قرار غیرمعمول با ساقی ماری جوآنا
گیاه سبز رنگی را ماهرانه لای کاغذ می گذارد و ته آن را می پیچاند تا گره بخورد. 5 دختر و پسر جوان گرد هم نشسته اند، سیگاری غیر معمولی بینشان می چرخد، دخترها پا به پای پسرها کام می گیرند، دود را در سینه حبس می کنند و «سیگاری» یا همان «گل» که حالا به انتها رسیده، همچنان دور می چرخد.
به گزارش اقتصادآنلاین ، خراسان نوشت : یکی از دخترها از ناب بودن جنس می گوید و دیگری که چشم هایش قرمز شده در حالی که خودش را کنار می کشد و بدن بی رمقش را به دیوار تکیه می دهد، دستش را به نشانه تسلیم بالا می آورد:
- دیگه بسه، منو گرفت...
سینا اصرار دارد یکی دیگر بار بگذارد اما دخترها که به قول خودشان «دوز» پایین تری دارند برایشان همین یک دور کافی است. پسرها اما همچنان می کشند تا دور بعدی هم تمام می شود. خنده دخترها با صدای بلند موسیقی در هم می آمیزد. خنده هایی که طبیعی نیست و نشانه ای از شادی ندارد. بیشتر شبیه نعره ای می ماند که انرژی انباشته ای را پس می دهد. دخترها انگار تمام جوانی و سرزندگی و همه لطافتشان را قی می کنند. هر چه متانت از جنس زن سراغ داری، دود شده و با هر پک، در فضا محو می شود. هوایی مسموم که نفس کشیدن را مشکل می کند.
یکی می گوید: امتحان فردا رو بی خیال...
دیگری تایید می کند و همه با هم می خندند.
پرسیدن از حالشان در این اوضاع کار سختی است. حالت ها و رفتارهای غیرطبیعی و کلمات مبهمی بر زبانشان جاری است. باید جمعشان را ترک کرد. خانه کوچک دانشجویی مملو است از دود، خنده و موسیقی. صدای یکی از پشت سر می آید که می گوید: کجا؟ مهمونی تازه شروع شده!
اما باید بروی و تا آنجا که می توانی گام هارا سریع و بلند برداری تا دور و دورتر شوی. هرچند نعره هایی همچنان در گوشت می پیچد. صداهایی که دیگر نجیب نیست و نگرانی از امتحان فردایشان هر لحظه آزارت می دهد. کی درس می خوانند؟ امتحانات پایان ترم را چه می کنند؟ چقدر حاضرند هزینه کنند که اضطراب امتحان کم شود؟ در حالی که می توانستند درس بخوانند، درس... فقط همین...
پارک خلوت، پارک شلوغ
پشت یکی از دانشگاه ها پارک خلوتی است. فرزانه که دانشجوی آنجاست، می گوید: برخی روزها در ساعات مشخصی مثل ظهر یا بعد از تاریکی هوا، دخترهایی که تعدادشان هم مشخص و ثابت است دور هم می نشینند و «علف» می کشند.
چند روز منتظر می مانم اما موفق نمی شوم جمع مذکور را پیدا کنم. با کمک فرزانه به چند پارک دیگر سر می زنیم و بالاخره نه در یک پارک خلوت بلکه در یکی از بزرگ ترین و شلوغ ترین پارک های شهر، عده ای را پیدا می کنیم که روی نیمکت نشسته اند، خودشان را مچاله کرده اند و «علف» یا همان «ماری جوآنا» بینشان پاس کاری می شود.
با یکی از دخترها که تنها کنار دوستانش نشسته و همراهی شان نمی کند، سر صحبت را باز می کنم و می پرسم که دوستانت چه می کشند؟ خونسرد می گوید: «وید».
-با «علف» و «گل» فرق داره؟
-نه. هر کی یک چیزی میگه.«وید» و «گرس» هم میگن که اسم های خارجیشه
-تو تا حالا چند بار کشیدی؟
-شش، هفت بار
- چرا می کشیدی؟ از خطر یا عواقبش چیزی می دونستی ؟
- چون همه می کشیدن، منم خواستم بکشم ببینم چه جوریه
- همه دوستای دخترت می کشیدن؟
- هم دختر .هم پسر
- دیگه چرا نمی کشی؟
- دیگه هیچ حالی نمیده.
- حالش چه جوری بود؟
- بستگی داره.
- به چی؟
- اگه فاز ترس داشته باشی هی می ترسی ، اگه ناراحت باشی فاز گریه می گیری واگر هم استرس داشته باشی، آرومت می کنه.
-فاز تو چی بود؟
-من با دوستام می کشیدیم. فقط به هم نگاه می کردیم و می خندیدیم. استرسم خیلی کم می شد.
-ممکنه فاز خودکشی یا یک فاز خطرناک به آدم دست بده؟
-نه . بیشتر خنده است و آرامش.
