وقتی رشد منفی اقتصاد مثبت میشود
تصوری ندارند از آنچه در سالهای اخیر بر صنعت نفت گذشته است، اگر داشته باشند هم خیلی زیاد نیست. مجموعهای از اطلاعات جسته و گریخته که در محافل عمومی و خصوصی دربارهاش صحبت میکنند. میدانند اوضاع بهتر شده اما از چند و چونش ابراز بیاطلاعی میکنند.
بعضیها هم که برایشان راحتتر است کمتر بدانند و سراغ دانستن اش نروند، شانه بالا میاندازند و میگویند:«مگر چه فرقی کرده؟ ما که چیزی نمیبینیم!» اما اوضاع نفت مثل خیلی بخشهای دیگر فرق کرده؛ آن هم تفاوتی محسوس و غیر قابل انکار.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، در حال حاضر تولید روزانه نفت ایران به بالاترین میزان خود در 7سال گذشته رسیده است. آنهایی که میگویند لغو تحریمها مگر چه اثری گذاشته است، جمله بعدی را که به نقل از «رویترز» است، با دقت بیشتری بخوانند. تولید نفت ایران پس از لغو تحریمها با رشد اقتصادی 5 درصدی و 6/24 درصدی سالانه همراه است.
این همان نفتی است که قرار بود سر سفره مردم بیاید؛ ادعایی بیهوده که نه تنها به آن عمل نشد بلکه با ندانم کاریهای دولت پیشین، کمترین سهم را نصیب مردم کرد. چه کسی است که بتواند نقش نفت را در تأمین نیازهای ارزی کشور انکار کند. نفت علاوه بر تأمین بخشی از بودجه دولت، به طور غیر مستقیم بر رشد سایر بخشها نیز اثرگذار است؛ این هم بر کسی پوشیده نیست. بنابراین دولت در کوتاه مدت، نیازمند ارز حاصل از فروش نفت است تا بتواند محرک لازم را برای رشد سایر بخشها فراهم آورد. طبیعی است که درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت، به قیمت نفت و حجم صادرات بستگی دارد. اینجاست که میتوان درک کرد تحریمها چه اثری بر نفت ایران و به دنبال آن محدودیتهای مالی و کالایی در واردات و صادرات کالا به ایران گذاشته است. شرایطی را گذراندیم که در آن طی مدتی کوتاه، صادرات نفت ایران از 2/2 میلیون بشکه در روز به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسید. به این ترتیب بود تحریمهایی که از سوی برخی دولتمردان پیشین، کاغذپاره نامیده میشد، سوخت موتور محرک کشور یعنی نفت را با تنگنا مواجه کردند و حالا اما شرایط فرق کرده.
مهران امیرمعینی، رئیس مرکز مطالعات انرژی وزارت نفت در این باره میگوید: «سال 93 یا 2014 میلادی شاهد دگرگونی در بازار نفت بودیم. قیمت نفت تحت تأثیر عواملی که عمده آن ناشی از رشد و توسعه تولید نفت شیل در امریکا و در نتیجه آن ایجاد مازاد عرضه نفت در بازار بود، بشدت کاهش یافت. اطلاعات مربوط به این سال در مورد تراز عرضه و تقاضای نفت، حاکی از مازاد 8/1 میلیون بشکه در روز بود. عربستان که از سال 2011 به دنبال افزایش ظرفیت تولید بود، ظرفیت تولید نفت خود را به 5/11 میلیون بشکه در روز افزایش داد. از سوی دیگر تولید نفت امریکا نیز بسرعت رو به افزایش گذاشت و به حدود 12 میلیون بشکه در روز رسید. تداوم این وضعیت همراه با افزایش تولید نفت روسیه سبب شد در این سال قیمت نفت سقوط کند. با توجه به مازاد عرضه 8/1 میلیون بشکه در روز که در بازار وجود داشت و همچنین حجم صادرات نفت ایران که به حدود 800 هزار بشکه در روز کاهش یافته بود، امکان حذف ایران از بازار نفت وجود داشت. در آن زمان هم زمزمههایی برای محدود کردن صادرات ایران به میزان 500هزار بشکه در روز مطرح بود و حتی سناریویی وجود داشت که ایران به طور کلی از بازار نفت حذف شود.»
واقعیت این است که تحریمها وضعیت نفت ایران را تا به اینجا پیش برد؛نه خبری از نفت سر سفره مردم بود و نه درآمدی از فروش آن تا بخشهای تولید کشور را به حرکت درآورد. تحریمها، صادرات نفت ایران را بشدت محدود کرد و بالطبع درآمد صادراتی کشور بشدت کاهش یافت. همچنین امکان سرمایهگذاری در صنعت نفت بویژه از سوی شرکتهای بینالمللی، توسعه فعالیتهای صنعت نفت را با مشکل جدی روبهرو ساخت. در این شرایط حتی منابع مالی در دسترس برای اجرای طرحهایی که از منابع داخلی تأمین اعتبار میشدند نیز بشدت محدود شد.
