
چرا مردم به مذاکرات و توافق هستهای امیدوارند؟

محمد قلی یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: مردم توقع دارند، مشکلاتی که در طول چند دهه انباشته شده، رفع شود. بنابراین تصورشان این است که بحران اقتصادی از طریق ارتباط با جهان خارج و توافق هسته ای برطرف می شود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اطلاعات آنلاین، محمد قلی یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: مردم توقع دارند مشکلاتی که در طول چند دهه انباشته شده، رفع شود؛ بنابراین تصورشان این است که بحران اقتصادی از طریق ارتباط با جهان خارج و توافق هستهای برطرف میشود. اما این توضیح لازم است، برچیده شدن تحریمها فقط تا حدی میتواند گره گشا باشد. شلختگی فضای اقتصادی در ایران ریشه در ساختار مملو از، اما و اگر تصمیم گیری دارد. در واقع مشکل به قدری بغرنج است که نمیشود، با یک قرارداد همه چیز را به شکل مطلوبی درآورد.
این تحلیلگر اقتصادی در ادامه گفت: افکار عمومی در حالی از نظام حکمرانی توقع گره گشایی و تزریق آرامش به جامعه دارد که اساسا باید گفت، دولتمردان به معنی تصمیم سازان در سطوح بالای حاکمیتی خودشان مشکل سازاند؛ بنابراین نمیتوانند حلال مسائل ریز و درشت پیش رو باشند و مشکلات را رفع کنند. در واقع قانون اساسی ما به گونهای تنظیم شده است که عملا به تصمیم گیران اجازه و فرصت تاثیرگذاری نمیدهد. در واقع در شرایطی که آزادی سلب شده و بخش خصوصی محدود میشود و همچنین شاهد توزیع ناعادلانه منابع عمومی و گسترش فساد هستیم، حتی توافق هستهای هم قبل از اینکه گرهی از گرههای مردم را باز کند، فقط مشکلات دولتمردان را رفع خواهد کرد. به این معنی که کسری بودجه دولت تا حدودی جبران خواهد شد تا دستِ دولت به لحاظ مالی باز شود.
او افزود: سرمایه گذاری از الزامهای ترمیم فضای اقتصادی به شمار میرود. با این توضیح که سرمایه گذاری به این شکل نیست که فردای توافق با کشورهای دیگر بتوانیم داد و ستد کنیم. سرمایه گذاری فرایندی طولانی مدت است که دشواریهای خاص خودش را دارد. در واقع سرمایه گذاری زمانی محقق میشود که حقوق مالکیت و امنیت فردی و اجتماعی در داخل کشور تضمین شود. همچنین باید آزادیهای مدنی برقرار شود، حمایتهای مدنی بدون مانع صورت بگیرد، تعامل سازنده با دنیا و نهادهای بین المللی برقرار شود تا بتوانیم در مسیر جذب سرمایه قدمهای موثری برداریم.
این استاد دانشگاه توضیح داد: موضوع تالم برانگیز دیگر این است که روش دولت ها، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا به گونهای است که میخواهند قدرت شان ماندگار شده و کنترل شان روی جامعه حفظ شود. پس سیاستی را پیش میگیرند که بتوانند، قدرت شان را محکم کنند تا با قدرت کافی، ماندگاری شان مستحکم شود در شرایطی که تجربه نشان میدهد، کشورهایی موفق بوده و توسعه را تجربه کردهاند که مردم قدرت داشتهاند. به این معنی که آزادیهای مدنی، حکومت قانون، امنیت فردی و اجتماعی و البته محدود کردن مداخله دولتی در امور مختلف الزامهای اصلی توسعه به شمار میروند.
یوسفی خاطر نشان کرد: هر جایی که بخش خصوص قدرت مانور بیشتری داشته باشد، مردم آزادتر خواهند شد و بدون اینکه نگران از دست دادن شغل یا خانه سازمانی خود باشند، میتوانند دولتیها را نقد کنند. اما در شرایطی که تنها کارفرما دولت باشد، مردم هیچ حقی برای نظردهی و اعتراض نخواهند داشت؛ بنابراین بخش خصوصی میتواند قدرت اقتصادیِ برابر دولت باشد تا از این طریق از تمرکز کامل دولت که به استبداد منتهی میشود، ممانعت به عمل بیاورد. دقیقا به همین دلیل است که کشورهای پیشرفته تفکیک قوا و جدا کردن قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی را از همان ابتدا دنبال کردهاند. پس اگر ما هم در پی پیشرفت هستیم، راهی غیر از این نداریم.