متهم : شاکیان دروغ میگویند، تبانی کردهاند
مردی که متهم است با معرفی خود بهعنوان طلافروش اعتماد زنان جوان را جلب و به آنها تعرض میکرد و اموالشان را به سرقت میبرد، محاکمه شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، رسیدگی به این پرونده اوایل سال ٩٥ در پی شکایت زنی که مدعی شد یک راننده به او تعرض کرده است و اموالش را به سرقت برده، در دستور کار پلیس قرار گرفت. این زن که فرانک نام دارد، به مأموران گفت: من بهعنوان مسافر سوار ماشین این مرد شدم و او به من گفت که طلافروش است و ادعا کرد از من خوشش آمده و به من محبت کرد؛ سپس من را به منطقهای خلوت برد و به زور مورد تعرض قرار داد و از من فیلم گرفت و هرچه داشتم با خودش برد. بعد از این شکایت، پنج زن دیگر نیز به مأموران مراجعه کردند و مدعی شدند از سوی مرد رانندهای که خود را طلافروش معرفی کرده است، مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و اموالشان به سرقت رفته است. مدتی بعد مأموران با نشانههایی که شاکیان داده بودند، مرد راننده را شناسایی و بازداشت کردند. این مرد به سرقت اموال زنان اعتراف کرد اما گفت تعرض کار او نبوده است و شاکیان دروغ میگویند.
بهاینترتیب با توجه به شکایت این شش زن و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواستی علیه این مرد صادر و به شعبه هشت دادگاه کیفری به ریاست قاضی اصغرزاده ارسال و روز گذشته جلسه رسیدگی به آن با حضور سه نفر از شاکیان تشکیل شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس شاکیان در جایگاه حاضر شدند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان گفت: مدتی بود از همسرم جدا شده بودم و برای ادامه تحصیل به مدرسه بزرگسالان میرفتم. یک روز در راه مدرسه بهعنوان مسافر سوار ماشین پراید متهم شدم. او خود را طلافروش معرفی کرد و شماره من را گرفت و گفت طلاهای کهنه را با طلای نو تعویض میکند. بعد از مدتی با من تماس گرفت و ابراز علاقه کرد. ابتدا باور نکردم تا اینکه یک روز یک سرویس طلا به ارزش ١٦ میلیون تومان به من داد و گفت این را برایم نگه دار. با این کار اعتماد من را به خود جلب کرد؛ برای همین با او وارد رابطه شدم.
مدتی پس از آن به من پیشنهاد ازدواج داد و به بهانه اینکه میخواهد من را در امامزاده به مادرش نشان دهد، سوار ماشین کرد و در میان راه در خودرو به من تعرض کرد؛ من هم چون او به من قول ازدواج داده بود، شکایت نکردم تا اینکه یک روز با هم به مانتوفروشی رفتیم. زمانی که از اتاق پرو بیرون آمدم، متوجه شدم او آنجا را ترک کرده و کیف و لوازم من را نیز به سرقت برده است.
سپس یکی دیگر از شاکیان در جایگاه ایستاد و با نشاندادن متهم گفت: این مرد من را بهعنوان مسافر سوار خودرویش کرد و در میان راه به بهانه اینکه حالش بد است؛ به من گفت برایش آبمعدنی بخرم و همان زمان پایش را روی گاز گذاشت و کیفم را که داخل ماشین بود به سرقت برد.
شاکی سوم نیز به قضات گفت: این مرد که خود را به من طلافروش معرفی کرده بود و ابراز علاقه میکرد، به بهانه اینکه در امامزاده من را به مادرش نشان دهد، سوار ماشینم کرد و با دادن آبمیوه مسموم من را بیهوش و به من تعرض کرد.
سپس نوبت به متهم رسید؛ او در مقابل قضات ایستاد و گفت: زنها دروغ میگویند و با یکدیگر تبانی کردهاند تا من را متهم نشان دهند و من هرگز با آنها ارتباطی نداشتم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و این مرد را به ٢٢ سال حبس و ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند.