مزایا و معایب تک فرزندی
تک فرزندی یکی از پیچیدهترین مشکلات جوامع امروز است که هنوز مخالفان و موافقان این حوزه نتوانستند یکدیگر را راضی کنند.
با نگاهی اجمالی به کشورهای در حال توسعه می بینیم آنها هر روز فرزند آوری را تشویق می کنند و با دادن حقوق و مزایای بیشتر والدین را به داشتن فرزند بیشتر سوق می دهند. مادران غربی هم با توجه به اینکه اکثرا شاغل هستند اما بیش از دو یا سه فرزند دارند.
"در قدیم چطور مردم اینهمه فرزند داشتند."، "من دیگر تحمل بزرگ کردن یکی دیگر را ندارم."؛ "وای دوباره همه شب بیداریها و واکسن زدن ها از اول؟"، "یک بار دیگر بارداری و همه خستگی هایش را نمی تواننم تجربه کنم."جملاتی شبیه اینها این روزها زیاد در بین مادران جوانی که یک فرزند دارند میچرخد.
مزایای تک فرزندی
تک فرزندی هم از آن دست پدیده هایی است که خوبی های خودش را دارد. وقتی بچهای به دنیا می آید و از قضا قل دیگری همراهش نیست دنیای تک فرزندی را نیز با خودش به همراه می آورد. این کودک در آغوش مادر و پدری آرام میگیرد که تمام توجه و حواسشان به اوست. برای هر لحظهاش نگرانند و حتی صدای نفسهایش را می شمرند.
این کودک در یک محیط پر از توجه و امکانات و امنیت بزرگ و وارد دنیای کودکی می شود. حالا برای او چه چیزی بهتر از اینکه مادر و پدرش تمام قد در خدمت او باشند و محبتشان خالص و تک بعدی برای او باشد. او به خانواده خود وابسته میشود و ارتباط خوبی با آنها برقرار میکند.
تک فرزند شما مجبور نیست برای جلب توجهتان به رقابت با خواهر و برادرش بپردازد. کودک شما هرگز با خواهر و برادران مقایسه نمیشود. تنهایی باعث میشود او مستقلتر از دیگر بچهها بار بیاید و از همه مهمتر او تمام امکانات مالی و عاطفی خانواده را در اختیار دارد.
هزینه کمتر برای خانواده، این حسن را دارد که بتوانند تمام خواستههای فرزندشان را به بهترین شکل اجرا کنند. کنترل تک فرزندها راحتتر است. صمیمیت عمیقی بین والدین با تکفرزندها وجود دارد، فرزند دیگری نیست تا با ناسازگاری آنان آرامش خانه از بین برود، احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتر برای والدین ایجاد می شود چرا که با داشتن یک فرزند می توانند بهترین رسیدگی را به او بکنند.
این میزان توجه و امکانات باعث می شود فرزند احساس کند شخص مهمی است و این موضوع انقدر او را خوشحال می کند که همیشه میگوید من دوست دارم تک فرزند باشم تا اینکه محبت مادر و پدرم را با دیگری تقسیم کنم.
معایب تک فرزندی
خوبیهای تک فرزندی را اگر کنار بگذاریم باید به بدیهایش هم بپردازیم. نمیتوانیم حکم قطعی بدهیم که تنها ماندن فرزندمان کار خوبیست. هیچ فکر کردهاید که این همه وابستگی شما به تنها فرزند خانه چقدر میتواند برای او دردسر ساز باشد؟
کودکی که در خانه مدام مورد توجه والدین باشد وقتی یک قدم از آنها جدا می شود مضطرب می شود و احساس تنهایی میکند.
او همیشه دست پدر و مادرش را پشت سرش حس میکند و همین که از آنها فاصله میگیرد با انواع ناراحتیهای درونی روبه رو میشود. برخی بچهها به راحتی این احساسات را بروز میدهند و ترس و نگرانی را به خانواده منتقل میکنند اما بچههای تک فرزندی که از بد حادثه درونگرا هم باشند همیشه این نگرانیها را با خود به دوش میکشند و تا بزرگسالی تاثیرش را در خود خواهند داشت.
