بحث مد در ایران یک کلاف سردرگم است
مجید افتخاری میگوید بحث مد در ایران یک کلاف سر در گم است و هر کس ادعای مالکیت آن را دارد و خود را متولی میداند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از هنر آنلاین، مجید افتخاری، یکی از چهرههای شناخته شده در عرصه مد و لباس کشورمان است.
او با مدرک تحصیلی دکترای کارآفرینی، علاوه بر اینکه مدیرعامل برند "عصر جدید" است، مسئولیتهای دیگری همچون تدریس در دانشگاه، عضویت در کمیته برگزاری نمایشگاه های بینالمللی پوشاک ایران و دبیر بخش بانوان انجمن صنایع پوشاک کشور را نیز بر عهده دارد.
افتخاری میگوید مد یک جریان رایج در جامعه و ترند، دنبال کردن آن جریان است. بزرگترین عاملی که در دنیا روی مد تأثیر میگذارد، مفهوم ترند است که در آن باید بر اساس تحولات اقتصادی و سیاسی جامعه، وضعیت فردای یک مد را نسبت به امروز پیشبینی کرد. شناسایی کردن ترند مد به گذشته کاری ندارد. جریان مد در ایران یک مقدار متفاوتتر است چون کسانی روی این جریان تأثیر میگذارد که خیلیهایشان مطرح نیستند. وقتی وجود برندها در مد خیلی محسوس نباشد، شما نمیتواند ترند را به درستی شناسایی کنید چون افرادی از بیرون میآیند و در این مسیر تأثیر میگذارند.
در ادامه این مطلب، مشروح گفتوگوی با مجید افتخاری را بخوانید:
آقای افتخاری لطفاً در خصوص تحصیلاتتان صحبت کنید و بگویید که از چه زمانی وارد حوزه مد و پوشاک شده و چه فعالیتهایی در این زمینه انجام دادهاید؟
من در مقطع کارشناسی، رشته مدیریت بازرگانی و در مقطع کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی خواندهام و دکترای رشته کارآفرینی دارم. پایاننامه و تز من مربوط به حوزه مد و لباس است و حدود 5 سال است که در دانشگاههایی چون دانشگاه شریعتی و دانشگاه علمی کاربردی، طراحی لباس تدریس میکنم. در حال حاضر هم استاد دانشگاه تهران جنوب هستم و دروسی مثل مبانی مد، مدیریت تولید و بازاریابی مد را در آنجا آموزش میدهم. من در کمیته صنایع انجمن پوشاک فعالیت دارم و از طرفی، ریاست هیئت مدیره شرکت پرنیان هم برعهده من است. در این شرکت قرار است برندهای پوشاک به صورت گروهی فعالیت کنند. من از سال 76 وارد حوزه مد و پوشاک شدم و همراه با برادر و خواهرم، به صورت خانوادگی در این زمینه فعالیت میکنم. فیلد تخصصیمان هم در حوزه لباس اجتماع بانوان است ولی اقلام دیگری را هم در این حوزه تولید میکنیم. مجموعه ما به صورت کاملاً صنعتی و طبق استانداردهای روز دنیا کار میکند و حدوداً 10-12 شعبه در استانهای تهران، البرز و مازندران (شهرهای آمل و بابل) دارد. مجموعاً 220 نفر به عنوان پرسنل در مجموعه ما کار میکنند.
برند شما پس از انقلاب جزو اولین برندهایی بود که در حوزه بانوان تحت یک نام و به صورت کالکشنهای فصل به فصل شروع به کار کرد و توانست خودش را در جامعه معرفی کند. مردم چه احساسی نسبت به برند شما دارند و شما چقدر ذائقه مردم برایتان اهمیت دارد و چقدر با مشتریان در ارتباط هستید؟
شما نمیتوانید بدون تعامل با مشتری در مارکت حضور داشته باشید. ادبیات ابتدایی مارکتینگ این است که تولید ایده، محتوا و مد بکنید. برای این کار هم لازم است که مستقیماً با مصرفکننده ارتباط بگیرید. حتی کسانی که به صورت سنتی کار میکنند هم این تعامل را دارند. ممکن است که یک نفر سواد بالایی در این زمینه نداشته باشد اما ارتباط گرفتن با مشتری را خوب بداند. گرچه کیفیت این ارتباطها خیلی متفاوت است. در موضوع مد اتفاق دیگری میافتد. مد یک کالای استراتژیک است و با کالاهای دیگر فرق دارد. شما اگر برای خرید یک گوشی موبایل یا یک خودرو به مراکز خرید و نمایشگاهها بروید، تکلیفتان مشخص است و خرید چیزی غیر از اینها راضیتان نمیکند. اما ممکن است که برای خرید یک یک شال وارد مرکز خرید بشوید و در نهایت با خرید یک شلوار از آنجا خارج شوید و باز هم احساس رضایت کنید و خوشحال باشید. بنابراین در موضوع مد، مصرفکننده خیلی دقیق نمیداند که به دنبال چیست و هیچ دیفالت ذهنی ندارد.
