چتر قانون بر سر کودکان بد سرپرست
کودکان را نباید از خانوادهجدا کرد زیرا بدترین خانواده ها از بهترین مراکز بهزیستی بهتر هستند
چند اتاق کوچک در یک ساختمان نه چندان قدیمی که طرح هایی با رنگ های شاد بر آن نقش بسته و گویی قرار است رنگها نیز به کمک بیایند تا به محیطی سرد و خشک روح تازه ببخشند. از دیوار و پرده گرفته تا تختها و روتختی، همه رنگهای شادی دارند. رنگ اتاق دخترها، صورتی است و پسرها در اتاقی آبی رنگ زندگی میکنند.هرچندکه هیچ چیزی جایگزین مهر و محبت خانواده نیست اما همه و همه سعی دارند کودکان و نوجوانان را در تحمل دوری از والدینشان یاری کنند. با وجود اینکه این اقدامها، محیطی امن و مملو از آرامش برای کودکان ایجاد کرده است، هنوز با محیط گرم خانواده فاصله بسیاری دارند.
مسیر فرزندخواندگی کوتاهتر شده است
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، طی سالهای اخیر مراکز نگهداری کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی، تغییرات و تحولات بسیاری یافتهاند تا کودکان بیسرپرست و بدسرپرست با رغبت بیشتری در این مراکز زندگی کنند اما مشکلات اقتصادی و تعداد زیاد کودکان سبب شده تا این سازمان همواره با مشکلاتی مواجه باشد. به نظر میرسد قانونگذار با تصویب قانون جدید حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست، سعی داشته امر فرزندخواندگی را تسهیل کند تا از حجم بالای این کودکان در مراکز بهزیستی بکاهد. البته مسئولان سازمان بهزیستی نیز همین نظر را داشته و معتقدند قانون جدید مسیر را برای واگذاری اطفال به خانواده ها کوتاه کرده است. محمد نفریه، مدیرکل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی گفت: «سیاست این است که کودکان بد سرپرست و بی سرپرست در دامان خانواده ها پرورش یابند زیرا بهترین مراکز بهزیستی از بدترین خانوادهها نیزبدتر هستند. هر کودک باید یک خانواده داشته باشد و در دامان خانوادهها پرورش یابد».این در حالی است که پیشتر فرزندخواندگی شرایط دشواری داشت و ممکن بود خانوادهها سالها در انتظار دریافت کودک بمانند و در پایان نیز به دلیل وجود برخی شرایط مجبور بودند از تصمیم خود صرف نظر کنند. نکته بعد این که فرزندخواندگی در گذشته فقط اختصاص به زوجینی داشت که فرزندی نداشتند. علاوه بر این، افراد باید مقیم ایران بوده و پنج سال تمام از تاریخ ازدواج آنها گذشته و سن یکی از زوجین دستکم سی سال باشد.این شرایط در قانون جدید تفاوت بسیاری دارد از جمله اینکه دختران و زنان بدون شوهر، درصورتی که حداقل سی سال سن داشته باشند نیز میتوانند متقاضی دریافت فرزند باشند. حتی به گفته معاون فنی و درآمد سازمان تامین اجتماعی، مرخصی 84 روزه «دوره مراقبت» برای زنان شاغل که فرزندی را از بهزیستی به حضانت می گیرند، درنظرگرفته شده است. هرچند که برخی از حقوقدانان و سازمان بهزیستی نقدهایی به قانون جدید وارد کردهاند اما اکثر افراد و به ویژه قضات، قانون جدید را گامی در جهت تسهیل فرزندخواندگی میدانند.
در این زمینه فهیمه حاج محمدعلی، حقوقدان و وکیل دادگستری در گفت و گو با «قانون» به نقد این قانون پرداخته است. حاج محمدعلی ضمن مقایسه قانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست با قانون قبل یعنی مصوب سال 1353 به «قانون» گفت:« البته قانون جدید نسبت به قانون قبل مزیتهایی دارد اما در برخی از موارد به نظر میرسد زیاد، مصلحت طفل رعایت نشده است. در حالی که رعایت مصلحت این کودکان، هم در قانون حمایت از خانواده موردتاکید قرار گرفته و اصولا دادگاه یا مرجع قضایی باید ضمن رعایت مصلحت کودکان و نوجوانان هرگونه تصمیمی را در مورد آنها اتخاذ کند و هم اینکه کنوانسیون حقوق کودک به عنوان قانونی الزامآور، بر این قضیه تاکید دارد. در این زمینه بنده معتقدم مهمترین موضوع در مورد کودکان و نوجوانان، بحث رعایت مصلحت آنهاست و باید این موضوع اصل و مبنا قرار گیرد».
