x
۱۰ / ارديبهشت / ۱۳۹۶ ۱۱:۰۳
گشتی در بازار بزرگ تهران

مردم از رئیس‌جمهوری آینده چه می‌خواهند؟

مردم از رئیس‌جمهوری آینده چه می‌خواهند؟

بازار تهران از دهه‌ها پیش به‌عنوان یکی از قطب‌های مالی و اقتصادی کشور در همه عرصه‌ها بویژه تحولات سیاسی و اقتصادی نقش کلیدی داشته ‌است. خواسته بازاریان از رئیس‌جمهوری آینده، برطرف شدن موانع اقتصادی و تسهیل واردات و صادرات است.

کد خبر: ۱۹۰۷۰۵
آرین موتور

- ماهی 250 هزارتومان یارانه کم نبودها! ما 4 نفریم که می‌شه ماهی یک میلیون تومن. بخدا کم نیست. انگار یک پایه حقوق هر ماه می‌ریزن توی حسابت. حالا چرا رد صلاحیتش کردن خدا می‌دونه!

- ساده‌ای‌ها! اگر حرفش حرف بود و اعتباری داشت که صلاحیتش تأیید می‌شد. مگه مملکت مغازه‌اس که مزایده و مناقصه برگزار کنن و چوب حراج بزنن.

- از اینا رئیس جمهوری درنمیاد. آدمی باید رئیس جمهوری بشه که به فکر مردم باشه. کسی باید رأس کار باشه که زندگی و وضعیت اقتصادی‌ مردم فلک‌زده رو درک کنه. یادتون نرفته دوره قبلی صبح که پنیر می‌خریدین یک قیمت بود ظهر یک قیمت و شب هم یک قیمت. تحریم بودیم و کل دنیا می‌خواستن با ما بجنگن ولی حالا وضعیت عوض شده. فعلاً گوش شیطون کر چند سالی هست که قیمت‌ها مثل قبل بالا نمی‌ره. کم کم کشورهای دیگه دارن به ما اعتماد می‌کنن.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، این دیالوگ بخشی از گفت‌و‌گوی مسافران تاکسی خط انقلاب – هفت تیر است. گویی مناظره انتخاباتی گذاشته‌اند. طوری مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بخصوص دیپلماسی را به چالش می‌کشند که انگار سال‌هاست در این حوزه فعالیت و تحقیق و تحلیل می‌کنند. البته راننده تاکسی هم هرازگاه مثل یک تحلیلگر ارشد، وارد بحث می‌شود. مخصوصاً زمانی که پشت چراغ قرمز می‌ماند. از توی آیینه با مسافرانی که پشت نشسته‌اند وارد بحث می‌شود. بحث‌شان داغ‌تر از کاندیداهای ریاست‌جمهوری است!

راننده تاکسی به دوران گذشته اشاره می‌کند: «یادتون نره که سال‌های آخر دولت قبل وضعیت خیلی بد شده‌ بود. تورم بیداد می‌کرد و تحریم‌ها نفس‌مون رو گرفته بود. کدوم دوره کشور به این وضعیت افتاده بود؟ زمان جنگ هم همچین وضعیتی نداشتیم. موشک روی سرمون می‌ریختن ولی کمبود و گرانی نداشتیم. خدا رو شکر برجام خیلی از مشکلات رو حل کرد. مثلاً همین که تونستیم در حوزه نفت به تولید سابق برسیم خودش کلی جای شکر داره.»

راننده تاکسی از حوزه اقتصاد و سیاست و دیپلماسی می‌گوید و اینکه وضعیت در 4 سال بعدی بهتر از این هم خواهد شد. می‌گوید وقتی آدم یک درخت بکارد، هر روز از خاک درنمی‌آورد به ریشه‌اش نگاه کند. باید صبر کنیم و میوه رأی 92 را 4 سال بعد بچشیم همون طور که خیلی از میوه‌های تلخ دوره قبل رو الان می‌چشیم. نمونه‌اش هم بیکاری. پیش خودم می‌گویم شبکه‌های اجتماعی هر بدی که داشته باشند این خوبی را دارند که مردم را نسبت به خیلی از مسائل آگاه می‌کنند. دیگر نمی‌شود خیلی چیزها را مخفی کرد و...