به نظرتان فرهنگ استفاده از برند در ایران وجود دارد یا همچنان فرصت لازم است که چنین اتفاقی بیفتد؟
من به عنوان صاحب یک برند، برای تولید و عرضه محصولاتم با مردم ارتباط دارم و بازخوردهای مردم برایم اهمیت دارد اما برای مطرح شدن یک برند، تلاش خود شما کافی نیست و باید یک سری اتفاقهای دیگر هم بیفتد. در حال حاضر در صنعت مد، بحثها به این سمت رفته که شما باید به جای مصرفکننده، هوادار داشته باشید. الآن در انگلیس، آلمان و ایتالیا برندهای زیادی وجود دارند که کارشان شناخته شده است، در چنین وضعیتی برند شما مگر هوادار داشته باشد که مصرفکننده جذب آن شود. مردم ایران برای خرید یک محصول، تمامی مغازههای بازار را میگردند اما خریداران خارجی اینطور نیستند و فقط به مغازههایی که محصولات برندهای مورد علاقهشان را میفروشند، سر میزنند. در خارج از کشور فرهنگ استفاده از برند به گونهای شده که هر برند یک سری هوادار و مخاطب برای خودش جمع کرده و مشخص است که افراد طبقه بالای جامعه، طبقه میانی، قشرهای فرهنگی، قشر عادی و... هر کدام به کدام مغازهها میروند و طرفدار کدام برندها هستند. در ایران هم باید چنین وضعیتی به وجود بیاید. گرچه در زمینه پوشاک بانوان، علیالخصوص پوشاک اجتماع بانوان یک سری تفاوت وجود دارد. پر مخاطبترین و پر مصرفترین محصول حال حاضر ایران، مانتو است که در آن تغییر مد به سرعت انجام میشود. بنابراین تولیدکنندههای مانتو اگر میخواهند در بطن بازار باشند، باید خیلی وقت بگذارند و به روز شوند. دایره تغییرات کت و شلوار مردانه خیلی کم است اما معمولاً خانمها مانتوی سال قبلشان را امسال نمیپوشند و به سراغ مانتوی جدید خریداری میکنند. در چنین شرایطی شما باید جریان مد را شناسایی کنید و المانها و ترندهای آن را با هوشیاری تشخیص دهید.
شناسایی کردن مفهوم ترند در صنعت مد و پوشاک چگونه اتفاق میافتد؟
مد یک جریان رایج در جامعه و ترند، دنبال کردن آن جریان است. بزرگترین عاملی که در دنیا روی مد تأثیر میگذارد، مفهوم ترند است که در آن باید بر اساس تحولات اقتصادی و سیاسی جامعه، وضعیت فردای یک مد را نسبت به امروز پیشبینی کرد. شناسایی کردن ترند مد به گذشته کاری ندارد. جریان مد در ایران یک مقدار متفاوتتر است چون کسانی روی این جریان تأثیر میگذارد که خیلیهایشان مطرح نیستند. وقتی وجود برندها در مد خیلی محسوس نباشد، شما نمیتواند ترند را به درستی شناسایی کنید چون افرادی از بیرون میآیند و در این مسیر تأثیر میگذارند. یک برند برای اینکه تولید مد کند، به یک سری ابزار نیاز دارد. در ایران 70- 80 درصد تولید مد، حادثه است و عقبه فکری ندارد. فلان طراح آمده و یک طرحی را زده و بنابر استقبال مشتری، تولیدکنندهها آن را تولید کرده و در ادامه همان طرح به مد تبدیل شده است. این در حالی است که تولید مد در جهان، تئوریها و برنامهریزیهای خاص خودش را دارد. مد تولید شده باید یک المانی داشته باشد، اما در ایران چنین نیست و اغلب تولید مد از طریق حادثه و اتفاق صورت میگیرد. طراح بعضی از مدها را اگر دنبال کنید، ممکن است تا 5 سال آینده هیچ کار دیگری نتواند انجام دهد. بنابراین مشخص است که حادثه بوده. یکی از دلایلی که برندها وارد ایران میشوند همین است. برندهای داخلی آنقدر درگیر مسائل روزمرگی هستند که سعی میکنند از فضای ملتهب تولید فاصله بگیرند. یک اصطلاح به نام مد پایدار وجود دارد که به معنای مد طولانیمدت است. بعضی از برندها دارد به سمت ایجاد مدهای پایدار میروند. برندهای ایرانی به خاطر وضعیت رکود، درگیری و تعهد به پرسنلهای خود، به سمت این میروند که برای خودشان یک حاشیه امنیت تعریف کنند؛ لذا آنها کمتر به سراغ بحثهای فشن و مد میروند. بحث مد در ایران یک کلاف سر در گم است. هر کسی ادعای مالکیت دارد و متولیاش است. بنابراین در ایران خیلی نمیشود راجع به مد به صورت آکادمیک صحبت کرد چون هنوز درگیر یک سری مفاهیم در مد هستیم که 60 سال پیش باید راجع به آنها صحبت میشد. امروز در دنیا شکل برگزاری نمایشگاهها، شکل تولید مد و شکل حضور برندها متفاوت است.
