ابهامات بر سر توافق یا ادامه درگیری/ آیا میتوان از قاعده «توسل به زور» در جنگ غزه استفاده کرد؟
لشکرکشی و کشتار گسترده ارتش اسرائیل در غزه بار دیگر این اصل مهم در روابط بینالملل را برجسته کرد که «قدرت» و «زور نظامی» حرف اول را در تنطیم روابط میان دولت- ملتها میزند و مفاهیمی همچون قوانین بینالمللی یا نظم جهانی صرفاً واژگانی برساخته از سوی قدرتهای جهانی برای مشروعیت بخشیدن به سلطه خود بر سراسر جهان هستند؛ ضمن اینکه اعمال فشار نمایندگان کنگره آمریکا به دادگاه بینالمللی لاهه و کمیته حقیقت یاب آن جهت جلوگیری از صدور قرار بازداشت برای نتانیاهو و فرماندهان صهیونیست نشان دهنده برتری منطق «قدرت» بر تمام قوانین، نهادها و رژیمهای بینالمللی است.
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: یکی دلایل اصلی تشکیل جامعه ملل و سازمان ملل متحد، رویای دولتمردان و جامعه بشری برای نیل به صلح پایدار و تجربه جهانی باثباتتر بوده است. رهبران موسس این نهاد بینالمللی قصد داشتند تا از طریق برقراری قواعدی همچون «عدم مداخله در امور داخلی کشورها»، «عدم نقض تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها» و «منع استفاده از زور» جلوی تکرار فجایعی همچون جنگهای جهانی اول و دوم را بگیرند. یکی از استثناهای موجود در قوانین این سازمان بینالمللی را میتوان فصلهای ششم و هفتم منشور سازمان ملل متحد در خصوص تهدیدات حیاتی علیه امنیت جهانی دانست.
در فصل هفتم بر این موضوع تاکید شده است که اگر تحریمهای اقتصادی و قطع روابط دیپلماتیک منجر به تغییر رفتار کشور نشود آنگاه اعضای شورای امنیت این حق را دارند تا با استفاده از ابزارهای نظامی، هوایی و دریایی علیه دولت متجاوز اقدام کنند. طی هشت دهه اخیر از این قاعده در جریان جنگ کره، جنگ اول خلیج فارس، حمله به افغانستان- عراق و در نهایت لیبی استفاده شده است. با این حال به نظر نمیرسد اعضای شورای امنیت ارادهای برای استفاده از این حق جهت توقف کشتار بیقاعده مردم غزه داشته باشند.
انفعال عملی غرب در برابر کشتار مردم غزه
اشغال غزه و کشتار بیقاعده ۴۰ هزار غیرنظامی بار دیگر سبب تکرار این پرسش برای ناظران بینالمللی شد که آیا نظم غربی توان استفاده از استانداردهای واحد برای قضاوت در خصوص رفتار دولتها و مجازات آنها را دارند؟
به عبارت دیگر قوانین حاکم بر سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی صرفاً برای تنبیه کشورهای منتقد یا مخالف غرب است یا آنکه در بزنگاه بحران میتواند عدالت را در میان اعضای جامعه جهانی برقرار و جاری کند؟ نوع رفتار غربیها با پدیده اسرائیل نشان دهنده «استاندارد دوگانه» هم برای توقف نسل کشی فلسطینیها و هم در جهت برقراری آرامش در غزه است.
به عنوان مثال دولت بایدن با آنکه سعی دارد تا خود را به عنوان دولت «بیطرف» و حامی ایده «دو دولت» نشان دهد اما در عمل بارها جلوی تصویب قطعنامههای توقف جنگ در غزه را گرفته است. واشنگتن تنها به این اقدام بسنده نکرده و با اختصاص بیش از ۳۰ میلیارد دلار کمک مالی- تسلیحاتی به اسرائیل زمینه تداوم جنگ در باریکه غزه را فراهم کرده است.
فشار بیسابقه آمریکا به کریم خان جهت جلوگیری از صدور قرار بازداشت نتانیاهو
محافظت بیقید و شرط از امنیت اسرائیل سبب شده است تا نتانیاهو، فرماندهان ارتش و روسای دستگاههای امنیتی رژیم بدون کمترین ترسی دستور حمله به مراکز غیرنظامی یا ترور رهبران مقاومت را صادر کنند! تهدید پیدرپی کریم خان دادستان دیوان بینالمللی به اخراج، تحریم و حتی قتل نشان دهنده نگاه متفاوت آمریکا و سایر اعضای «گروه-۷» به مسئله عدالت است.
برخی تحلیلگران معتقدند اگر غربیها صرفا اجازه میدادند تا دادگاه لاهه به وظیفه خود عمل کند، آنگاه هزینه اخلاقی- سیاسی جنگ غزه برای تلآویو بسیار افزایش پیدا میکرد. دیگر فایده سیاست «بیطرفی» برای آمریکا و تروئیکای اروپایی بازیابی اعتبار نظم و نهادهای بینالمللی در پیشگاه دولتها و افکار عمومی بود. با این حال به نظر میرسد میزان نفوذ لابی اسرائیل به قدری در حوزه یوروآتلانتیک گسترش پیدا کرده است که دیگر احزاب ظاهراً دموکراتیک و متمدن غربی جرات ایستادگی در برابر اسرائیل را ندارند.
سیاست ترور، عامل تشدید تنش در خاورمیانه
تشدید فعالیت کمپین ترور اسرائیل و حذف چهرههای کلیدی مانند فواد شکر و اسماعیل هنیه را میتوان یکی از پیامدهای سیاست انفعال غربیها در برابر نتانیاهو دانست. «بی بی» پس از بازگشت از سفر واشنگتن با بهانه قرار دادن حادثه مشکوک مجدل الشمس به حومه بیروت و قلب تهران حمله کرد!.
نتیجه طبیعی چنین سیاست تهاجمی قرار گرفتن ایران و اعضای محور مقاومت در وضعیت پاسخ متقابل برای احیای بازدارندگی در برابر طرف متجاوز است. نکته جالب توجه و مضحک آن است که آمریکاییها از طریق کانالهای ارتباطی غیرمستقیم و دول اروپایی به صورت آشکارا از رئیس جمهور و سرپرست وزارت خارجه میخواهند تا تهران از خود خویشتن داری نشان داده و اجازه تشدید تنش در خاورمیانه را ندهد!.
در روزهای اخیر آمریکاییها پا را فراتر گذاشته و مدعی شدند که اگر ایران به اسرائیل حمله کند، دولت چهاردهم با مشکلات شدید اقتصادی مواجه خواهد شد و چشمانداز مذاکره با غرب در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت!
به بیانی متفاوت آنتونی بلینکن به جای برنامه ریزی برای سفر به خاورمیانه لازم است تا این واقعیت را به هیات حاکمه آمریکا منتقل کند که تنها راه کنترل تنش در منطقه غرب آسیا، تغییر رفتار این کشور در قبال اسرائیل است!
شاید توقع استفاده از قاعده «توسل به زور» از دولت فعلی آمریکا خواستهای رویایی باشد اما شاید بد نباشد تا یکبار دیگر تمام دولتمردان دموکرات و جمهوری خواه منشور سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر را مطالعه کنند! بیشک پایان جنگ غزه بدون محاکمه عاملان اصلی قتل عام مردم غزه سبب کاهش چشمگیر قدرت نرم کشورهای حوزه شمالی در میان اهالی جنوب جهان خواهد شد!