آقایان در دولت قبل دهها میلیارد دلار ضرر زدند / برکناری ۲۵۰مدیر و کارشناس در ۲۲ماه
بیژن عالیپور امروز مدیرعامل شرکتی است که میتوان گفت آسکو و کنسرسیوم سابق است با تولید سه میلیون بشکه نفت. در واقع اصل تولید نفت ایران در همین شرکت رقم میخورد.
مناطق نفتخیز جنوب، محل تمرکز و تجمع همه مخالفان زنگنه بوده و هست. اصولا طیف معروف «جنوبیها» در این شرکت متمرکز هستند. ازاینرو مدیرعاملی این شرکت همیشه محل بحث و جدل بوده است. رابطهای که مدیرعامل این شرکت با جنوبیها و تهران برقرار میکرد در سرنوشت نفت کشور تأثیرگذار بود. برخی اوقات هم مدیرعاملی دست خود جنوبیها بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، مصاحبه با عالیپور بر این محور بود که رابطه فعلی جنوبیها و زنگنه و قراردادهای تازه نفتی را شفافتر کنیم؛ موضوعی که برای خیلی از نفتیها مهم و جذاب است، اما عالیپور دوست داشت گریز بزند به دوران میرکاظمی. بالاخره هم این قسمت از مصاحبه، تیتر را از آن خود کرد. دوران ٢٢ماهه میرکاظمی به خیلیها ضربه زد، مهمترین آنها جنوبیها هستند که خاطرات تلخ بسیاری دارند.
آقای عالیپور شما مدیرعامل شرکتی هستید که پیش از انقلاب به آسکو معروف بود، تابهحال حس اینکه شما میراث آسکو را مدیریت میکنید به شما دست داده است؟
چنین حسی دست نداده، اما همین که این شرکت کاملا ایرانی است و توانسته از سوی مدیران و کارشناسان ایرانی اداره شود، برای ما نکته حائز اهمیتی است، البته مشکلاتی که ما درحالحاضر داریم، آسکو در آن زمان نداشته است، برای مثال فرسودگی تأسیسات نداشتند یا بههیچعنوان مشکلات مالی نداشتند، بهدلیل ممنوعیتهایی که در کشور وجود دارد، امکان استخدام کارکنان از روی برنامهریزی و در زمان لازم وجود ندارد، اما بههرحال اگر انقلاب نمیشد، هیچ موقع چنین جایگاهی را به بنده نمیدادند، شما اگر ساختار سازمانی آسکو را نگاه کنید، میبینید که امکان نداشت یک ایرانی را در رأس امور قرار دهند، در آن زمان تنها شرکت آسکو بود که کارهای عملیاتی و فنی را انجام میداد و شرکت نفت هم به آسکو سرویس ارائه میکرد، درحالحاضر بنده مدیرعامل آسکوی قدیم و مدیرعامل شرکت ملی نفت در خوزستان هستم.
در واقع هم چهره غیرصنعتی دارید و هم صنعتی، این موضوع که اکنون ایرانیها در حال اداره امور هستند افتخار به حساب میآید؟ شاید در دهه اول انقلاب این عنوان یک افتخار به حساب میآمد، آیا درحالحاضر نیز چنین موضوعی افتخار است؟
بله؛ درحالحاضر هم افتخار است.
افتخار به چه؟ امروزه در دنیا مدیرعامل را از کشورهای دیگر بهراحتی استخدام میکنند.
با تمام تحریمهایی که ما شدیم و کالاهایی که اجازه خریداری آنها را به ما نمیدادند، توانستیم با یاری سازندگان داخلی نیازمان را برطرف کنیم، درحالحاضر ٤١ درصد قطعات و تجهیزات نفتی مورد نیازمان در خوزستان تولید میشود و تولید نزدیک به ٨٠ درصد قطعات یدکی نیز در داخل کشور است، به این دلیل میگویم افتخار است که با وجود تمام تحریمها و فرسودگی تأسیسات توانستیم تولید را حفظ کنیم و اگر امکانات و تکنولوژیهای پیشرفتهای را که اکنون شرکتهای نفتی - که با کشورهای آمریکایی و اروپایی در ارتباط هستند - دارند، در اختیار داشتیم، شاید تولید ما بسیار بیشتر از مقدار کنونی بود.
