اتحادیه اروپا نفس راحت کشید
امانوئل ماکرون، بانکدار و سرمایهدار سابق، بهعنوان جوانترین رئیسجمهوری فرانسه انتخاب شد.
با انتخاب او فرانسه و دیگر پایتختهای اروپایی نفس راحتی کشیدند. ماکرون 39 ساله پیش از این تصوری از الیزه و تصاحب ریاستجمهوری نداشت اما او جوانترین رئیسجمهوری فرانسه در 59 سال اخیر لقب گرفته است. انتخابات فرانسه در بسیاری از پایتختهای جهان از نزدیک رصد میشد. نیویورکتایمز مینویسد تنش در بسیاری از دموکراسیهای غربی اوج گرفته است. این گزارش مینویسد پوپولیستها از جریانهای سیاسی، از ناامنی اقتصادی در میان رایدهندگان طبقه متوسط و نفرت روزافزون از مهاجران خشمگیناند. نیویورکتایمز مینویسد پیروزی ماکرون حس آرامش شدیدی به اروپا بخشید زیرا لوپن تهدید به خروج از اتحادیه اروپا کرده بود. شکست او نشان داد موج پوپولیستی که با آمریکای ترامپ شروع شد، با برگزیت ادامه یافت و در انتخابات فرانسه به اوج رسید، هنوز در اروپا لانه کرده است. ماکرون پس از پیروزی در انتخابات گفت: «میفهمم که در کشور شکافی پدید آمده که باعث شد برخی رایدهندگان به افراطیون رایدهند. من خشم، تردید و نگرانیای که در میان مردم پدید آمده و بخش زیادی آن را ابراز کردند میفهمم.» به گزارش دنیای اقتصادف نتیجه انتخابات نشان داد که بسیاری از مردم «رای ندادن» به هیچیک از نامزدها را انتخاب کردند تا بدبینی خود به پروژه و برنامههای آنها را نشان دهند. نیویورکتایمز مینویسد نتایج نشان میدهد که ماکرون با رای 65 درصدی جلوتر از لوپن با رای 35 درصدی قرار دارد. این انتخابات نشان داد که نامزدی لوپن مشروعیت جدیدی به او بخشید اما با این حال، هنوز بسیاری از مردم هستند که نسبت به او و شعارهایش حساسیت دارند و مایل به پیروزی او نیستند. نیویورکتایمز مینویسد؛ تقریبا 25درصد از واجدان شرایط رایگیری در پای صندوقها حضور نیافتند و این نشان میدهد که بخشی از جامعه فرانسه تمایلی به این دو نامزد ندارد. با این حال، این نرخ عدم مشارکت بالاترین نرخ آرای ممتنع از سال 1969 به این سو بوده است. انتخابات اخیر ریاستجمهوری در فرانسه به تعبیر فیگارو «چند درس» در خود داشت:
الف) سرمایهداری در برابر ضدسرمایهداری: برخی معتقدند یکی از دلایل شکست لوپن نگاه ضدسرمایهداری اوست. او اگرچه در بستر سرمایهداری لیبرال بالیده اما رویکردی بهشدت ضدسرمایهدارانه دارد. گاسپارد کویینگ، مدیر اندیشکده فرانسوی «نسل آزاد»، میگوید: «ما شاهد ظهور نیرویی بهشدت ضدسرمایهدار هستیم. 50درصد از رایدهندگان اقتصاد بازار را به شکلی رادیکال رد میکنند. بنابراین، طی 5سال آینده باید آنها را قانع کنیم که بدیلی به جای تخریب سرمایهداری هست که میتواند به آنها کمک کند.» برخی معتقدند لوپن در این انتخابات نقش یک نیروی «ضد سرمایهداری» را ایفا میکرد تا آرای خاموش یا خاکستری را از آن خود کند و به این ترتیب بر سبد رای خود بیفزاید. اندکی پس از انتخابات لوپن اعلام کرد که «مردم تداوم وضع موجود را انتخاب کرده اند» و آن را محترم شمرد. لوپن 6/ 10 میلیون رای بهدست آورد و این دو برابر تعداد آرایی است که پدرش در سال 2002 در برابر شیراک کسب کرد. آن آرای 35 درصدی که لوپن بهدست آورد بالاترین رایی بود که مردم به حزب او داده بودند. این یعنی حدود 11میلیون نفر از جمعیت تقریبا 67 میلیونی این کشور ضدسرمایهداری هستند. لوپن اعلام کرد که هدف ما تبدیل شدن به «یک نیروی سیاسی جدید» است.
