسترش کمّی کلاسهای درس برای دانشآموزان افغان میشود.
گاهی استدلال میشود که افغانها نیروی کار ارزان در اختیار میگذارند که اگر این موضوع در گذشته صدق میکرد، در حال حاضر مصداق ندارد ضمن آنکه اگر هم این کارگران در سالهای قبل دستمزد کمتری به نسبت کارگران ایرانی دریافت میکردند، سود آن به جیب کارفرمایان عمده میرفت که حق بیمه هم پرداخت نمیکردند و در این میان سر کارگر ایرانی بیکلاه میماند.
نکته مهم دیگر آن است که افغانهای ساکن در ایران به میل و رضایت خود به ایران آمدهاند و جنبۀ پناهنده ندارند که وادار به مهاجرت شده باشند و مسأله مرگ و زندگی در میان باشد، بلکه ترجیح دادهاند به عوض ماندن در کشور خود و کوشش برای آباد کردن آن، از امکانات آمادۀ کشوری دیگر استفاده کنند.
به این ترتیب احساس غبن در ایرانیان پدید میآورد که میبینند با شرایط دشوار کار میکنند و مالیات میپردازند، اما مهاجران افغان به رایگان و یا با یارانههای دولت ایران از امکانات درمانی و آموزشی و اجتماعی بهره میبرند. گاهی به نظر میرسد بهترین کمک، کمک نکردن است تا شخص بیاموزد خودش مشکل خویش را حل کند.