مشکل ما این است که این حرف که میگوییم ما ایرانیها اداره کردیم، منجر به آن شده که خارجیها از صنعت بیرون بروند و این حرف به نوعی به یک تقابل با خارجیها بدل شده است.
متأسفانه مقصر آن هم خود ما هستیم، همین قراردادهای جدیدی که آقای وزیر میخواستند انعقاد کنند، مستحضر هستید که با انواع و اقسام مخالفتها مواجه شد و اگر اجازه میدادند الان به ثمر نشسته بود و شاید به تولید هم میرسید.
بخش مهمی از این مخالفتها از طرف کسانی است که در اهواز و جنوب همکار شما بودهاند.
بله، بهدلیل آن است که تجربه کافی ندارند و کمی بدبینانه به موضوع نگاه میکنند؛ اما در اینکه حسن نیت دارند نباید شک کرد.
در واقع قبول دارید موضوع اینکه ما ایرانیها به خودکفایی رسیدیم به معنای آن شده که ما خودمان را از تکنولوژی و سرمایهگذاریهای مرسوم بازار نفت دنیا محروم کردهایم؟
دو قسمت است؛ یکی موقعی است که آنها ما را تحریم کردند و تکنولوژیها را به ما نمیدادند، بحث دیگر آن است که کسانی که در داخل کشور هستند و مخالفت میکنند، اجازه ندادند این کار انجام شود.
خروجی آن چیزی شده است که آسکو شش میلیون بشکه نفت تولید میکرد، اما ما در بهترین حالت چهار میلیون بشکه تولید کردیم.
خب این تحلیل فنی دارد. شما هم خوب بلدی... آن موقع که آسکو شش میلیون بشکه تولید میکرد، مخازن ما به نیمه دوم عمرشان نرسیده بودند.
عربستان ٥٠ سال است که بالای هشت میلیون تولید میکند.
عربستان میادین بیشتری دارد.
ضریب برداشت آنها هم بالاتر است.
بله، ما از تکنولوژی ضریب برداشت عقب هستیم، اما کارشناسان ما هم به سمت این تکنولوژیهای جدید میروند، مثالی هست که میگویند کسی که میتواند در ایران حفاری انجام دهد و به نفت برسد، در تمام میادین دنیا میتواند این کار را انجام دهد، شما عربستان را در نظر بگیرید و ببینید که آیا عمق چاههایی که حفر میشود با عمق چاههای ما قابل مقایسه است؟ عمق چاه آنها ٣٠٠، ٤٠٠ متر تا هزار متر بیشتر نیست، اما ما دو تا سه هزار متر حفاری انجام میدهیم.
بله اما ما تجربه میادین مشترک را نیز داریم، مانند آزادگان و پارس جنوبی که مخزن یکی است اما طرف مقابل ما برداشت بیشتری انجام میدهد، مانند لایه نفتی پارس جنوبی که قطر ٤٥٠ هزار بشکه برداشت میکند و ما بهتازگی ٣٠ تا ٤٠ هزار بشکه برداشت میکنیم.
بله دقیقا درست است، ما آن تکنولوژی را نداریم و اگر آن تکنولوژی را داشتیم، قطعا هم ضریب برداشت ما بیشتر بود.
این استدلال دیکلاین (افت فشار) مخازن بهنظرم استدلال درستی نیست.
کلی گرفتاری برای ما درست کردند. اینها را شما لحاظ نمیکنید... .
شما استدلال دیکلاین را قبول دارید یا خیر؟
بله.
افت فشار مخزن موضوعی بوده که دنیا آن را حل کرده است اما ما به دلیل پارادایم خودکفایی به سمت تکنولوژی و سرمایه و بازار روز دنیا نرفتیم و الان میگوییم که مخزن به طور طبیعی افت فشار پیدا کرده است.
نمیتوان گفت که به سمت آنها نرفتیم، ما تحریم بودیم و پس از آن هم وقتی آقای مهندس زنگنه شروع کرد به حرکت به سمت تکنولوژیهای روز دنیا، دیدید که با چه مخالفتهای شدیدی مواجه شد.
یعنی اگر بعد از انقلاب به سمت تکنولوژیهای روز دنیا رفته بودیم، ما هم میتوانستیم تولید شش میلیون خودمان را حفظ کنیم.
قطعا همینطور است.