چه عوامل و محدودیتهایی برای تغییر رویه برند و مدسازی وجود دارد؟
دانشگاههای ایران هنوز دارند با سیلابسهای درسی 40 سال پیش تدریس میکنند. در دنیای امروز اصلاً چنین مباحثی آموزش داده نمیشود. در دانشگاههای ما یک سری از مباحث در مقطع کارشناسی تدریس میشود و بعد همانها را در مقطع کارشناسی ارشد هم تکرار میکنند. دانشجوها در این فضای ایراددار آموزش میبینند و بعد خودشان استاد دانشجوهای بعدی میشوند. کشور ما تا نتواند تولید دانش کند، هیچ فایدهای ندارد. در ایران تفکر مدرکگرایی جایگزین تفکر پرورش تکنسین و متخصص شده است. هر مدیر جدیدی که میآید هم این رویه را تغییر نمیدهد چون عوض کردن سرفصلهای درسی و رویکرد آموزشی جرأت میخواهد. الآن کسی که نساجی یا پژوهش هنر خوانده، طراحی لباس آموزش میدهد. باور کنید که این کار صحیح نیست چون اینها هیچ ربطی به هم ندارند. افرادی را دیدهام که سمینار مد و لباس میگذارند ولی هیچ پشتوانه و رفرنس علمی ندارند. یک آدم با تحصیلاتی معمولی یک سمینار میگذارد و آدمهای زیادی هم میروند و حرفهایی که اساساً بی محتوا، بی منطق و بی سند هستند را گوش میکنند. اکثر جاهایی که دارند آموزش طراحی لباس میدهند، دکان هستند و فقط دارند تجارت میکنند. اینها اکثراً کسانی هستند که یک تحصیلاتی در رشته MBA دارند و یک جورهایی میخواهند از این تحصیلات خود استفاده کنند. من کتابی با نام "ارتباطات در بازاریابی مدلینگ" ترجمه میکنم که در آن اشاره شده که الآن حتی چیدمان فروشگاهی هم علم شده است. ولی ما هنوز به این مسائل توجهی نداریم و نیازی هم نمیبینیم که به آنها توجه شود. یک روز به دانشگاه علمی کاربردی رفتم و دیدم که یک درسی به نام برندسازی و نمایش زنده لباس ارائه دادهاند. گفتم لطفاً سر فصل درسها را بدهید. گفتند سرفصل نداریم ولی منبع داریم. بعد دیدم که محتوای آن درس اصلاً راجع به چیز دیگری است و دارند طراحیسازی لباس کودک را تدریس میکنند. به نظرم اگر کسی میخواهد در این رشته تحصیل کند، بهتر است که این کار را بیرون از فضای دانشگاههای کشور انجام بدهد.
تغییر دادن شرایط آموزشی رشته طراحی لباس سخت است یا اساساً کسی برای آن تلاشی نمیکند؟
کار سخت و سنگینی است و اساساً مدیرهای پس از انقلاب هم محافظهکار هستند چون میخواهند یک مدیر دولتی ماندگار باشند. البته به این مسئله هم توجه کنید که شما تا 10 سال پیش جرأت نمیکردید اسمی از مد بیاورید تا اینکه رهبری تابوشکنی کردند و گفتند که من موافق مد هستم اما مدی که برخاسته از داخل کشور باشد. حرفشان هم کاملاً درست و منطقی بود. بعد از آن صحبتها بود که حرفزدن در خصوص مد شروع شد. در این 10 سال یک سری کارها شده و جشنواره مد و لباس هم برگزار شده، اما هنوز در این زمینه فاصله بسیار زیادی میان ایران و جهان وجود دارد. البته من خودم از منتقدین جشنواره مد و لباس هستم. با نهایت احترامی که برای آقای قبادی قائلم، اگر دست من بود این جشنواره را تعطیل میکردم. البته آقای قبادی از مدیران قبلی خیلی بهتر کار میکند ولی جشنواره مد و لباس هیچ خروجی ندارد و در مقایسه با جشنوارههای جهانی تقریباً صفر است. احساس میکنم که در بحث مد و لباس تا الآن زیرزمین بودهایم و الآن تازه به سطح صفر رسیدهایم. برای رسیدن به مراتب بالاتر هم باید تلاش کرد اما با پای لنگ و به شکل عصا به دست، سخت میشود به سطوح بالاتر رسید.