تک فرزندها زودتر از همسالان خود بزرگ و بالغ میشوند. آنها دنیای کودکیشان پر از آدم بزرگهاست. حرفایی که در خانه میشنوند بوی کودکی و بازی نمیدهد. فضای خانه شبیه بچگی نیست و هرچه بخواهند سریع دم دستشان است. مادر و پدر هر دو خسته و درگیر زندگی اجتماعی هستند، کسی حوصله بازی کردن با بچه را ندارد.
اولین ضربهها از تنها ماندن بچه از سنین ۳- ۴ سالگی آغاز میشود. تک فرزندها مدام دنبال همبازی میگردند و با مادر و پدر برای بازی کردن درگیرند. وابستگی شدید آنها به افراد خانواده باعث میشود در محیط اجتماعی خیلی زود ضربه بخورند. خب طبیعی است، همه پدر مادر نیستند که گوش به فرمان بچه باشند و نگذارند اشک از چشمش بیاید.
وقتی بچه به مهد کودک میرود دنیای بهتری را تجربه میکند اما فقط برای چند ساعت، با همسنهای خودش بازی میکند و مربی تمام وقتش با آنها مشغول است. اما همین که به خانه برمی گردد دوباره همان فضای بزرگسالی حاکم است و او تنهاست. او به تنهایی بزرگ میشود. چون در واقع کسی را ندارد تا کنارش باشد.
در سنین بالاتر و زمان تحصیل فشار زیادی را از سوی خانواده برای بهتر بودن در کارها، مدرسه و دیگر فعالیتها تحمل میکند. خانواده بیش از حد مراقب او هستند. کمی که سنش بالاتر برود و وارد اجتماع شود از دخالت پدر و مادر در کارش خسته میشود. اکثر این بچهها سخت دوست پیدا میکنند.
در بزرگسالی هم این مشکلات او را رها نمیکند چرا که اوممکن است تحت فشار بیشتری برای فرزند دار شدن، برای انتقال نام خانوادگی، باشد. مجبور است به تنهایی مسئول مراقبت از پدر و مادرخود هنگام پیری باشد و او هیچوقت داشتن برادرزاده و خواهرزاده را تجربه نمی کند.
والدین کودکان تکفرزند، حمایت و توجه بیش از حدی به فرزندشان دارند، با او مخالفت نمیکنند و تسلیم خواستههای او هستند. همیشه مانع از ناراحت شدن او میشوند. این امر باعث میشود او به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل شود. روحیه حساس و شکنندهای داشته باشد و در رویارویی با مشکلات از مهارتهای لازم برخوردار نباشد. به همین علت روانشناسان تاکید میکنند اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحتکننده روبهرو شود، آنها قادر نخواهند بود مسئولیت عمل خود را بپذیرند.
چاره چیست؟
گاهی وقتها خانوادهها علی رغم میل باطنی به تک فرزندی رضایت میدهند، سن بالای ازدواج این روزها، مشکلات در بارداری، مسائل اقتصادی و خیلی دلایل دیگر خانوادهها را ترغیب به داشتن یک فرزند میکند. حالا اگر شرایط شما اینگونه بود باید دنبال راههایی باشید که کمترین ضرر را به فرزندتان بزند.
گرچه شما برای تنها ماندنش در آینده و نداشتن خانواده درجه یک هیچ کاری نمیتوانید بکنید، اما حداقل شاید بتوانید امروز و کودکیاش را به خوبی سپری کنید.
اولین کاری که شما به عنوان خانواده میتوانید بکنید معاشرت با اقوام و دوستانی است که فرزند همسن و سال کودک شما دارند، با این کار محیط بچه گانه و همبازی مناسب برای او فرام کردهاید. کودک در تعامل با همسن و سالهای خودش میتواند هوش اجتماعیاش را تقویت کند و راههای ارتباط با همسالان را بیاموزد.
اگر این امکان را ندارید خیلی نگران نشوید، شما میتوانید فرزندتان را کمی زودتر از دیگران به مهد کودک ببرید، مطمئن باشید آنجا بیشتر از خانهای با دو بزرگسال به او خوش میگذرد. با این کار چند ساعتی در محیطی مختص خودش سرگرم میشود و علاوه بر آموزشها مناسب سنش بازی و ایجاد ارتباط را به خوبی میآموزد. شما میتوانید فرزندتان را کمی زودتر از دیگران به مهد کودک ببرید.