آقای مهندس، نسبت شما با افرادی که به بچههای جنوب معروف هستند، چیست؟
بنده از زمانی که آغاز به کار کردم، سعی کردم با همه کار کنم، همین افرادی که به جنوبیها معروف هستند، کوچکترین مخالفتی با آمدن بنده نداشتند و زمانی که ما شروع به کار کردیم با یک آرامش کار را انجام دادیم.
شما زمانی آمدید که آنها از دوران میرکاظمی ضربه خورده بودند... .
همین جنوبیها کاملا با ما همکاری کردند و قبل از آنکه بنده بیایم، نشستهایی با آقای وزیر و آقای جوادی داشتند که در جهت افزایش تولید و همراهی و همدلی بوده و این زمینه مهیا شد که بنده به عنوان مدیرعامل به راحتی توانستم با آنها کار کنم.
شما نسبتتان را با جنوبیها نگفتید، شما نماینده اهوازیها در تهران هستید یا نماینده تهرانیها در اهواز؟
بنده در وهله اول نماینده آقای زنگنه هستم و پس از آن هم نماینده همکاران جنوبی هستم و با صمیمیت خاصی با آنها کار انجام میدهیم.
درخصوص قراردادهای IPC، یکسری مخالفتها هم از سوی جنوبیها صورت گرفت و بسیاری از گزارشهایی که در تهران مخالفان دولت مطرح میکردند، متن کارشناسی آن را جنوبیها نوشته بودند.
خیر، تمام کارشناسان نبودند، تعدادی از آنها بودند که بعدا هم رفتند دنبال یک الگوی قراردادی.
خب این قراردادها به نوعی سیستم ملوکالطوایفی در نفت به حساب نمیآید؟ اگر قرار است قرارداد IPC را ببندیم، پس مدل اهواز در این بین چیست؟
خیر اینگونه نیست، همانگونه که روی IPC اصلاحاتی انجام شد، درخصوص این مدل اهواز نیز در چند جلسه با آقای وزیر و هیئتمدیره شرکت بحث و بررسی شد تا مورد توافق قرار گرفت و آقای وزیر گفتند از طرف خودشان و هیئتمدیره مجاز هستید در یک چارچوب نهایی کنید که ابلاغ شد تا کارها انجام شود.
چرا مدل تهران را دنبال نکردید؟
همانطور که شما گفتید تعدادی از کارشناسان که در جنوب بودند، مخالفتهایی را انجام میدادند و آقای وزیر گفتند اگر فکر میکنند مدل آنها برتری دارد، با همان مدل کار را شروع کنند.
خب چرا مدل اهواز برای کل کشور توصیه نشد؟
بستگی به شرکتهایی داشت که متقاضی بودند؛ آنها انتخاب میکردند.
فکر میکنید مدل شما موفق میشود؟
بله فکر میکنم موفق شود.
امکان تحقق آن نسبت به مدلهای IPC بیشتر است؟
برخی از شرکتها که صحبت کردیم، قبول کردند.
بنده با چندین شرکت داخلی که صحبت کردم، گفتند مدل شما از مدل قرارداد تهران سختگیرانهتر است، خصوصا روی MDP و همین موضوع باعث میشود که جذابیت قرارداد شما کمتر شود.
بله قرارداد ما سختگیرانهتر است، بهخصوص در MDP، اما فکر نمیکنم مانع اجرای قرارداد شود. مثلا با آقای دلپریش مشاور آقای دکتر منوچهری که صحبت میکردیم، ایشان گفتند شرکتهای خارجی از نظرات کارشناسان شما برای MDP بسیار استقبال کردند.
به هر جهت شما نسبت به MDP سختگیرانهتر هستید؛ به گونهای که MDP شرکت بهرهبردار شما هر سال باید به امضای کارفرما برسد ولی مدل IPC آسانتر برخورد میکند.
بله دقیقا.
شما زودتر قرارداد میبندید یا تهران؟ (مصاحبه قبل از امضای قرارداد فاز ١١ انجام شده است)
از ابتدا مدل تهران از ما جلوتر بود؛ همایش گذاشتند و شرکتهای خارجی آمدند و از ما جلوتر هستند.
یک نظر بدبینانه میگوید که آقای زنگنه با مدل اهواز، اهوازیها را سر کار گذاشته است.