آیا مبحث مد هیچگونه مغایرتی با ارزشهای ملی و مذهبی کشور دارد؟
به هیچ وجه. مد یک سری ابزار دارد و برای مردم تولید میشود. بزرگترین درگیری که در این زمینه وجود دارد این است که میگویند مد حکومتی نمیشود. در حالیکه مد یک جریان از پایین به بالا است. مگر تا به حال مدی که حکومت انتخاب کرده را مردم پذیرفتهاند؟ اصلاً اگر خوب باشد هم مردم نمیپذیرند چون خوششان نمیآید و آزادی عملشان گرفته میشود. ما داریم در بطن جامعهای صحبت میکنیم که اساسش جمهوریت و اسلامیت است. جمهوریت یعنی آنکه مردم خودشان یک چیزی را انتخاب کنند. از طرفی، بحث مد هیچ منافاتی هم با ارزشهای دینی و ملی ما ندارد. شما باید توجه کنید که تیپ جوانهای انقلابی یا اورکتهایی که تن رزمندگان جنگ بوده، خودشان گونهای از مد بودهاند. شما تا 50 سال بعد هم اگر بخواهید راجع به انقلاب فیلمی بسازید، باید در مورد سبک زندگی دهه 50 صحبت کنید و مدهای آن زمان را در نظر بگیرید. بنابراین مد با ارزشهای جامعه و دینی ما منافاتی وجود ندارد. صدها حدیث از بزرگان دینی ما موجود است که حتی راجع به رنگ لباسها هم توضیه هایی کردهاند. در حوزه ملیتی هم اگر نگاه کنید، متوجه میشوید که اقوام ما چقدر لباسهای متفاوت و زیبایی دارند. در ابیانه مردم هنوز دارند لباسهای دوره ساسانی را میپوشند و از فرهنگهای خودشان حفاظت میکنند.
تولید مد چقدر میتواند به چهره فرهنگی و حتی سیاسی کشور کمک کند؟
بسیار زیاد. قبلاً تولید مد شده و تأثیراتش را هم دیدهایم اما مشخص نیست که چرا مدیران سطوح بالا نمیخواهند اهمیت این اتفاق را بپذیرند. جامعه ایران یک جامعه ارزشی است و جامعهای نیست که مردمش هر جور که بخواهند لباس بپوشند و هر تفکری را بپذیرند. برندها اگر روی لباسشان یک کار کوچک ضد ایرانی و ضد دینی کنند، آیا مردم آن لباس را میخرند؟ ابداً. اصلاً نمیتوانند چیزی که بر علیه اعتقاداتشان است را بپذیرند. بنابراین تولیدکنندهها یک چارچوب مشخصی در زمینه طراحی مد و لباس دارند. با این حال من هنوز متوجه نمیشوم که چرا لباس پوشیدن مدلینگ برای خانمها و حتی بعضاً برای آقایان هم ممنوع است؟ وقتی تلویزیون نمیتواند راجع به مد صحبت کند، مجلات مد و فشن در ایران وجود ندارد و بیلبوردهای فشن هم نمیتوان در سطح شهر نصب کرد، پس مد باید از کجا تولید شود و مصرفکننده باید مد را از کجا ببیند؟ در فضای مجازی هم یا کار غیر قانونی میکنند و یا قانونی. اگر قانونی کار کنند که همان محدودیتها وجود دارد و اگر غیر قانونی کار کنند هم دیده نمیشوند و بهشان نمیشود اطمینان کرد. ما باید توجه کنیم که بارها مد را به کشورهای دیگر صادر کردهایم. پیراهنهای یقه ایستاده را دیپلماتهای ایرانی در سطح دنیا پوشیند و باعث شدند که مد شود. مد را معمولاً سلبریتیها، سیاستمدارها و سایر افراد مشهور تولید میکنند. بنابراین میبینید که ایران تولید مد و محتوا داشته و توانسته ارزشهایش را به دنیا هم منتقل کند. امروزه در دنیا جنگ از جنگهای فیزیکی به جنگهای اقتصادی و فرهنگی رسیده. شما ببینید که بردن یک فیلم در اسکار چه بازتاب مثبتی برای ایران به همراه دارد. یا وقتی بازیگرهای ایرانی در جشنوارههای مختلف لباسشان را به عنوان نماد ایرانی معرفی میکنند، باعث میشود که یک تصویر زیبایی از مردم ایران به جهانیان معرفی شود. بنابراین پتانسیل و بستر انتقال و صادر کردن مد در ایران وجود دارد اما باید از این صنعت حمایت شود.
به نظرتان سیاستمداران تا چه اندازه موافق صادر کردن مد هستند؟ چون به نظر میرسد که آنها به نسبت هنرمندان خیلی در این زمینه انعطاف نشان نمیدهند.