تعجب نکنید اگر از مربیهای مهد شنیدید فرزند شما آنجا رفتاری کاملا اجتماعی دارد، اما در خانه، پارک و هر محیطی که با شما همراه است مدام به لباستان چسبیده و تنهایی هیچ کاری نمیکند.
یادتان باشد شما جایگاه امن او هستید و او کاملا به شما وابسته است. تک فرزندها میدانند مادر و پدر جز او کسی را ندارند که مشغول او شوند، بنابراین بر اسب مراد سوار میشوند و تا میتوانند برایتان میتازند.
اگر میتوانید کمی توجهتان را از بچه کم کنید، اینکار به هر دوی شما کمک میکند. نگران کمبود محبت و عاطفه نباشید، شما چه بخواهید چه نخواهید کوهی از محبت و عشق را به او هدیه میدهید. پس بگذارید کمی فرزندتان تنها باشد تا استقلال را یاد بگیرد و در آینده از پس کارهایش بر بیاید.
یادتان باشد هرگز به فرزندتان باج ندهید، سعی کنید او را با اعتماد به نفس بار بیاورید و سرانجام اینکه فراموش نکنید یک پدر و مادر ایدهآل، پدر و مادری نیستند که به همه درخواستهای کودکشان بدون بررسی پاسخ مثبت بدهند.
شما چارهای ندارید جز اینکه وقت بیشتری را با فرزندتان بگذرانید، دوباره کودک شوید و پا به پای او بچگی کنید. بگذارید تنها فرزندتان با شما دوست باشد اما هرگز شما او را به چشم دوست نگاه نکنید.
فراموش نکنید او تنها یک کودک است که نباید با مشکلات شما دست و پنجه نرم کند و چون جز شما هیچ کسی را ندارد نباید بار غصهها نگرانیهای شما را به دوش بکشد. او حتما از ناراحتیهای شما اندوهگین میشود.
«همیشه از بازی کردن با همسالان خودم دوری میکردم، بزرگترها برایم همبازیهای بهتری بودند، هیچ وقت ناراحتم نمیکردند و من همیشه برنده بودم. هیچ وقت دوست نداشتم ازین محیط دور شوم. اما وقتی بزرگتر شدم تازه فهمیدم چقدر نیاز داشتم با کسی همسن خودم بازی کنم تا خیلی چیزها را بهتر یاد بگیرم.»
اینها را مادری میگوید که تک فرزند بوده و امروز دوست ندارد فرزندش تنها بماند.
او میگوید: «اینکه شما تمام عشق مادر و پدرت را در اختیار داشته باشی خیلی ایده آل و خوب است، اما اگر یک روز هیچ کدام آنها نباشند چه اتفاقی میافتد؟ اینکه احساس کنی بدون آنها دیگر ریشهای نداری و هیچ کس در دنیا از خون تو نیست پشت آدم را میلرزاند.»
پرورش یک کودک تنها
راههای زیادی هست که شما بتوانید بهترین شرایط پرورشی را برای فرزندتان اجرا کنید. روانشناسان معتقدند با یک سری رفتارهای کلیدی میتوانید خلاءهای عاطفی کودکان تنها را پر کنید. البته این رفتارها کلی نیست و میتواند در شرایط مختلف و برای کودکان با اخلاقهای متفاوت تغییر کند.
بگذارید حتما با بچههای دیگر خودش ارتباط برقرار کند. نباید احساس کند حریم امن شما برای او همه کار میکند. از دور مواطبش باشی اما وارد ارتباطات او نشوید.
مهارتهای اجتماعی او را پرورش دهید.
استقلال او را تقویت کنید.
مرزهای مشخصی بین بزرگسالی و کودکی بگذارید.
انتظارات غیر واقعی از او نداشته باشید، او قرار است فرزند شما باشد نه اینکه منبعی برای تحقق آرزوهای از دست رفتهتان.
برای رسیدن به بالاترین و بهترین نقطه هر چیز به او فشار نیاورید. او میتواند در سطوح پایین تری هم بهترین باشد.