خیر بههیچعنوان اینگونه نیست، بنده با قاطعیت میگویم که آقای مهندس زنگنه گفتند که من به شما قول میدهم اگر این چهار میدان را شما به قرارداد برسانید، ما سایر میادین را نیز به شما واگذار میکنیم. اگر موضوع سرکارگذاشتن بود، اولا آنها نمیآمدند این چهار میدان را واگذار کنند و ثانیا نمیگفتند که اگر این میادین را واگذار کنید سایر میادین نیز به شما واگذار میشود.
خب خیلیها معتقدند که مدل قراردادی جنوب به سرانجام نمیرسد.
خیر چنین نیست و مطمئن باشید که ما با تمام قوا به دنبال این هستیم که قراردادها منعقد شوند.
چرا اولین تفاهمنامهتان با شرکتهای ضعیف امضا شد؟ پِرگَس چه بود؟
پِرگَس کنسرسیوم است که شرکتهای زیرمجموعه دارد.
همه آنها شرکتهای خدماتدهنده هستند؟
خیر، ولی شرکتهای قوی دیگری هم در کنار آنها بودند. آن شروع ما بود و ضعیف نبود و در کنار آن هم BP با ما در حال مکاتبه بودیم و هستیم و قرار است هم بیاید... .
بعد قرار شده با شلمبرژر در دوبی قرارداد ببندید؟
چه فرقی میکند. اگر نرویم خود تو میگویی که این جنوبیها چقدر سختگیر هستند که تا دوبی هم نرفتند.... بعد این برای مذاکره است، نه قرارداد.
ولی اهواز که منتقد قرارداد با توتال و استاتاویل و شل بود، حالا خودش به پرگس برسد صورت جالبی ندارد.
خیر، انشاءالله میبینید که شرکتهای قویتری نیز خواهند آمد، داخلیها که خوب استقبال کردند. هم پرشیا آمده، هم خاتم و هم مپنا. قرار هم شده که سرمایه و تکنولوژی خوب بیاورند.
قبول دارید تفکری که با سرمایهگذاری و توسعه زاویه داشت در ٣٠ سال گذشته اهواز را ضعیف کرد؟
متأسفانه، به دلیل آنکه در دورهای افرادی در رأس وزارت نفت قرار گرفتند که اصلا نمیفهمیدند نفت یعنی چه، با تصمیمات غلطشان ضربات بسیار بدی به مناطق نفتی زدند. شاید بعدها که رفتند متوجه شدند که چه ضربهای به نفت وارد کردند، وزیری که یکشبه ٢٥٢ مدیر ارشد را یا بازنشسته میکند یا برکنار به نظرتان این ضربه نیست؟ این مدل آدمها باعث تضعیف توسعه در مناطق و اهواز شدند، نه بچههای جنوب.
دوره آقای میرکاظمی، در وزارت نفت تنها دو سال بود. ما درمورد ٣٠ سال صحبت میکنیم.
به قول یکی از کسانی که قبلا مسئولیت بالایی هم در وزارت نفت داشت و درحالحاضر در دولت یازدهم هم حضور دارد، در ٢٢ ماهی که آقای میرکاظمی وزیر نفت بودند، علاوه بر آنکه ٢٥٠ مدیر و کارشناس را برکنار کردند، دهها میلیارد دلار خسارت به نفت وارد شد که دههاسال دیگر هم اگر بهترین مدیران کشور را بهعنوان وزیر نفت انتخاب کنند، قابل جبران نیست و این عین واقعیت است.
اگر بخواهیم تفکر جنوبیها را در ٣٠ سال گذشته بررسی کنیم، به نظر شما تفکری توسعهگراست یا ضد توسعه؟
قطعا ضد توسعه نیست و بستگی به اختیاراتی دارد که به آنها داده میشد.
مگر جنوبیها در نفت به قدرت نرسیدند، آقای جشنساز و نوذری از نمایندگان جنوب بودند که هم مدیرعامل و هم وزیر شدند، ولی ما هیچ جهشی در تولید نداشتیم و نهایتا همان تولید آقای زنگنه را حفظ کردند. درست است که حفظ تولید کار بزرگی است و ما سالانه ١٠ درصد افت تولید داریم، اما خیلی هم هنر نیست. ضمن اینکه کشور در آن دوره از نظر مالی در بهترین سالهای خود بود.
