راه پرپیچ و خم سوئیس در حملونقل ریلی
اگر به فهرست کارآمدترین سیستمهای حملونقل در جهان و باکیفیتترین ارائهکنندگان خدمات مربوط به این صنعت نگاهی بیندازیم، در رده دوم به سوئیس برمیخوریم. کشور کوچکی در همسایگی آلمان که بیشتر بهدلیل صنعت بانکداری خود معروف است، در زمینه کیفیت حملونقل ریلی نیز پس از ژاپن در جهان عملکرد قابلتوجهی داشته است.
یکی از دلایل اصلی موفقیت صنعت حملونقل ریلی در این کشور را میتوان توانایی بخشخصوصی و استفاده از ظرفیتهای این بخش برای شرکت در زیرساختهای اینچنینی و انجام سرمایهگذاری برای توسعه برخی صنایع دانست. مرور تجربه این کشور در گسترش و بهسازی زیرساختهای ریلی و تدابیری که در راستای دستیابی به حملونقل بار و مسافر کارآمد اتخاذ شده است، میتواند برای هر کشوری که در مسیر توسعه این صنعت قرار دارد مفید باشد.
خصوصیسازی عامل کیفیت ریلی
ساختوساز و عملیاتی شدن خطوط راهآهن در سوئیس در طول قرن نوزدهم به کمک بخشخصوصی انجام شد. نخستین خط داخلی در این کشور 16 کیلومتر طول داشت و در سال 1847 بین شهرهای زوریخ و بادن کشیده شد. تا سال 1860 خطوط ریلی غرب و شمال شرقی این کشور را به هم متصل کردند. خط راهآهن آلپاین نیز در سال 1882 به راه افتاد. به گزارش دنیای اقتصاد ، اندک اندک پس از تغییراتی در این کشور، ورشکستگی چند شرکت راهآهن در دهه 1870 میلادی، اعتصابات در این بخش و مخالفت با مالکیت خارجی در این صنعت منجر به حمایت از ملیسازی حملونقل ریلی شد و دولت تلاش کرد تا در این بخش وارد شود. کوششهای دولت برای تصویب نخستین همهپرسی که در این خصوص در سال 1891 برگزار شد، با شکست مواجه شد اما 6 سال بعد این طرح از طرف شورای فدرال سوئیس پذیرفته شد و سال بعد نیز در همهپرسی مورد تایید قرار گرفت.
تغییرات برای فراگیر کردن حملونقل ریلی
بهرغم اینکه شرکتهای خصوصی آغازگر حملونقل ریلی در این کشور بودند، در سال 1901 خطوط راهآهن اصلی در این کشور ملی شدند تا خطوط راهآهن فدرال سوئیس شکل بگیرد و شبکهای سراسری از خطوط راهآهن تشکیل شود تا بر کمبودهای موجود در شبکه ریلی اثر بگذارد. علاوه بر این، جنگ بین فرانسه و پروس (آلمان سابق) در فاصله سالهای 1870 تا 1871 نشان داد که خطوط ریلی خصوصی برای برآورده ساختن نیازهای مربوط به انتقال سریع سربازان با مشکلاتی روبهرو هستند و این موضوع اصلیترین انگیزه برای دولتی شدن صنعت حملونقل ریلی در سوئیس بود. به همین دلایل بود که با تصویب قانونی در سال 1872 مقدمات ملی شدن این صنعت انجام گرفت و ساختوساز، عملیات، تعرفهها و مجوزدهی به شرکتهای راهآهن از کانتونها به دولت فدرال منتقل شد که بیشتر فرآیندی بود که اهداف سیاسی را در نظر میگرفت و چندان به اهداف اقتصادی و کارآیی توجه نمیکرد. در طول نیمه نخست قرن بیستم، رشد و توسعه این صنعت در کشور سوئیس به کندی پیشرفت کرد. پس از جنگ جهانی دوم، خطوط راهآهن در این کشور سهم خود را از بازار ریلی کشور از دست داد و حملونقل جادهای با رشد روزافزون مالکیت خودرو و ساخت جادههای بیشتر، تا حدودی جایگزین سفرهای ریلی شد. از سال 1970، دولت فدرال این کشور بیشتر توجه خود را به نوسازی و بهروز کردن خطوط راهآهن جلب کرد. توجه دولت در این بخشها بهویژه به مناطق شهری و مسیرهایی بود که در پروژههای توسعه ریلی مربوط به سال 2000 قید شده بود.
هزینههای گزاف ملیشدن
رقم مذاکره شده برای خرید شرکتهای متعلق به بخشخصوصی بیش از یک میلیارد فرانک سوئیس برآورد میشد و مورد انتقاد قرار گرفت. بهویژه اینکه مالکان در زمانی که بحث بر سر ملیسازی آغاز شد، سرمایهگذاری خود را در این حوزه متوقف کردند. هزینه گزاف این ملیسازی بر مجموع بدهیهای دولت افزوده شد و در نتیجه این کار، بار مالی زیادی برای دولت ایجاد کرد که توسعه صنعت حملونقل ریلی را تحتتاثیر قرار داد.
دوره مدرنیزاسیون
اگرچه خطوط و شرکتهای ریلی عمده در این کشور ملی شده بودند، شرکتهای کوچکی بودند که در اختیار بخشخصوصی قرار داشتند. پس از توجه به مدرنیزاسیون و لزوم نوسازی ناوگان حملونقل در این کشور، توجه به بخشخصوصی مجددا در دستور کار این کشور قرار گرفت. این دوره که از حدود دهه 1970 میلادی شروع شد، منجر به توسعه و نوسازی زیرساختهای ریلی فرسوده در این کشور شد و موجب شد کیفیت حملونقل ریلی در این کشور بسیار بالا برود. اکنون سوئیس از نظر کارآیی حملونقل زمینی نیز در جهان رتبه دوم را دارد و از نظر تراکم راهآهن نیز در رده پنجم قرار گرفته است.