این روزها هر جایی که می‌روید حتماً بحث انتخاب رئیس‌جمهوری آینده داغ است و اینکه کدامیک می‌توانند وضعیت را نسبت به گذشته سروسامان دهند. از اتوبوس و تاکسی گرفته تا محل کار و مراکز تجاری و بقالی و میوه‌فروشی و دورهمی‌های دوستانه و خانوادگی. رئیس جمهوری باید چه کند و چه انتظاری از آن دارند و در نهایت خصوصیات و عملکرد کدام نامزد برای ریاست جمهوری مناسب‌تر است؟

برای اینکه بدانیم مردم چه انتظاری از رئیس جمهوری آینده دارند نیازی به تحقیق و پرس و جو نیست، همه‌جا بحث انتظارات مطرح است؛ کاسب‌ و کارگر و کارمند و کشاورز و سرمایه‌گذار و دانشجو و استاد و معلم و... در کوچه و خیابان و فضای مجازی درحال اظهار نظر هستند و هریک به‌عنوان نماینده قشری از جامعه انتظارات و مطالباتی دارند که یا محقق نشده یا با مطلوب آنها فاصله دارد.

حمایت از تولید ملی و ثبات اقتصادی

«جواد محمدیان» یکی از کسبه بازار که در صنف پوشاک فعالیت می‌کند درباره وضعیت گذشته و چه خواسته‌ای از شخص مورد نظر دارد، می‌گوید: «2 سال آخر ریاست جمهوری قبل وضعیت بازار آنقدر خراب بود که کسی جرأت نمی‌کرد جنس چکی بفروشد. اگر می‌خواستیم از کشور دیگری مثل چین جنس وارد کنیم، معلوم نبود چند وقت باید بارمان در گمرک بماند یا تعرفه‌ها مدام بالا می‌رفت، اصلاً کاسبی سودی نداشت. برخی از بازاری‌ها سرمایه‌شان را نقد کردند و بردند بازار مسکن، عده‌ای هم که نگران سرمایه‌شان بودند پول را گذاشتند بانک و روزشمار 18 درصد سود ‌گرفتند. آن دوره کلاهبرداری و ورشکستگی به اوج خودش رسید. باور کنید در 25 سالی که توی بازار کار می‌کنم هیچگاه چنین دورانی را ندیده‌ بودم. یعنی طوری بود که جرأت نمی‌کردیم به برادر خودمان هم جنس چکی یا پول دستی بدهیم. با دست پول می‌دادی و با پا باید دنبالش می‌رفتی.

حالا وضعیت بهتر شده، یکی دو سالی می‌شود بازار راکد است. ولی بهتر از این است که قیمت‌ها مثل موشک بالا برود. من به‌عنوان یک بازاری از رئیس جمهوری آینده انتظار دارم که وضعیت اقتصادی و طرح‌های تشویقی برای تولید ملی از دوره پیشین که وضعیت کشور دچار آرامش شد، بهتر شود. اگر بازار راه بیفتد چرخ‌‌های دیگر اقتصاد هم به کار می‌افتد.

بازاری‌های دیگر هم حرف‌های محمدیان را تأیید می‌کنند. «حاج حسین سرابی» که در راسته لباس فروش ها  بنکدار پوشاک است و از بازار آخر 95 نسبت به سال گذشته‌اش راضی است، می‌گوید: «از سال 92 تا 94 بازارمان اصلاً خوب نبود. اگر بگویم که می‌خواستم مغازه‌ام را اجاره بدهم و بروم خانه‌نشین بشوم شاید فکر کنید دروغ می‌گویم. وضع خراب خراب بود. زمان رئیس جمهوری قبل آنقدر قیمت‌ها بالا رفت و بعضی‌ها ورشکسته شدند که بعد از رفتنش کسی جرأت ریسک نداشت شاید به همین خاطر هم بازار راکد شد. همین همسایه بغلی‌ام 5 هزار شلوار کتان را با چک 6 ماهه فروخت. وقتی پولش نقد شد مجبور بود لنگه همان شلوارها را به 2 برابر قیمت بخرد. بنده خدا سال 92 نزدیک به 400 میلیون ضرر کرد. به‌ نظرم دولت مثل این چند سال که نگذاشت قیمت دلار بالا برود، باید به این کارش ادامه دهد تا تأثیر روی بازار نگذارد. من به همین رئیس جمهوری فعلی رأی می‌دهم چون مملکت را از ورشکستگی نجات داد.»