بله همینطور است. شما دیدید که لباس حامد کرزای را چه برندهای مختلفی تولید کردند. بنابراین لباس سیاستمداران میتواند الگوی مناسبی برای پوشش مردم جوامع مختلف باشد. البته سیاستمدارهای ایرانی تا حدودی با این کار موافق هستند اما مردم نسبت به آنها دافعه دارند. با نهایت احترام، مشخص است که هنرمندان نزد مردم محبوبتر هستند. دلیلش هم واضح است. به هر حال سیاستمدران یک جریان فکری را دنبال میکنند که آن جریان فکری طبیعتاً مخالفان زیادی دارد؛ در حالیکه هنرمندان سعی میکنند عمومی رفتار کنند و بدین شکل، اکثریت را راضی نگه میدارند. اینها افرادی هستند که میتوانند مد را صادر کنند و باید محدودیتهای پیش رویشان برداشته شود. مشکل این است که هنوز در مسیر صنعت مد و لباس محدویتهایی وجود دارد. البته خیلی از محدودیتها برداشته شده ولی همچنان نمیتوان بدون محدودیت در این زمینه فعالیت کرد. در دهه 70 و حتی در شروع دهه 80، همیشه درگیری مانکنها وجود داشت و نظارتهای عجیبی روی آنها صورت میگرفت. الآن که مشکلات اینچنینی تا حدودی رفع شده، محدودیت تبلیغ و عرضه محصول وجود دارد. به هر حال کسانی که یک محصولی را تولید میکنند، باید بتوانند این محصول را عرضه کنند. نمیشود که شما یک قصابی بزنید و بعد به شما بگویند که باید به جای چاقو و ساطور، گوشت را با دندانتان جدا کنید و به مردم بدهید! با این تفکر نمیتوان در عرصه مد و لباس تولید ثروت و تولید اشتغال کرد. امروزه تولید کردن دو بخش کلی دارد؛ تکنولوژی و مد. این دو باید همراه با یکدیگر جلو بروند.
به نظرتان فعالیت تعداد زیادی انجمن، صنف، اتحادیه و بنیاد برای صنعت مد و لباس طبیعی است یا در کشورهای دیگر چنین بخشهایی وجود ندارد؟
در دنیا یک نهاد مسئول صنعت مد و لباس است که این نهاد هزینه مبادله را کاهش داده و شرایط و بستر کسب و کار در هر حوزهای را فراهم میکند. اگر نهادهای رسمی کارشان را درست انجام ندهند، کار به دست نهادهای غیر رسمی میافتد. یعنی اگر دولت کارش را درست انجام دهد؛ دیگر نه انجمنی هست و نه تشکلی. زمانی انجمنها و تشکلها شکل میگیرند که دولت کارش را درست انجام ندهد. در این زمینه باید دید که وضعیت میخواهیم وضعیت مد و لباس کشورمان را با کشورهای توسعه یافته مقایسه کنیم یا کشورهای در حال توسعه و کشورهای جهان سومی؟ در کشورهای توسعه یافته این مسیر خیلی فرق میکند. حاکمیت آن کشورها به سمت نهادگرایی رفته و هر گونه مانعی را بر سر این راه بر میدارد تا بتوانند تولید اشتغال کنند. در کشورهایی که انجمنها شکل میگیرند، دولت کارش را درست انجام نداده و این انجمنها میآیند تا مشکلهایی که در بطن نهادهای دولتی وجود دارد را حل کنند. بنابراین انجمنها، کمپینها، جنبشها و تشکلها در دنیا هم تشکیل میشود اما در آنجا مشکلات کلی حل شده است و انجمنها سعی میکنند که ضعفها و مشکلات جزئیتر را بردارند، در حالیکه در ایران انجمنها و تشکلات شکل میگیرد تا فلان صنعت برداشته نشود! کار انجمنهای ما این شده که نگذارند یک صنعتی از بین برود و در عین حال یک عده هم کار کنند و حداقل حقوقی داشته باشند. در حالیکه هدف اصلی باید طور دیگری میبود.