-چیز دیگه ای هم مصرف کردی مشابه این؟
-یک نوع معجون که مال یکی از شهرستان هاست و تقریبا همون اثر رو داره.
-بیشتر کجاها مصرف کردی؟
-مهمونی و دور همی ها، تو ماشین هم کشیدیم اما گم شدیم چون هر دومون حواس پرت شده بودیم، یعنی می دونستیم تو ماشینیم اما نمی دونستیم کجاییم!
-اگر پیش بیاد باز هم می کشی؟
-نه. ولی معجون می خورم بازم.
-فرق علف با معجون چیه؟
-«معجون» آدم رو شادتر می کنه.
-اگر علف بکشی ممکنه معتاد بشی؟
-فکر نکنم اعتیاد داشته باشه.
-بعد از مصرف حالت تغییر می کنه؟
-هم علف، هم معجون مثل همن. دهن کاملا خشک میشه، سرفه می کنی، بعد هم گرسنه می شی، اصطلاحش اینه که «کره» می کنی.
می خواهند ابرو را درست کنند، چشم را کور می کنند!
یکی از دانشجویان سال آخری در یکی از خوابگاه های شهر می گوید که به نظرش مصرف « گل»، یا همان «علف» از سال اولی که آمده تا امروز افزایش یافته است.
صبا ادامه می دهد: بیشتر دخترها برای این که استرس شب امتحان کم شود و یا شاد باشند، این ماده را مصرف می کنند.
او که چند باری امتحان کرده و به قول خودش این کارش از سر کنجکاوی بوده است، می گوید: بعضی ها مخصوصا سال اولی ها بیشتر می کشند. فکر کنم چون نسبت به قبل راحت تر گیر می آید و البته سال اولی ها جسور ترند. نسبت به همه چیز این طورند.
این دختر دانشجو اضافه می کند: « اولین بار من هم مثل خیلی ها برای امتحان و از روی کنجکاوی به سمتش رفتم و بار اول تا سوم، هیچ حالتی به من دست نداد. می گفتند «دوز» ات بالاست. من متوجه نمی شدم یعنی چه و باز بیشتر می کشیدم تا حالت سرخوشی که به دوستانم دست داده، نصیب من هم بشود. بعد از مدتی یکی از بچه ها «سرگل» آورد. می گفت این گل گیاه «ماری جوآنا» و اصل جنس است که گیرایی اش بیشتر است و آن را از شمال می آورند. بعد از کشیدن آن، حالت خیلی بدی به من دست داد .فشارم افتاده بود و سرم گیج می رفت، دست و پایم سرد و سرم سبک شده بود. احساس بی وزنی می کردم، انگار که دارم روی هوا راه می روم. هیچ حالم دست خودم نبود. اولش با خنده شروع شد. به هر چیز کوچکی می خندیدم، بعد هوس کردم سیگار بکشم و 10 دقیقه بعد هم حالم به کلی بد شد که بچه ها گفتند «رد» دادی. احساس شدید گرسنگی و تشنگی داشتم که برایم آب آوردند، کمی هم میوه خوردم اما باز هم خوب نشدم و حس می کردم ضربان قلبم آن قدر افزایش یافته که هر لحظه ممکن است قلبم از سینه ام بیرون بیفتد. دوستانم چند لقمه نان و کره به من دادند تا به اصطلاح «ببرد» و کم کم حالتم طبیعی شد. اشتباه بزرگی بود و هر وقت به آن شب فکر می کنم احساس پشیمانی دارم. ممکن بود اتفاق بدی برایم بیفتد».
مگر نمره چقدر مهم است؟
در محوطه دانشگاهی کوچک، دو دختر حاضر می شوند اطلاعاتی درباره مصرف پنهانی «ماری جوآنا» بین دختران دانشجو بدهند.
یکی از آن ها می گوید: «خیلی عادی شده. اوایل دخترهای دانشگاه پنهانی می کشیدند اما حالا خیلی راحت مصرف می کنند و دلیلشان هم این است که اضطرابشان را کم می کند! من که می گویم تلقین است.»
دیگری می گوید: «ما خودمان می کشیدیم اما حالا مصرف نمی کنیم. وقتی یک بار تجربه کنی، دیگر نمی توانی آن را کنار بگذاری. مخصوصا زمانی که آرامش و بی خیالی اش را تجربه کرده باشی. مواقعی که استرس امتحان سراغمان می آمد چون می دانستیم علف آراممان می کند به سراغش می رفتیم اما اشتباه می کردیم. الان داروهایی هستند که بعضی از بچه ها می خورند و آرام می شوند. کلا راه های زیادی هست. اصلا اگر آدم درس بخواند نیازی نیست از این مواد استفاده کند. مگر نمره چقدر مهم است! »
آن ها نمی دانند!