«منصور عباس‌پور» که در همان بازار تولیدی لباس زنانه دارد از رئیس جمهوری می‌خواهد که به بخش صنعت و تولید اهمیت ویژه‌ای قائل باشد تا کارگران بیکار نشوند و جوان‌ها وارد بازار کار شوند: «پیش از اینکه لباس‌های چینی وارد کشور شوند وضع‌‌مان این‌طور نبود. 12 خیاط و کارگر در همین کارگاه کار می‌کردند. روزهای آخر سال خانه نمی‌رفتیم، مدام کار می‌کردیم ولی از سال 88 به بعد اوضاع‌مان آنقدر بهم ریخت که تعدادمان از 13 نفر به 4 رسید. سفارشی نداشتیم. چند نفر از کله‌گندهای بازار از چین جنس می‌آوردند و توی همین بازار با قیمت پایین پخش می‌کردند. آن وقت کارگاههایی مثل ما ورشکسته شدیم. اگر وضعیت همین‌طور ادامه داشت حتماً من و برادرم هم ورشکسته می‌شدیم. خدا را شکر دولت عوض شد. تحلیل‌های اقتصادی را در روزنامه‌ها می‌خوانم که نوشته‌اند دور بعدی وضعیت کشور بخصوص وضعیت اقتصادی بهتر خواهد شد و سیاست‌های فعلی در آرام کردن بازار و جلوگیری از افت و خیزهای وحشتناک به رونق منجر خواهد شد.»

مشکل اصلی‌مان خانه است

قشرهای کارگر و کارمند مخصوصاً آنهایی که مستأجرند گذشته از اینکه می‌خواهند تورم مهار و عقبگرد کند، خواسته دیگری هم دارند. آنها می‌خواهند قیمت مسکن که پیش از این یعنی بین سال‌‌های 90 تا 92 دچار حباب و تورم غیر عادی شد، سیر نزولی به خود گیرد یا لااقل این اقشار بتوانند با تسهیلات ویژه خانه‌دار شوند یا راحت‌تر اجاره کنند.

توی بازار که قدم بزنی از هر قشر آدمی می‌بینی؛ از کارگر و کارمند و بازاری و مهندس و دکتر گرفته تا خانه‌دار و بیکار و محصل و دانشجو. «مهدی جوادی» کارمند یکی از شرکت‌های دولتی است که به گفته خودش نزدیک به 10 سال است که قصد خرید خانه دارد و هنوز موفق به خریدن آلونکی 50 متری، آن هم در جنوب تهران نشده ‌است. از خواسته‌اش می‌گوید: «من ماهی با 40 ساعت اضافه‌کار و با پایه لیسانس، نزدیک به یک میلیون و 800 هزار تومان حقوق می‌گیریم و سالی 10 میلیون از اداره‌مان یا بانک‌های بیرون وام می‌گیرم تا روی پول پیش خانه‌ بگذارم. الان خالص دریافتی‌ام نزدیک به 900 هزار تومان است.» برای اینکه ثابت کند که راست می‌گوید، فیش حقوق‌اش را نشانم می‌دهد. حقوقش با کسورات 913 هزار تومان است.

ادامه می‌دهد: «سال 90 – 91 می‌خواستم آپارتمان 55 متری در میدان قزوین پیش‌خرید کنم که دست دست کردم و تا به خودم آمدم آپارتمانی که متری یک میلیون و 500 هزار تومان بود قیمتش شد 3 میلیون. خب کارمندی با حقوق من چطور می‌تواند خانه بخرد؟ وامی که دولت به زوج‌ها می‌دهد160میلیون تومان است ولی قسطش بیش از 2 میلیون. باید برای گرفتن وام پول توی بانک بخوابانی یا امتیازش را بخری. من از شما می‌پرسم به ‌نظرتان از کجا می‌توانم ماهی 2 میلیون قسط وام مسکن بدهم؟ مگر زندگی خرج ندارد. چطور می‌توانم شکم زن و بچه‌ام را سیر کنم؟ از رئیس جمهوری می‌خواهم به وضعیت زندگی کارگران و کارمندان نگاه ویژه‌ای کند. این 2 قشر جزو ضعیف‌ترین قشرهای جامعه هستند. اگر مسکن برای‌مان مهیا شود ادامه زندگی هم راحت‌تر و بی‌دغدغه‌تر است.