امیر معینی در این باره توضیح میدهد:«درآمدهای از دست رفته نفتی به دلیل محدود شدن صادرات نفت از یک سو و درآمدهای آتی نفت که با توجه به توسعه میادین نفتی حاصل میشد، از سوی دیگر سبب شد تا زیان حاصل از آن میلیاردها دلار برآورد شود. ضمن آنکه وابستگی اقتصاد به ارز حاصل از صادرات نفت نیز از یک سو و محدودیتهای بانکی ناشی از تحریم از سوی دیگر سبب شد تا شاهد رکود در بخشهای مختلف اقتصادی بویژه بخش صنعت باشیم که سبب کاهش تولید ناخالص داخلی کشور شد. بنابراین براحتی میتوان اثر القایی نفت بر سایر بخشهای اقتصاد را مشاهده کرد. کاهش منابع ارزی حاصل از صادرات نفت که حاصل کاهش درآمد صادراتی نفت از یک سو و عدم اجازه ورود و تزریق آن به بازار داخلی از سوی دیگر سبب شد تا نرخ ارز بشدت افزایش یابد و در نتیجه شاهد تورم افسار گسیخته در کشور نیز بودیم.»
او ادامه میدهد:«تولید نفت که در سال 88 حدود 9/3 میلیون بشکه در روز بود به دلیل اعمال تحریمهای بینالمللی به 9/2 میلیون بشکه در روز در سال91 کاهش یافت و این روند با تداوم تحریمها تا سال 94 نیز ادامه داشت. پس از رفع تحریمها در سال 95 تولید نفت ایران بهطور متوسط به حدود 64/3 میلیون بشکه در روز افزایش یافت و در ماههای پایانی سال گذشته تولید به حدود 4 میلیون بشکه در روز نیز رسید.»
بر اساس اعلام پایگاه خبری «مارکت ریالیست» و شبکه خبری «بلومبرگ» امریکا، صادرات نفت و میعانات گازی ایران در ماه مارس یعنی اسفند 95 و فروردین 96 به بیشترین میزان در 27سال گذشته رسید. این، نتیجه به فرجام رسیدن همان برجامی بود که مخالفان دولت برای کمرنگ نشان دادن نقشاش تلاش فراوان کرده بودند.
به گفته امیر معینی گرچه رفع تحریمها فرصت افزایش تولید را فراهم کرد اما بازاریابی حدود یک میلیون بشکه در روز نفت تولید شده اضافی در شرایطی که بازار با مازاد عرضه مواجه است کار مهمی بود که وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران از عهده آن برآمد و سهم ایران را از بازار پس گرفت.
او ادامه میدهد: «درآمدهای صادرات نفت ایران نکته مهمی است که باید مورد اشاره قرار گیرد. درآمد صادراتی حاصلضرب قیمت در میزان صادرات نفت خام است. قیمت در بازار تعیین میشود و تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد به طور مثال متوسط قیمت نفت در سال 88، 4/68 دلار در بشکه بود ولی در سالهای 90 تا 92 به بیش از 104 دلار در بشکه افزایش یافت بنابراین در این دوره هرچند تولید و درآمد ارزی کاهش یافت ولی بالا بودن قیمتها نیاز کشور به درآمدهای ارزی را تأمین کرد. مشکل زمانی ایجاد شد که همراه با کاهش تولید به دلیل تحریمها، قیمت نیز کاهش یافت و بنابراین نیازهای ارزی دولت پوشش داده نشد و سبب ایجاد برخی مشکلات بویژه در بخشهای تولیدی و مانعی برای رشد اقتصادی شد. در حالی که مجموع درآمد ارزی کشور در سالهای 88 تا 91 بالغ بر 3/256 میلیارد دلار بود این رقم برای سالهای 92 تا 95 حدود 119میلیارد دلار برآورد شد. این یعنی اداره کشور با 137 میلیارد دلار کمتر از 4ساله آخر دولت قبل.»
اینجاست که متوجه میشویم دولت یازدهم چه راه دشواری طی کرده است و قدمهای آتی را با چه ظرافتی باید بردارد. آنهایی که میگویند مگر این دولت چه کار کرده است، کافی است اعداد و ارقام را با هم مقایسه کنند. تنها، حرف و ادعا نیست، دلیل و مدرک محکم دارد. بجویید، بخوانید و بعد باور کنید.