
هدیه ارزشمند روبرتو باجو به مسی به مناسبت تولد ۳۸ سالگی + عکس

روبرتو باجو، اسطوره ایتالیایی فوتبال، با هدیهای خاص و غیرمنتظره به دیدار مسی رفت.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایلنا، در فاصله یک هفته مانده به تولد ۳۸ سالگی لیونل مسی (که سوم تیرماه بود)، همسرش آنتونلا احتمالاً در فکر تهیه هدیهای خاص برای او بود. اما آن هدیه خاص، زودتر از موعد رسید به شکلی غیرمنتظره و متفاوت، از آن دست هدیههایی که مسی را به دوران کودکیاش میبرد.
در مرکز تمرینی باشگاه اینترمیامی، در مجموعه «فلوریدا بلو»، روبرتو باجو، اسطوره فوتبال ایتالیا، منتظر مسی بود. او به میامی آمده بود تا در جام جهانی باشگاهها حضور یابد و فرصت را مغتنم شمرد تا به دیدار مسی برود. یک ساعت رانندگی در ترافیک سنگین فلوریدا از میامیبیچ تا فورت لادردیل، برای باجو اصلاً اهمیتی نداشت. روبرتو باجو، زمانی که فوتبال بازی میکرد، فقط برای یک دلیل بازی میکرد: برای لذت مردم. نه برای پول، نه برای شهرت. او میگوید: «هدف من شاد کردن مردم بود. این رؤیای من بود. از 10 سالگی تا پایان دوران بازیگریام همین باور را داشتم.»
مسی نیز با بازیهایش همان حسی را در باجو ایجاد کرده که خودش در دل هواداران مینشاند. بنابراین، دیدار آن دو نه صرفاً دیدار دو افسانه، بلکه بازتابی بود از لبخند یکی در چهره دیگری.
باجو با خود یکی از پیراهنهای تیم ملی ایتالیا در جام جهانی ۱۹۹۴ را برای مسی آورده بود. خودش میگوید: «وقتی آن را دید، احساساتی شد. با محبت لمسش کرد و تا کرد. دیدن آن صحنه واقعاً زیبا بود.»
مسی در واکنش در اینستاگرام نوشت:
«چه دیدار فوقالعادهای! متشکرم روبرتو، برای این هدیه خاص و باارزش و گفتوگوی دلنشینی که داشتیم. تو یک اسطوره واقعی فوتبال هستی. همیشه با کمال میل پذیرای حضورت خواهیم بود.»
این است روبرتو باجو، کسی که حتی ستارگان فوتبال هم از دیدنش هیجانزده میشوند. با وجود همه افتخارات، او هرگز خودش را ستاره ندیده است. رکورد جهانی انتقال او از فیورنتینا به یوونتوس در سال ۱۹۹۰ یا گل فراموشنشدنیاش به چکسلواکی در همان تابستان، هرگز باعث تغییر شخصیتش نشد. وقتی از او درباره اینکه اسطوره است میپرسند، پاسخ میدهد: «ممنون، اما من این را در خودم نمیبینم.» این حرفش نه از تواضع مصنوعی است و نه نمایشی.
زندگی در طبیعت
او که هنوز در روستای محل تولدش در نزدیکی ویچنزا زندگی میکند، در ۵۸ سالگی میگوید: «همان کسی هستم که در ۱۰ سالگی بودم. به چیزهای ساده زندگی علاقهمندم.» باجو با طبیعت زندگی میکند، در ملک شخصیاش درختان را هرس میکند، چمن میزند و با تراکتور میگردد. اتومبیل شخصیاش هم فیات پاندای ساده است، نه ماشینهای گرانقیمت پرزرقوبرق.
باجو در طول دوران حرفهایاش با درد و مصدومیتهای شدید جنگید. زانوانش هنوز نشانههایی از عملهای جراحی متعدد دارند. اما در میان این رنجها، با تمرینات بوداییاش آرامش مییافت. او به صورت روزانه تمرینات مانترا و «دایموکو» را انجام میدهد و میگوید این تمرینها باعث شدند انسان بهتری شود.