فکر میکنید که در کشورمان چقدر قاچاق مد و لباس صورت میگیرد و این قاچاقها تا چه اندازه صنعت مد و لباس را متحمل زیان میکنند؟
من یک بار در یک سخنرانی گفتم که ریگی 60 کیلویی را در هوایپما میبینند و شناسایی میکنند اما روزانه صدها کانتینر قاچاق وارد کشور میشود و آن را نمیبینند. اتفاقاً یکی از نمایندههای مجلس هم چندی پیش در تلویزیون به این موضوع اشاره کرد. تولیدکنندههای داخلی همه دچار محدودیت هستند اما از آنطرف قاچاق هیچ محدودیتی ندارد و کالاهای قاچاق با هر شکل و محتوایی در کشور عرضه میشود. من به جد عرض میکنم که در ایران اکثر برندهای خارجی به صورت قانونی کار نمیکنند. آنها طبق قوانین جمهوری اسلامی، یا متقلب هستند و یا متخلف. حتی برندهای مجوز دار ترک هم به صورت قانونی کار نمیکنند و همه متخلف هستند. من اگر مسئول باشم، جلوی این برندها را میگیرم. سال گذشته میزان واردات رسمی کشور تقریباً 50 میلیون دلار بود اما برندی اعلام کرد که 200 میلیون دلار جنس در ایران فروخته! یعنی اگر برند تمامی کالاهایش را از گمرک آورده باشد هم جوابگو نیست. ما هیچ مشکلی با برندهای خارجی نداریم و اتفاقاً تأکیدمان این است که به بازار داخل بیایند چون آنها به بازار هیجان میدهند و با نشاطش میکنند. مشکل ما با تخلف و تقلب است. من یک روز خدمت آقای جنتی (وزیر ارشاد سابق) رسیدم و گفتم که اگر من بالای مغازهام بزنم وزارت ارشاد اسلامی، مشکلی ندارد؟ ایشان گفت اگر این کار را کنید، میآیند شما را میگیرند. من گفتم که فلان برند آمریکایی، پرچم کشورش که ایران را تحریم کرده را سر در مغازهاش زده و کسی با آن برند کاری ندارد اما برندهای ایرانی با چنین محدودیتهایی روبرو هستند. مگر تجار آمریکایی اجازه دارند که به صورت مستقیم یا حتی غیر مستقیم به ایران کالا بفروشند؟ به نظرم رسانه هم در این زمینه یک وظیفهای دارد که به مردم آگاهی بدهد و کالای با اصالت را به جای کالای تقلبی به مردم معرفی نماید. رسانهها هم باید این امر را جدی بگیرند.
یک مشکلی هم که در این زمینه وجود دارد این است که بسیاری از مردم حتی اگر بهشان بگویید که فلان کالای خارجی قاچاق است و خرید این کالا به اقتصاد کشور ضربه میزند، باز هم میگویند که کیفیت و قیمت کالا خوب است، پس چرا چنین کالایی را خریداری نکنیم؟
اگر به مردم درست اطلاع بدهیم و به آنها بگوییم که خرید کالای با کیفیت ایرانی چقدر میتواند اتفاق مثمر ثمری باشد، مردم کمتر به سراغ خرید کالاهای قاچاق خارجی میروند. متأسفانه این اطلاع و آگاهی به میزان کافی داده نمیشود. هیچ کمپین رسمی در این زمینه تشکیل نمیشود و حتی جلوی کمپینی چون کمپین ایرانی بخر که در شبکههای خارج از کشور راه افتاده را هم میگیرند. باید کمپینهایی تشکیل شود که مردم بیش از پیش متوجه ارزش خرید کالای ایرانی شوند. مثلاً کمپینی تشکیل شود که هر ایرانی در طول سال 3 پیراهن و 5 جوراب ایرانی خریداری کند. به مردم بگویند که بخشی از علت بیکاری فرزند خودتان یا دوست و آشناهایتان، به خاطر پشت کردن به تولیدات داخلی است. اگر شرکتهای داخلی رونق داشته باشند، میزان اشتغال هم بالا میرود. در غیر این صورت، همان کسانی که کار میکنند هم بیکار خواهند شد. مردم باید دقیق بدانند که برای چه قرار است کالای ایرانی بخرند. مطمئن باشید که اگر کامل توجیه شوند، اکثریتشان به کمپین خرید کالای ایرانی میپیوندند. مردم ما در شبکههای اجتماعی حضور فعالی دارند و بارها دیدهایم که به صورت خودجوش یک سری کمپین در حمایت از کالای ایرانی راهاندازی میکنند. اگر در این زمینه به مردم آگاهی داده شود و از طرفی دولت و قوه قضاییه هم جلوی قاچاق را بگیرند، آنوقت وضعیت صنعت مد و پوشاک و به طور کلی وضعیت اقتصاد و اشتغال کشور به مراتب بهتر خواهد شد.
اخیراً مزونها هم دارند در زمینه پوشاک تولید مد میکنند. این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
دست مزونها بازتر است و هیچکس کاری به مزونها ندارد. آنها هر لباسی با هر شکلی بخواهند را عکاسی میکنند ولی برای برندها این امکان وجود ندارد. برندها مجبور هستند که در پوشش و عکاسی شان نکاتی را رعایت کنند که اساساً جذابیت پوشاک را از بین میبرد. آنوقت مردم این دو را با هم مقایسه میکنند و میبینند که یکی زیباتر جلوه داده شده و دیگری ضعیفتر. پس من به عنوان صاحب یک برند، در این زمینه هم دچار مشکل میشوم. متأسفانه این محدودیتها باعث میشود که برندها نتوانند به آن شکلی که لیاقتش را دارند، عرضاندام کنند.