«عمو حسین» فراش است، عمو جارویش را به دیوار تکیه می‌دهد و گویی که مأمور ویژه رئیس جمهوری آینده‌ باشم و برای بررسی مشکلات کارگران آمده‌باشم شروع می‌کند: «اول اینکه حقوق‌مان کفاف زندگی را نمی‌دهد. دوم اینکه برای جوان‌ها کار درست کنند، 2 تا پسر دارم که بیکار خانه نشسته‌اند. با بدبختی و بی‌پولی دانشگاه درس خوانده‌اند، حالا کار ندارند. وسایل زندگی گران است، نمی‌‌توانم برای دخترم جهیزیه بخرم. خانه هم نگو که هیچ. 5 سال پیش مسکن مهر گرفتم توی پرند. هر روز یکجایش می‌ریزد. اصلاً معلوم نیست با چه آت و آشغالی ساخته‌اند. کسی که رئیس‌جمهوری می‌شود باید به مردم احترام بگذارد و به بدبختی‌شان برسد. به بانک‌ها دستور بدهد که وام بدهند، آن هم با سود کم و این‌همه ضامن و سفته و چک نخواهند. بالاخره باید حواسشان به ما باشد تا ما هم به آنها رأی بدهیم.»

اشتغالزایی و مبارزه با اعتیاد

بیشتر کسانی که با آنها مصاحبه می‌کنم از رئیس‌جمهوری آینده، ثبات و شکوفایی اقتصادی، مسکن و افزایش حقوق، برطرف کردن مشکل اعتیاد و بیکاری و... را مطالبه می‌کنند. «حسن عسگری» که به گفته خودش 2 سال است از بند اعتیاد نجات یافته از رئیس جمهوری آینده می‌خواهد برای جوان‌‌ها اشتغالزایی کند و برخورد شدیدی با تولیدکنندگان و فروشندگان مواد مخدر داشته باشد: «من و دو برادرم اعتیاد داشتیم. یکی از آنها چند سال پیش سر تزریق از دنیا رفت. آن یکی برادرم هنوز معتاد است. کارتن‌خواب شده، من هم با کمک مادرم کمپ رفتم و از اعتیاد خلاص شدم. الان 2 سال است پاک پاکم ولی خیلی‌ها را می‌بینم که معتاد می‌شوند. آن زمانی که مواد می‌کشیدم یک جوان تا زمانی که به معتاد تابلو تبدیل شود 7- 8 سالی طول می‌کشید ولی الان با این مواد مخدر صنعتی جوان‌ها 2 سال نشده به حال و روزی می‌افتند که انگار 20 سال است معتادند. اگر کار باشد و وضعیت خوب باشد کسی سمت اعتیاد نمی‌رود. رئیس جمهوری که می‌خواهد روی مسند بنشیند باید برای این معضل خانمانسوز برنامه درست و حسابی داشته‌ باشد. من سال‌‌ها معتاد بودم ولی در این 7- 8 سال گذشته بخصوص در دهه 80 اعتیاد و گرایش به آن به بالاترین حد خود رسید. اگر خواستید شما را جاهایی می‌برم که خودتان ببینید چه خبر است.»

29 اردیبهشت‌ماه روز مهمی در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور است و باید گفت روز سرنوشت‌سازی که مردم با رأی خود کسی را انتخاب می‌کنند که برای 4 سال مهم‌ترین تصمیمات را خواهد گرفت. آن روز مردم به کسی رأی خواهند داد که نه صد درصد بلکه بیش از سایر نامزدها بتواند به مطالبات‌شان پاسخ دهد؛ حفظ برجام، رابطه بیشتر با دنیا، رونق اقتصادی با اتکا به توانمندی‌های داخل، گشایش‌های فرهنگی و اجتماعی و...

نوبیتکس
ارسال نظرات
x