صنعت نیازمند رقابتپذیری است
برای تحقق اهداف بلندمدت تولید و اشتغال توجه به شاخصهایی چون نوسازی، بهبود و اصلاح ساختارهای تولید در واحدهای صنعتی، بهبود فضای رقابتی برای توسعه و افزایش تولید بهمنظور تامین نیاز داخلی و توسعه صادرات از اهمیت ویژهای برخوردار است.
با توجه به ظرفیتهای صنعتی موجود در کشور و همچنین صنایعی که مطابق با تعریف اقتصاد مقاومتی ما را از وابستگی به دیگر کشورها رها کند، برنامههایی در دستور کار وزارت صنعت قرار دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، مهدی پورقاضی، رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق بازرگانی میگوید: « مهمترین کاری که وزارت صنعت باید انجام دهد، این است که آسیبشناسی کند، به این معنی که توضیح دهد چرا صنایع ما در رقابت ضعیف هستند و علت اینکه صنعت ما در این 30 سال اخیر روند رو به افولی را طی کرده، چیست.»
با توجه به اینکه وزیر صنعت اعلام کرده است امسال با اجرای طرح رونق اقتصادی 10درصد به تولید و اشتغال واحدها افزوده میشود، به نظر شما برای حرکت به سمت صنعتی شدن نیازمند چه راهکارها و استراتژیهایی هستیم؟
رونق اقتصادی فقط با صحبت کردن در مورد آن عملی نمیشود. وزیر صنعت میتوانست جای 10درصد بگوید 100درصد تولید را افزایش میدهیم، ولی صنعت ما دارای برخی مشکلات اساسی است. صنعت کشور ما براساس شاخص رقابتپذیری نسبت به کشورهایی مانند ترکیه و مالزی و بسیاری از کشورهای دیگر وضعیت نامناسبی دارد. مهمترین کاری که وزارت صنعت باید انجام دهد، این است که آسیبشناسی کند، به این معنی که توضیح دهد چرا صنایع ما در رقابت ضعیف هستند و علت اینکه در این 30 سال اخیر صنعت ما روند رو به افولی را طی کرده، چیست و الان برای تغییر این وضعیت چه برنامههایی دارند. بنابراین تنها با بخشنامه دادن مشکلات حل نمیشود. اکنون بسیاری از محصولات صنعتی ما در شرایط رقابتی نیستند و ما نه از نظر قیمت تمامشده با رقیبان خارجی رقابت میکنیم و نه از نظر کیفیت، استاندارد و رضایت مشتری. بیشتر مدیران صنعتی از ورود کالاهای خارجی ناراضی هستند و معتقدند ورود کالاهای خارجی بازار کالاهای داخلی را با مشکل روبهرو کرده است و ما نمیتوانیم با آنها رقابت کنیم. باید از طریق بالا بردن تعرفهها جلو ورود آنها را گرفت. بنابراین این افزایش 10درصدی صحبت آقای وزیر به نظر من خیلی راهگشا نیست. بهتر است در ابتدا علت عقبماندگی صنعت ما در نظر گرفته شود و سپس برای رفع این مشکل راهکاری اندیشیده شود.
در سال گذشته در بخش صنعت 12هزار واحد و در بخش خدمات و کشاورزی 13هزار واحد موفق به دریافت تسهیلات شدند؛ با این همه، به نظر شما دولت دوازدهم برای حمایت از واحدهای کوچک و متوسط باید چه تغییراتی در سیاستهای خود ایجاد کند؟
اینکه مبلغی پول از جانب بانک مرکزی بهعنوان تسهیلات به بانکهای صنعتی داده میشود، کار خوبی است، ولی اشکال قضیه اینجاست که وزارت صنعت تصور میکند مهمترین مشکل واحدهای صنعتی سرمایه در گردش و نداشتن توان مالی است، اما تحقیقات و مطالعاتی که انجام شده، نشان میدهد مهمترین مشکل صنعت ما رقابتی نبودن آن است. صنعت غیررقابتی را تنها با دادن پول نمیتوان رقابتی کرد، بلکه باید سراغ شاخصهای دیگر رفت و هم عوامل درونی بخش صنعت و هم عوامل بیرونی آن را بررسی کرد و برای رفع مشکل آنها راه حل پیدا کرد. وزارت صنعت باید بر این مساله تاکید داشته باشد. همچنین بخش خصوصی هم برای رفع این مشکل پیشنهادهای بیرون از محیط کار خود را داده است. از جمله اینکه ارز تکنرخی شود، یارانهها هدفمند شود و دولت از تصدیگری و قیمتگذاری دست بردارد و در جهت اقتصاد آزاد حرکت کند، اما مشکل فرهنگی و مدیریتی در بخش صنعت کشور ما حاکم است. باید این مشکلات در این بخش دیده شود تا همه ما به این نتیجه برسیم که باید بهتر از گذشته عمل کنیم.
دولت دوازدهم در جذب سرمایهگذاری خارجی در بخش صنعت با چه چالشهایی روبهروست؟
دو موضوع در بخش سرمایهگذاری خارجی باید مورد توجه قرار گیرد. یکی عوامل بیرونی بنگاه و عوامل سیاسی کشور است و دیگری عوامل درونی بنگاه. دولت در بخش عوامل بیرونی، اول از همه، باید رابطه خود را با کشورهای همسایه و کشورهایی که آماده سرمایهگذاری هستند، بهتر کند. هنوز روابط بانکی ما با بانکهای دنیا بهخوبی برقرار نشده است و همینطور رابطه سیاسی ما با کشورهای همسایه دارای تنش است. بحثی که اخیرا در ریاض مطرح بود، نشان میدهد که بسیاری از کشورهای همسایه و اسلامی رابطه خیلی نزدیکی با ایران احساس نمیکنند. همینطور رابطه ما با کشور روسیه و کشورهای دیگر رابطه گرم و وابسته به هم نیست. رابطه سیاسی و اقتصادی ما باید بهتر شود تا بتوانیم بازارهایی را در این کشورها به دست آوریم. از طرف دیگر خیلی از بنگاههای ما هنوز استانداردهای حسابداری را رعایت نمیکنند و در حسابهای مالی خود شفافیت ندارند. اولین مسالهای که در سرمایهگذاری مورد توجه قرار میگیرد، شفافیت اقتصادی است. در حال حاضر بسیاری از بنگاههای ما دارای دو دفتر هستند و تنها بخشی از تولیدات خود را به دارایی معرفی میکنند. بسیاری از اصناف نیز در کسبوکار خود شفافیت مالی ندارد و خیلی از آنها فاکتور صادر نمیکنند. به هر حال این موارد ضعفهایی است که با وجود آنها سرمایهگذاران خارجی بهسختی علاقهمند به سرمایهگذاری میشوند. ما هم در سرمایهگذاری داخلی و هم در سرمایهگذاری خارجی دچار مشکل هستیم. اقتصاد ایران کمتر قابل پیشبینی است و این یکی از مشکلاتی است که در این زمینه وجود دارد؛ یعنی سرمایهگذاران داخلی و خارجی نمیدانند در آینده قیمت برق چگونه خواهد بود، یا تعرفه ورود کالاهای مختلف چه مقدار تعیین خواهد شد. برای مثال، دولت مقدار زیادی از یارانهها را در جامعه پخش کرد و معلوم نیست تا کی میتواند این کار را ادامه دهد یا چه برنامهای برای آن دارد. بنابراین ایجاد سرمایهگذاری در تاریکی امکانپذیر نیست.