گواردیولا، همتیمی سابقش در برشا، درباره باجو میگوید: «او با وجود آنهمه جراحی زانو، بهترین بازیکنی بود که کنار او بازی کردهام.» باجو پس از تمرینات، هنگام رانندگی به خانه نمیتوانست پایش را صاف کند. همسرش به استقبالش میآمد و کمکش میکرد تا بتواند دوباره راه برود.
عشق به تیم ملی
روبرتو زمانی بازنشسته شد که ۳۷ سال داشت و البته بیشتر از آنچه پزشکان تصور میکردند دوام آورد. او با وجود بازی در یوونتوس، اینتر و میلان، بیش از همه عاشق پیراهن تیم ملی ایتالیا بود و برای آن جنگید. حتی برای بالا بردن شانس حضورش در جام جهانی، به تیمهای کوچکی چون بولونیا و برشا رفت. هرگز به خارج از ایتالیا نرفت، چون نمیخواست شانس حضور در تیم ملی را از دست بدهد، هرچند رؤیای بازی در بومبونرا، ورزشگاه محبوب بوکاجونیورز را همیشه در دل داشت.
اگر چاقو داشتم خودم را میزدم
علاقه او به فوتبال آرژانتین عمیق است؛ در منطقه «لا پامپا» یک مزرعه دارد و میگوید: «آنجا هوایی دارد که آدم را پاک میکند. خاطرههایی با پدر و خانوادهام دارم که برای همیشه در قلبم مانده است.»
او تابستان سال ۱۹۹۴ را پس از جام جهانی در آنجا گذراند، همان جامی که ایتالیا را با درخشش خودش تا فینال رساند، اما در ضربات پنالتی در فینال برابر برزیل شکست خورد. باجو پنالتیاش را از دست داد و تا امروز سنگینی آن ضربه را بر دوش دارد. خودش میگوید: «اگر چاقو داشتم، خودم را میزدم. اگر اسلحه داشتم، به خودم شلیک میکردم. واقعاً میخواستم بمیرم.» اما او نمرد بلکه ۱۰ سال دیگر هم بازی کرد. هواداران او را بخشیدند، البته که چیزی برای بخشش وجود نداشت. آنها بیشتر دوستش داشتند چون او آمده بود تا رنجهایشان را فراموش کنند.
جای خالی باجو
وقتی در سال ۲۰۰۴ بازنشسته شد، گویی چیزی در فوتبال ایتالیا به پایان رسید. اگرچه تیم ملی در سال ۲۰۰۶ قهرمان جهان شد، اما ماجرای کالچوپولی همزمان، تلخیهایی داشت و امروز، بیش از هر زمان، فوتبال ایتالیا به امثال باجو نیاز دارد.
او مدرک مربیگری گرفت، اما هیچگاه جدی وارد این عرصه نشد. مدتی برای فدراسیون فوتبال ایتالیا کار کرد و یک گزارش ۹۰۰ صفحهای درباره اصلاحات در آموزش جوانان تهیه کرد. اما این گزارش نادیده گرفته شد و باجو هم در ۲۰۱۳ کنارهگیری کرد.
مدتی از فوتبال دور بود، اما دوباره با دعوت اینفانتینو به جام جهانی زیر ۲۰ سال آرژانتین بازگشت. بهعنوان سفیر فوتبال در جام جهانی باشگاهها، در کنار اسطورههایی چون رونالدو و در بین نسل جدیدی مثل دیبالا و پوگبا حضور یافت.
با این حال، اولویتش چیز دیگری است: خانواده، طبیعت و آزادی. باجو میگوید: «در مقطعی از زندگیام احساس کردم وقت آن رسیده تا از لحظهها کنار خانواده لذت ببرم. ۴۰ سال چیزی از دست دادم. حالا آزادی دارم و این، بیقیمت است.»