برندها چگونه در حوزه مد جریانسازی میکنند؟
در دنیا یک تئوری به نام تئوری راجرز وجود دارد که میگوید اولین جریانسازهای مد، بدعتگذاران هستند که سلبریتیها را میتوان اصلیترین این بدعتگذارها دانست. بعد از آن هفتههای مد، رسانهها و مجلات نیز سایر بدعتگذارها هستند. مردم چون سلبریتیها اعم از بازیگران، خوانندگان، فوتبالیستها و... را دوست دارند، دلشان میخواهد که شبیه آنها باشند و از پوشششان الگو بگیرند. در نتیجه لباس سلبریتیها در جشنوارهها، همایشها و رویدادهای رسمی میتواند تأثیر فراوانی روی پوشش مردم بگذارد. در ایران یک زمانی تلویزیون در جریانسازی مد تأثیرگذار بود. مثلاً یک لباسی را خانم لعیا زنگنه در سریال "تولدی دیگر" پوشید که در سال 79 آن لباس تبدیل به مد شد و مردم توجه ویژهای به آن نشان دادند. یا نمونه دیگرش شاید چادری باشد که خانم افسانه بایگان در یکی از سریالهای تلویزیون پوشید و مد شد. الآن که تلویزیون این کار را نمیکند، حضور سلبریتیها در محافل عمومی و پخش شدن ویدئو و تصاویرشان در فضای مجازی میتواند در جریانسازی مد تأثیرگذار باشد.
البته فرهنگ مد در میان سلبریتیهای ما هم کاملاً جا نیفتاده است. مثلاً شما میبینید که فلان بازیگر با یک شرکت چرمی قرارداد میبندد ولی حتی در یکی از فرش قرمزها هم لباس چرم نمیپوشد. نه برند میداند از سلبریتی چه میخواهد و نه سلبریتی میدانند وظیفهاش چیست. مجلات هم نقش اساسی در جریانسازی مد دارند. وقتی یک هفته مد برگزار میشود، تا مدتها در مجلات راجع به آن صحبت میشود و مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. در دنیا چنین اتفاقی به صورت جدی میافتد و خیلی وقتها برندها از نوشتههای منتقدانه یک سری از نویسندگان وحشت دارند. آنوقت در ایران نویسنده مطرحی در حوزه فشن وجود ندارد. در طول سال جشنوارههای متعددی برگزار میشود اما آیا پوشش سلبریتیها در این جشنوارهها مورد بررسی و تحلیل واقع میشود؟ یکی از طراحان برای فرش قرمز یک فیلم لباسی را طراحی کرده بود که المانهایی که در آن استفاده شده بود، متعلق به پیش از انقلاب بود. برایم عجیب بود که قصه فیلم در زمان فعلی میگذرد اما یک لباس قدیمی برای بازیگر فیلم طراحی شده. مثل آنکه شما در طراحی لباس برای فرش قرمز فیلم فروشنده، از المانهای سریال شهرزاد استفاده کنید. طراح لباس باید فیلمنامه را بخواند و المانهای موثر از آن را بگیرد و بعد بر اساس آن المانها طراحی کند. بعد از آن هم خبرنگارها باید مدام به طراح گیر بدهند که چرا از فلان المان در این لباس استفاده کردی؟ اما چنین نقدهایی در رسانه صورت نمیگیرد.
به جریانسازی مد توسط تلویزیون در سالهای قبلتر اشاره کردید. به نظرتان چرا تلویزیون الآن کمتر آن کارکرد را دارد؟
در تلویزیون یک سری از بازیگرها و مجریان هستند که از محبوبیت بسیار بالایی برخوردارند. این افراد میتوانند بیشترین تأثیر را در این زمینه بگذارند اما متأسفانه اکثریت خوب لباس نمیپوشند. مثلاً لباسهای آقا مهران مدیری در برنامه "دورهمی" واقعاً خوب نیست. ایشان یک سری لباسهای نامربوط که هارمونی رنگ ندارد میپوشد و جلوی دوربینی قرار میگیرد که حدود 30-40 ملیون نفر آن را میبینند. لباسهای آقای رامبد جوان به نسبت بهتر است و آقای علیخانی هم خوب میپوشد. این افراد به خاطر هوادار میلیونی که دارند، باید بیشتر از همه به لباسشان دقت کنند و لباسهایی بپوشند که مردم از آنها تأثیر بگیرند. سریالهای ویژه ماه رمضان یا ویژه نوروز هم خیلی در دید مردم قرار دارند اما چرا در این سریالها لباس مناسب تن بازیگرها نمیشود؟ به نظرم اگر ما در کاری تخصص نداریم، نباید فکر کنیم که خودمان علامه دهر هستیم. باید آن کار را به دیگران بسپاریم چون در نهایت باعث میشود که خودمان بهتر دیده شویم. خوشبختانه در دو سال اخیر، فضای جشنوارههای ما عوض شده و سلبریتیها همینطوری پا نمیشود به جشنوارهها بروند و لباسهای مخصوص طراحی میکنند. سلبریتیها در تولید مد خیلی تأثیرگذارند ولی ما هنوز ظرفیت این کار را نداریم. ما باید به سمت این اتفاق برویم که با رعایت قانون و چارچوبهای اسلامی، یک مقدار محدودیتها را کمتر کنیم.
