شورای همکاری خلیج فارس؛ پوسیده از درون
پاسخ قاطع قطر مبنی بر نپذیرفتن شروط 13 گانه امارات، بحرین، مصر و عربستان و در مقابل تهدید کشورهای تحریمکننده به اتخاذ تدابیر تنبیهی بیشتر علیه دوحه، نظیر تعلیق عضویت قطر در شورای همکاری خلیج فارس، آینده این نظام منطقهای پرحاشیه را در هاله ابهام قرار داده است.
اگرچه «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی»، وزیر امور خارجه قطر، با یادآوری اینکه اخراج قطر از شورای همکاری نیاز به اجماع همه اعضا دارد بر وجود نداشتن چنین اجماعی میان اعضای شش گانه این شورا تأکید کرده، اما ناگفته پیداست که وجود صف بندی پیدا و پنهان در این شورا خواه ناخواه آن را از معنا تهی و در تحقق اهداف غاییاش ناکام خواهد کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، این شورا که با تأسی به جعل نام خلیج فارس، «مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه» نام گرفته است 25مه 1981 میلادی (مطابق اردیبهشت 1360) در واکنش به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران برای جلوگیری از انتقال امواج آن به کشورهای عربی و با هدف یکپارچگی اقتصادی و نظامی کشورهای عضو و با عضویت شش کشور عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، قطر، عمان و کویت تشکیل شد. اما نه تنها در بیش از سه دهه گذشته در دستیابی به بسیاری از اهداف خود از جمله رسیدن به واحد پولی و بازار مشترک ناکام ماند، بلکه به مدد سیاست مداخله جویانه و تمامیتخواهانه ریاض با شکافی جدی مواجه است و در آستانه فروپاشی به نظر میرسد.
حالا جمهوری اسلامی ایران که انگیزه اصلی شکلگیری شورای همکاری بود و در چند سال اخیر با تلاش ریاض برای «یکسانسازی مواضع اعضای شورای همکاری در برابر ایران»، نقطه هدفگیری بیانیههای متعدد با ادعاهای واهی «مداخله ایران در کشورهای عربی و حمایت تهران از تروریسم» شد؛ به یکی از اصلیترین موضوعات تعارض میان کشورهای عضو شورای همکاری تبدیل شده است.
چنانکه در نقطه آغاز بحران اخیر این اظهارات شیخ تمیم امیر قطر بود که مسأله ساز شد. درست یک روز پس از نشست سران کشورهای اسلامی در ریاض که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا میهمان ویژه آن بود، این جمله به نقل از «تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی» در خبرگزاری رسمی قطر و به تبع آن سایر رسانههای خبری منتشر شد که گفته بود: «ایران وزنه مهمی در خاورمیانه و در جهان اسلام است و نمیتوان آن را نادیده گرفت و قطر روابط جدی خود با امریکا و ایران را همزمان حفظ میکند، صلاح نیست که تنشها با ایران بالا گیرد» این موضع از همان ابتدا با چنان واکنش تندی مواجه شد که مقامات قطری با تکذیب آن از هک شدن خبرگزاری قطر توسط اشخاص ناشناس سخن گفتند. اگرچه روند اتفاقات در ادامه نشان داد که آن خبر و اظهار موضع خالی از واقعیت نبوده است. با این حال اعلام قطع رابطه دیپلماتیک چندین کشور عربی با قطر تنها به بهانه اعتراف دوحه به قدرت و نفوذ منطقهای ایران بیش از حد غیرمنطقی به نظر میرسید؛ موضوعی که در واقعیت نیز تنها دلیل بروز و اوج گرفتن اختلافات نبود اما در ادامه رویدادها مشخص شد که در کنار اختلاف بر سر حمایت قطر از اخوانالمسلمین و حماس، رابطه قطر با ایران یکی از اساسیترین وجوه این اختلاف بوده است. چنانکه امارات، عربستان، بحرین و مصر بهعنوان چهار کشور اصلی تحریمکننده دوحه در سیاهه شروط خود برای پایان دادن به تحریمها خواست «قطع فوری رابطه دیپلماتیک با ایران» را در صدر قرار دادند.
نتیجه معکوس یک تحریم همه جانبه
کشورهای همپیمان علیه دوحه در حالی قطر را با بیسابقهترین و محدودکنندهترین تحریمهای همهجانبه نواختند که گمان نمیکردند اقداماتشان از قطری که موضعگیری ملایم امیر خود درباره ایران را هراسزده تکذیب کرد، به کشوری تبدیل شود که به گفته «عبدالله المعلمی»، نماینده عربستان در سازمان ملل، ایران را بهعنوان همپیمان خود انتخاب کرده است؛ زیرا قطر نه تنها شروطی مانند «قطع روابط دیپلماتیک با ایران»، «بستن پایگاه نظامی ترکیه در قطر» و«بستن شبکه الجزیره» را نقض حاکمیت خود دانست که وزیر امور خارجهاش صریحاً اعلام کرد: «وجود روابط سالم و سازنده با ایران لازم و ضروری است و ما خواهان روابط محکمتر و قویتر با آن هستیم.» شرط متقابل دوحه برای کشورهای عربی مبنی بر اینکه قطع رابطه با ایران را تنها در صورت قطع رابطه همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با تهران خواهد پذیرفت نیز بیش از آنکه که یک شرط گذاری واقعی باشد، یادآوری دوباره این واقعیت بود که «ایران وزنه مهمی در خاورمیانه است و نمیتوان رابطه با آن را نادیده گرفت.»