ب) ظهور لوپن بهعنوان نیروی سوم: دلیل دومی که برای این شکاف 30 درصدی گفته شده خستگی و سرخوردگی مردم از سوسیالیستهای حاکم است. نیویورکتایمز مینویسد ماکرون کمتر از یک سال پیش حزب خود به نام « En Marche» یا «به پیش» را تاسیس کرد. این کشور هرگز در تاریخ معاصر خود رئیسجمهوری خارج از جناح چپ سنتی یا راست سنتی (غیر از والری ژیسکاردستن که از 1974 تا 1981 رئیسجمهور بود) را انتخاب نکرده است. سیاست در فرانسه همواره در اختیار و تحت سلطه سوسیالیستهای چپگرا یا جمهوریخواهان راست گرا بوده است. این شکاف 30 درصدی به این معناست که حدود 30درصد از جامعه فرانسه از نظم مستقر به دست سوسیالیستها به تنگ آمده اند.
به گزارش روزنامه صباح، براساس نظرسنجی صورت گرفته در اروپا توسط موسسه «برتلسمان»، رایدهندگان فرانسوی در بین دو قطبی شدهترین رایدهندگان در اتحادیه اروپا هستند، بهطوریکه از هر پنج نفر، یکی خود را تندرو و افراط گرا توصیف کرده و تنها از هر سه نفر یک نفر خود را میانهرو میداند. گفته میشود از زمان تاسیس جمهوری پنجم فرانسه در سال ۱۹۵۸ به دست شارل دوگل این نخستین بار است که هیچ نامزدی از احزاب راست میانه یا چپ میانه در دور دوم انتخابات حضور نداشتند. در چنین شرایطی است که لوپن بهعنوان «ناجی»، «نیروی سوم» یا «رکن سوم» ظاهر میشود و با قیافه حق به جانب چنین وانمود میکند که راهحل تمام مشکلات را در دست دارد. نیویورکتایمز مینویسد این 30 درصد همان «خاموشان» سیاست هستند که تمایلی به رای دادن ندارند. ج) ترس از شرایط فعلی: لوپن دست روی نقطه ضعفهای مردم و خواستههای آنها گذاشت: محدودیت یا ممنوعیت ورود مهاجران، مخالفت با اروپا و شروع فرگزیت، مخالفت با اسلامگرایی، اشتغال و رفع بیکاری، بحرانهای اجتماعی و سیاسی مانند بحران حاشیه نشینی و فقدان امنیت در نتیجه تروریسم داعشی که چند سالی است فرانسه را به نقطه کانونی حملات خود تبدیل کرده و مواردی دیگر که دغدغه جامعه فرانسه است. او به این وسیله توانست تا یک قدمی الیزه بیاید. لوپن قصد داشت تا دو قطبی چپ- راست در فرانسه را تغییر داده و خود را بهعنوان «رکن سوم» یا «نیروی سوم» در جامعه جا اندازد. «رابرت مک آیور»، فیلسوف سیاسی، معتقد است وقتی جامعهای گرفتار ترس و اضطراب و ناامنی شود مردم به دام «مردم فریبان» میافتند. در چنین شرایطی ممکن است عوام فریبان و رهبران توتالیتر بیشترین آرا را به دست آورند.
«دختر یاغی فرانسه» کسی بود که علیه وضع موجود و نظم مستقر علم طغیان برافراشت ولی سرانجام موفق نشد. د) بیطرفی ماکرون: اما یکی دیگر از دلایل پیشرفت ماکرون عدم وابستگی او به چپ یا راست است. سیانان در گزارشی به قلم «جیمز مسترز» مینویسد جامعه فرانسه چنان است که گویی وابستگی به چپ یا راست موجب ریزش آرا میشد. ماکرون با پی بردن به این حقیقت خود را «میانه روی مستقل» نامید تا به این ترتیب بتواند بر میزان آرای خود بیفزاید و حتی آرای چپ و راست را نیز به سبد خود بریزد. و) حمایت رهبران جهان: اما دلیل دیگر بر پیشتازی ماکرون این بود که بسیاری از رهبران جهان پشت سر ماکرون در آمدند تا به این وسیله جامعه فرانسه را ترغیب کنند که به ماکرون رایدهند. شاید او گزینه ایده آل برای فرانسه یا اروپا نباشد اما وقتی در برابر راست افراطی قرار گرفت تنها چاره برای بقای فرانسه حمایت از او بود. گاردین مینویسد حمایت اوباما، مرکل و سایر رهبران اروپایی و فرانسوی از ماکرون نقش مهمی در بیدار کردن خاموشان و سوق دادنشان به حمایت از ماکرون داشت. ی) نقش رسانه ها: در عصر دیجیتال و دهکده جهانی ارتباطات و فضای مجازی نقش بسیار مهمی در انتقال اخبار و اطلاعات دارد. در چنین فضایی موضعگیری رسانهها له یا علیه نامزدی میتواند در ریزش آرای او یا افزایش آرایش تاثیرگذار باشد. سیانان مینویسد اگرچه اسنادی از ویکیلیکس علیه ماکرون انتشار یافت تا بر نتیجه آرای او تاثیر بگذارد اما فضای آزاد رسانهها در جامعه آزاد و تبادل آزاد اطلاعات باعث میشود از قدرت ضربه «نیروهای حاشیهای» به «متن» کاسته شود.