فضای هفتههای مد و جشنوارههای حوزه مد و پوشاک مخصوصاً جشنواره مد و لباس فجر را چطور ارزیابی میکنید؟
در دنیا هفتههای مد یا برخی از جشنوارهها را خود برندها برگزار میکنند چون پول، تکنولوژی، اطلاعات و مخاطبش را دارند و بر همین اساس کانسپت هفته مد یا جشنواره را هم خودشان طراحی میکنند. آنها بهترین پول و بودجه را هزینه این اتفاقات میکنند و تبلیغات گستردهای برای آن انجام میدهند تا در نهایت نتیجهاش را هم ببینند. اما در ایران اینطور نیست. در ایران ابتدا به یک عده از دانشجویان میگویند آثارتان را بفرستید. بعد میبینند که آثار آنها داغون است، به افرادی همچون من زنگ میزنند و میگویند 4-5 اثرتان را برای ما ارسال کنید. در نهایت هم میگویند که به هر سختی 5 هزار اثر به دستمان رسیده است. آن آثار را در چرخ گوشت میریزند و 2 اثر خوب از میانشان در میآید! من خاطرم هست یکبار ضعیفترین کارم را به یک جشنواره فرستادم و جایزه اول آن جشنواره را بردم! بنابراین سطح کیفیت آثار این جشنوارهها طوری نیست که اتفاق عجیبی در آنها بیفتد. از آن 5 هزار اثری که خدمتتان عرض کردم، یک کدامش هم به فروش نمیرسد. البته دلیلش هم مشخص است. یک دانشجو با اطلاعات، امکانات و بودجه کم نمیتواند کار عیجبی بکند. دست یک طراح باید وارد قالب برند شود تا بتواند مطرح شود. من بارها گفتهام که طراحی مثل نقاشی نیست. نقاشها اکثریت بعد از مرگشان دیده میشوند و تابلوهایشان ارزشمند میشوند اما طراح لازم است که وقتی اثری را تولید میکند، در همان زمان دیده شود و مردم آن را بپسندند و خریداری کنند.
به نظرم جشنواره مد و لباس فجر باید به اختیار مستقیم برندها گذاشته شود و برندها این جشنواره را برگزار کنند. اگر عنوان جشنواره فجر، جشنواره دانشجویی مد و لباس فجر باشد، فوقالعاده است و میتواند از آن دفاع کرد اما من آن را تحت همین عنوانی که الآن دارم، به عنوان بزرگترین رویداد مد و پوشاک در ایران نمیپذیرم. بهتر است که برگزاری چنین جشنوارهای به خود برندها سپرده شود تا آنها خودشان هم در جشنواره حضور پیدا کنند و سطح جشنواره را ارتقاء ببخشند. من برنامه این اتفاق را هم نوشتم و به بنیاد ملی مد و لباس ارائه دادم. گفتم که از هر برند 100 ملیون تومان بگیرد و یک مسابقه بزرگ برگزار کنید. آنوقت ببینید که چه آثار با کیفیتی از جشنواره بیرون میآید. اگر قرار است جشنواره مد و لباس فجر تحت همین عنوان برگزار شود، باید از قالب یک جشنواره دانشجویی بیرون بیاید و به سمت استانداردهای دنیا حرکت کند. اگر یک نفر از اروپا که در حوزه مد فعالیت دارد به دیدن این جشنواره بیاید، سکته میکند و خندهاش میگیرد. در سطح دنیا هم جشنوارههای دانشجویی متعددی برگزار میشود اما طبیعتاً مد را دانشجو تولید نمیکند.
در همین جشنواره مد و لباس فجر یک سری اتفاقهای عجیب میافتد که آدم باورش نمیشود. پارچه و چرخ را روی میز میگذارند و میگویند سریع لباس تولید کنید. خارجیها چنین چیزهایی را ببینند باورشان نمیشود که در جشنواره رسمی ایران چنین اتفاقی میافتد. آنوقت میگویند که قرار است در دوره بعدی برندها را هم به جشنواره بیاورند! فعلاً که دارند جشنوارههای پشت سر هم میگذارند اما هیچ حرف جدیدی در هیچکدام نیست. من معتقدم که باید به دنیا نگاه کرد و آنچه که آنها انجام دادهاند از فیلتر چارچوبهای اعتقادی کشور خودمان گذراند و هر چه از این فیلتر رد شد را به عنوان الگو برای اجرای سیاستهای مد و لباس اجرایی کرد. کشور ما الآن به لحاظ تولید محتوا علیالخصوص در زمینه لباسهای مذهبی ضعف شدیدی دارد و جامعه دارد از فضای ارزشیاش دور میشود. حرفها و سیاستهای 20 سال پیش جوابگوی امروز نیست و باید بر اساس اندیشههای نو در این زمینه کاری کرد تا فضای ارزش جامعه از بین نرود.