به این ترتیب به نظر رسید که با وجود اعلام موضع بیطرفی از سوی ایران و تأکید مقامات سیاست خارجی کشورمان بر ضرورت گفتوگو میان کشورهای عربی و حل مسأله، بستن مرزهای دریایی، زمینی و هوایی به روی قطر از سوی امارات، بحرین و عربستان برای مقامات دوحه جز نزدیک شدن بیشتر به دو کشور ایران و ترکیه برای شکستن حصار تحریم و فراهم کردن نیازهای اساسی مردم قطر چارهای باقی نگذاشت و به تعبیر بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلیس تحریم غیرسازندهای که با هدف دوحه از تهران آغاز شد، به نزدیکی بیشتر دو پایتخت دست کم در حوزه روابط اقتصادی از حمل و نقل هوایی تا صادرات مواد غذایی انجامید و بازاری که تا پیش از این در قبضه کالاهای امارات و عربستان بود در اقدامی متقابل با تحریم این کالاها از سوی مردم قطر برای حضور بیشتر کالاهایی از ایران و ترکیه آماده شد.
در وجه سیاسی نیز امیر قطر که پیش از آغاز بحران، تماس تلفنیاش با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، برای تبریک پیروزی مجدد او با واکنش تند رسانههای امارات و عربستان مواجه شده بود، دو هفته پس از قطع ارتباط دیپلماتیک آنها با کشورش یک بار دیگر با روحانی تماس گرفت و بر تمایل کشورش برای گسترش روابط و همکاریهای بیشتر تأکید کرد.
شکاف همکاری با ایران
قطر این روزها در حالی به لغو عضویتش در شورای همکاری خلیج فارس و از دست دادن روابط ممتازش با کشورهای دیگر این شورا یعنی کویت و عمان، تهدید میشود، که اتفاقاً در موضوع تمایل به حفظ روابطش با ایران در میان اعضای شورای همکاری تنها نیست. عمان و کویت دو کشوری هستند که از دیرباز و بهطور ویژه پس از بالاگرفتن تنش در روابط ریاض و تهران روابط خود با ایران را در عالیترین سطح حفظ کردهاند. پس از قطع رابطه عربستان با ایران، عمان از همراهی با جبهه ساخته شده توسط ریاض علیه تهران و تغییر در سطح روابط دیپلماتیک خود با تهران اجتناب کرد چنان که پیشتر از همراهی با عربستان در حمله به یمن نیز قویاً خودداری کرده بود. کویت نیز اگرچه مانند امارات و قطر سفیر خود را در اعتراض به حمله معترضان ایرانی به اماکن دیپلماتیک عربستان از تهران فراخواند، اما خیلی زود در قامت یک میانجی ایستاد تا از شدت اختلافات پدید آمده بکاهد.
سفر حسن روحانی به عمان و کویت، استقبال سطح بالای مقامات این دو کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و نیز همکاریهایی که در خلال این سفر طرحریزی شد، آشکارا نشان از آن داشت که دست کم عمان و کویت تمایلی به پیروی بیچون و چرا از مواضع عربستان علیه ایران ندارند. موضعی که حالا قطر هم با قوت بیشتر به آن پیوسته است و همین شکاف و دو نیم شدن شورای همکاری خلیج فارس بر سر رابطه و همکاری با ایران را به امری جدی و غیرقابل انکار تبدیل کرده است. شکافی که حالا به باور تحلیلگران یکی از دلایل احتمال قریب الوقوع فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس به شمار میرود؛ شورایی که برای ایستادن در برابر موج انقلاب ایران شکل گرفت اما امروز بر سر رابطه با ایران به دو نیم تقسیم شده است.
تا آنجا که «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در یادداشت خود در روزنامه «رأی الیوم» از احتمال فروپاشی توامان شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب سخن گفته و از «تجمع مصری- خلیجی» بهعنوان جایگزین احتمالی آن دو نام برده است. پاسخ منفی نیمی از کشورهای عضو شورای همکاری به برتریجویی و خود پدرخواندگی عربستان سعودی، اختلافات مرزی متعدد میان عربستان با امارات، عمان و قطر از جمله آشکارترین دلایل این فروپاشی است. با این حال تلاشهای کویت برای میانجیگری و تمایل امریکا بهعنوان کشوری که از یک سو در قطر پایگاه نظامی دارد و در سوی دیگر قرارداد تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری با عربستان بسته است، به حل بحران تنها روزنههای امیدی هستند که ممکن است از فروپاشی ظاهری شورای همکاری جلوگیری کنند، اما تهی شدن این شورا از هویت جمعی که شش کشور حاشیه خلیج فارس را به یکدیگر پیوند میداد، واقعیتی است که هیچ میانجیگری مانع از تحقق آن نخواهد شد.