ما چیزی در حدود ٣٠٠ هزار بشکه سالانه افت داریم که با سه فاکتور اینها را جبران میکنیم؛ چاههای جدید، چاههای تعمیری و کارهای ترمیمی که ما انجام میدهیم. این کار سختی است و همان ٣٠٠ هزار بشکهای که در دوران آقای میرکاظمی افت داشتیم، به دلیل این بود که چنین کارهایی صورت نگرفته بود و کارهای جدید دیگر نیز صورت نگرفت. تمام اختیارات را در زمان آقای میرکاظمی از نیروهای فنی گرفتند؛ بهعنوانمثال یک روز صبح بنده آمدم سر کار و گفتند که آقای میرکاظمی شما را دیشب بازنشسته کرده است، به دلیل آنکه بنده با ایشان درگیر بودم. گفته بودند از ٧٠٠ پروژهای که ما در دست داشتیم فقط به ١١١ پروژه بودجه میدهیم که صدای اعتراض ما درآمد و به تهران رفتیم و گفتیم که این ١١١ پروژهای که شما اعلام کردید، بیش از ٥٠ پروژه از آن در مناقصه یا در دست مشاوره است و کارهای ابتدایی آن در حال انجام است یا بهتازگی شروع به کار کردهاند، اما ما پروژههای دیگری داریم که از ٧٠ الی ٨٠ درصد بهبالا هستند، وقتی به آنها پول نمیدهید خب کار میخوابد... . وقتی من این موضوع را به ایشان گفتم بدشان آمد که گفتند اینها باید بروند. این تفکرات مخرب بود. بعد وقتی اینها هست، شما به بچههای جنوب میگویی ضد توسعه؟
خب این سؤال درخصوص جنوبیهاست، نه در مورد میرکاظمی که در جای خودش خیلی هم نقدش کردیم؛ مثلا جنوبیها چرا با IPC موافق نبودند.
خیر مخالفت نکردند، گفتند ما هم طرحی داریم که قابل بررسی است.
قراردادهای اهواز که برای بعد از آیپیسی است، اما همانموقع که بحث آیپیسی داغ بود، آقای شکراللهزاده مخالفت کردند... .
من فکر میکنم برخورد خوبی با ایشان در کمیته بازنگری نشد وگرنه خود من شاهد بودم ایشان ساعتها برای کارشناسی این قراردادها وقت گذاشت. ضمن اینکه مخالفت ایشان کاملا فنی بود. یکسری آدمهای مخالف دولت و سیاسی میخواستند از این مخالفتها سوءاستفاده کنند که خوشبختانه موفق نشدند... .
اما دلواپسها استفادهشان را کردند...
بله، شک ندارم اما این به معنی این نبود که مخالفت بچههای اهواز از سر زمینزدن نفت و دولت است. یک مخالفت فنی بود که بعدا هم با تدوین مدل اهواز کار به یک سامانی رسید.
یکی از نکات جالب این است که دوستان مخزنگرا، به سابقه صدساله مهندسی مخزن جنوب افتخار میکنند و این را سرمایه خودشان میدانند، از طرفی هم با خارجیها زاویه دارند. خب عمده این سابقه صدساله که متعلق به همان خارجیهاست... .
افشار این قدر اذیت نکن (بلند میخندد) الان اتفاقا کار سختتر شده است؛ چون چاهها به نمک رسیدند. مثلا درحالحاضر چهار عدد از چاههای مارون ترش شده است و در آن زمان هرگز چنین اتفاقی رخ نمیداد، به دلیل آنکه مخزن جوان بود. به عنوان مثال یکی از چاههای ما، یعنی چاه ٢٤ اهواز که سال ٥٣ به تولید رسیده بود، ٢٠ هزار بشکه آن روز تولید داشت، اما درحالحاضر دو هزار بشکه تولید دارد. لوله ترکید و بنده رفتم و دیدم که در قسمت بالای لوله به اندازه یک میلیمتر هم خوردگی نداشت، اما کف آن به دلیل آنکه این دو هزار بشکه تولید به صورت نمکی و آبی شده بود دچار خوردگی شدید شده بود که در نهایت لوله ترکید، اما این چاه در زمان آسکو روزانه ٢٠ هزار بشکه تولید میکرد، هیچ مشکلی هم بابت ترکیدگی نداشتند، مگر آنکه به دلیل خرابکاری لولهای میترکید یا انفجاری صورت میگرفت؛ یعنی افتخار به آن صد سال اگر هست که هست، یک سری توانایی هم خود بچهها دارند و این افتخاری بالاتر است.