قرار با ساقی «ماری جوآنا» در پارک، یک قرار معمولی نیست. ساعت از22 گذشته است. سکوت، تاریکی و انتظار همچنان ادامه دارد.
بالاخره بعد از بارها رد تماس از آن سو و شنیدن بوق مشغولی از این سو، ارتباط برقرار می شود. صدایی جوان با ته لهجه غلیظی از آن طرف خط می گوید که فهمیده خریدار نیستم! اصرارم باعث می شود گوشی را قطع نکند. هرچند مردد است اما بالاخره قبول می کند چند کلامی صحبت کند. ساقی می گوید: «بعضی از «علف ها» چیزی مخلوط دارند و خالص نیستند برای همین شاید از نظر کیفیت با هم فرق داشته باشند. اگر جنس اصل باشد، گیرایی اش بیشتر است. این همان گیاه «شاهدانه» است که در خانه هم می توان آن را کاشت. وقتی به حد نصاب یعنی دو الی سه متر رسید آن را در جای تاریک و برعکس آویزان می کنند تا تمام سم آن از ریشه به ساقه منتقل شود. «گل» قیمت های مختلفی دارد و قیمت هر بسته 30 و 25 گرمی آن از 15 هزار تومان شروع می شود که بستگی به میزان مرغوبیتش دارد. البته «سر گل» گران تر است.»
او ادامه می دهد:« خندیدن بعد از مصرف « گل» به خاطر تاثیری است که روی مغز می گذارد و بعضی ها می گویند سلول های خاکستری مغز را نابود می کند. البته من خودم زیاد مصرف نمی کنم ولی کسی را می شناسم که از کشیدن زیادی کم حافظه شده، نمی تواند تمرکز کند و دست هایش همیشه لرزش دارد. این ماده نژاد های مختلفی دارد که مرغوب ترین آن در افغانستان و ایران تولید می شود البته بعضی ها هم می گویند بهترینش از کوباست ولی به هر حال در شهری نزدیک افغانستان به دلیل شباهت جغرافیایی، کشت و مصرف بیشتر است. گیر آوردنش هم راحت است. در هر پارکی که قدم بزنی می توانی پیدایش کنی. قدیم ساقی ها مثل ما نبودند، معرفت داشتند و به زن و بچه های زیر 18 سال نمی فروختند اما امروز هر کس پول داشته باشد، می تواند بخرد و آن ها هم می فروشند. من خودم مشتری دختر 14 ساله دارم.»
-دختری را می شناسی که مصرف دائمی داشته باشد؟
-من نمی شناسم اما شنیده ام بعضی دخترها دائم الچت هستند البته تعدادشون کمه و بیشتر دانشجوهان.«چت» حالتیه که طرف همیشه تو هپروته.
-فکر می کنی علف اعتیاد میاره؟
-من می گم آره. مثل تریاک و بقیه مخدرها، بدن درد و اثر جسمی نداره اما عین سیگار می مونه. زیاد که بکشی بدنت طلب می کنه و دوست داری همیشه بار کنی .
-چرا دخترهای دانشجو بیشتر می کشند؟
-دلایل مختلفی داره اما بیشتر برای این که خوش باشن و بخندن. دختری بود که می گفت برای این که شکست عاطفیم رو فراموش کنم، می کشم .ازش خبری ندارم ولی آخرین باری که دیدمش، رفتارش خیلی غیر عادی شده بود. فکر کنم مصرفش رفته بود بالا. دانشجوها هم می کشن که آروم بشن.
-دخترها بیشتر از این که مواد مخدرمصرف کنند، علف می کشند این درسته؟
-آره. چون فکر می کنن گیاهه، اعتیاد نداره و چهره شون تغییر نمی کنه اما در واقع روی ذهن خیلی تاثیر می ذاره ولی اون ها اینو نمی دونن!
آماری که پنهانی افزایش می یابد
با افزایش مصرف سیگار در بین زنان، افزایش «ماری جوآنا» نیز دور از انتظار نیست. همان طور که در 25 ژوئن 2016 روزنامه « نیویورک تایمز» نیز از افزایش مصرف این ماده در ایران خبر می دهد و می نویسد: به دلیل افزایش مصرف ماده مخدر "ماری جوآنا" در ایران، تعداد کسانی که به کمپ های ترک اعتیاد از این ماده مراجعه می کنند در حال افزایش است.
در این گزارش اشاره می شود که هیچ مجازات یا حکم زندانی برای افرادی که از این ماده استفاده می کنند، وجود ندارد. به همین دلیل نیز استفاده از آن افزایش یافته است.
هر چند آمار مشخصی از مصرف این ماده در دست نیست اما بررسی تجربیات زنان و دختران جوان و مخصوصا دانشجویان، خود گواه این مدعاست . موادی که استرس امتحان را کاهش می دهد اما...