این فرسودگیها ناشی از مدیریت غلط ما نبوده است؟
اگر ما وضعیت مالی خوبی داشتیم، این تجهیزات را قطعا تعویض میکردیم.
جنوبیها بحث مالی را مطرح نمیکنند، آنها میگویند که ما خودمان بلدیم و خارجیها را نمیخواهیم.
اینها چیزهایی است که همیشه علیه جنوبیها گفتهاند.
حرفهایی است که خود آقای دریس میزند. میگویند ایشان میگوید که خودمان ٣٥ مخزن را بدون خارجیها توسعه دادیم.
بله. اکثرا هم مخازن کوچک بود، اما این را شما بدان که در طول زمان شرایط تولید یک مخزن یا چاه عوض میشود، چاهی که روز اول در پارسی روزی صد هزار بشکه میداد، الان همان چاه در حدود سه هزار بشکه میدهد که آن هم همراه با آب و نمک است.
اگر دست آسکو هم بود همین سه هزار بشکه را میداد؟
بله، شک نکنید همین مقدار بود، به دلیل آنکه نفت به انتهای مخزن میرسد.
چطور کویت و عربستان و عراق میتوانند سطح تولیدشان را حفظ کنند؟ ضریب برداشتشان را هم بالاتر ببرند؟
در عراق هالیبرتون و شل و شرکتهای مطرح کار میکنند، اما ما در اینجا با توجه به توانی که داریم کار میکنیم.
نکته همینجاست، وقتی میگویند که برویم با خارجیها قرارداد ببندیم به دلیل آن است که توانایی ما محدود است اصلا هم عیب نیست. هر کشوری بهتنهایی محدودیت دارد. اما تفکر جنوب میگوید که ما خودمان انجام میدهیم.
خیر اینگونه نیست، ما اگر ناچار نبودیم سمت شرکتهایی مثل پِرگَس نمیرفتیم، بنابراین ما این تمایل را داریم که برویم سمت شرکتهای خارجی.
اما مهمترین مخالفتها چه در زمان بایبک و چه در زمان IPC از سوی جنوبیها بوده.
در آن زمان تجربهها کمتر بود، اما اکنون اینگونه نیست و اهل مذاکره هستند، وقتی
یکسری سیاسیها و مخالفان دولت از مخالفتهای بچههای جنوب خواستند سوءاستفاده کنند، بچهها حواسشان را جمع کردند و بازی نخوردند. از این بچهها متخصصتر نداریم. در سلامت مالی و اخلاقی اینها هم کسی شک ندارد. یک سری حرف دارند که از سر دلسوزی میزنند. تو که خودت با اینها خیلی رفیقی...
در این دوره شیوه تعامل آقای زنگنه هم با جنوبیها گویا متفاوت شده است.
آقای زنگنه شخصیتی دارند که زیر بار حرف زور نمیرود، آن موقع هم آقای زنگنه جوانتر بودند و هم جنوبیها خیلی جوانتر بودند و میخواستند زور بگویند و آقای زنگنه زیر بار زور نمیرفت که در نتیجه سال ٧٩ مشاجره بین آنها صورت گرفت، درست است که آقای زنگنه اخلاق تندی داشت، اما به گونهای نبود که مثلا شخصی را از اتاقش بیرون کند؛ اما از حرفهای بیمنطق خوشش نمیآمد، از زمانی که ایشان متوجه شد آنها اهل مذاکره و تبادل نظر هستند، با آنها نشست ماهانه گذاشت. حتی قبل از قضیه IPC هم هر یکی دو ماه یک بار میرفتند و با آقای زنگنه و جوادی نشست برگزار میکردند و جنوبیها میگفتند که آیا ما عوض شدیم یا آقای زنگنه عوض شده که من گفتم مطمئن باشید این آقای زنگنه همان آقای زنگنه سابق است، این شماها هستید که پختهتر شدید اکنون رابطه بسیار خوبی و همراه با صمیمیت بین آنها برقرار است و بنده بسیار خرسند هستم از این بابت که قبل از بنده هر مدیرعاملی در مناطق نفتخیز بود، درگیر مشاجره این بین بوده، اما اکنون چنین مسائلی وجود ندارد.