مفاد این قانون بیشتر مربوط به کودکان بدسرپرست است
این حقوقدان در ادامه نقد این قانون خاطرنشان کرد :«در صدر این قانون آمده است "سرپرستی کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست به منظور تامین نیازهای مادی و معنوی آنها و... " . به نظر میرسد این قانون در مورد کودکان و نوجوانانی است که پدرو مادری ندارند. اما آنچه در عمل اتفاق میافتد و آمارهای سازمان بهزیستی نیزموید این موضوع است، نشان میدهد که درصد بالایی از این کودکان یا پدرو مادر داشته یا اینکه یکی از والدینشان در قید حیات است. بنابراین به اعتقاد بنده مفاد این قانون بیشتر مربوط به کودکان بدسرپرست است».این وکیل دادگستری با اشاره به اینکه جدا کردن کودکان بدسرپرست از خانواده کاری نادرست است، تصریح کرد:«بنده اصولا با جدا کردن طفل از خانواده موافق نیستم و معتقدم نباید کودکان و نوجوانان را حتی از بدترین خانوادهها جدا کرد زیرا بدترین خانوادهها از بهترین مراکز بهزیستی بهتر هستند و هر فرزند باید یک خانواده داشته باشد و در دامان خانواده پرورش یابد. بنده معتقدم به جای سلب کودک باید خانوادهها را درمان کرد. متاسفانه در عمل مشاهده میکنیم به محض اینکه کودکی بد سرپرست باشد (که البته بدسرپرستی نیز تعریفی دارد) و تشخیص داده شود که پدر و مادر صلاحیت نگهداری، حضانت و سرپرستی بچه خود را ندارند، کودک و نوجوان از آنان گرفته میشود. به نظر من این جداسازی درست نیست. به عبارت دیگر چون پدر و مادر در قید حیات هستند یا حتی یکی از آنها وجود دارد، وقتی کودک را از خانواده جدا میکنیم هرچند که پدر یا مادرمعتاد باشند و به اعتقاد سازمان بهزیستی و دادگاه، صلاحیت نگهداری کودک را نداشته باشند، ولی از نظر کودک، آنها پدرومادر وی هستند و این کودک به محبت آنها نیاز دارد.به اعتقاد من به جای برخورد حذفی و گرفتن این بچهها از خانوادهشان و سپردن آنها به مراکز نگهداری یا بعضا به خانواده جایگزین، باید تصمیماتی اتخاذ شود تا خانواده این کودکان درمان شوند نه اینکه در اولین برخورد کودک را از خانواده حذف کنیم. هرچند در قانون پیش بینی شده است که پدر و مادر وقتی به سلامت روانی رسیدند، حق دارند مراجعه کرده و پس از محرز شدن صلاحیتشان کودک خود را پس بگیرند که باید گفت در این زمینه مصلحت کودک رعایت شده است. اما نکته مهم این است که سازمان ها و نهادهایی که در این قضیه درگیر هستند، برای حفظ خانواده و بودن کودک یا نوجوان در کنار خانواده ،به این گونه خانوادهها که دارای مشکل هستند خدماتی ارائه کنند و همچنین در جهت از بین بردن آسیبهای آن گام بر دارند».
مسئولیت سنگین سازمان بهزیستی در قبال این کودکان
حاج محمد علی در ادامه در مورد مسئولیت سازمان بهزیستی در مدتی که این اطفال در مراکز آن نگهداری میشوند، توضیح داد: «زمانی که کودکان فاقد سرپرست یا بدسرپرست در اختیار بهزیستی قرار میگیرند، مسئولیت این سازمان بسیار حایز اهمیت است. اما این سوال مطرح است که این سازمان باتوجه به مسئولیت سنگینی که به عهده دارد به عبارت دیگر به همان میزان حقوق و تکالیفی که والدین نسبت به کودکشان دارند یا افرادی که سرپرستی را به عهده دارند، مسئولیت دارد، آیا ساز وکارهای مناسب از جمله بودجه لازم را نیزدر اختیار دارد؟».
وی افزود: «نکته قابل توجه این است که اگر کودک زیر سن مسئولیت کیفری باشد و مرتکب جرمی شود، فاقد مسئولیت کیفری است. حال اگر کودک تحت سرپرستی سازمان بهزیستی یا خانواده جانشین باشد ومرتکب جرمی شود که بهواسطه این جرم افرادی متضرر شوند و به عنوان مطالبه ضررو زیان طرح دعوی کنند، خانوادهای که جایگزین پدر مادر شده یا سازمان بهزیستی تا چه اندازه در این زمینه پاسخگوهستند و دیگر اینکه امور سرپرستی سرپرستان نیز بر عهده بهزیستی است پس کودکانی که تحت سرپرستی سازمان بهزیستی هستند، باید حمایت شوند».
سازمان بهزیستی کمی مسئولانه تر برخورد کند
حاج محمدعلی با اشاره به پرونده یکی از کودکانی که در سازمان بهزیستی مرتکب جرمی شده بود ،خاطرنشان کرد: «یکی از پروندههایی که بنده وکالت آن را به عهده داشتم مربوط به کودکی بود که به اشتباه، تحت عنوان کودکآزاری از خانواده جدا شده و به یکی از مراکز نگهداری سازمان بهزیستی واگذار شده بود. (که البته بعدا محرز شدهکه بحث کودک آزاری مطرح نبوده و اساسا تحویل این کودک به سازمان بهزیستی اشتباه بود) متاسفانه در آن مرکز، طبقهبندی براساس شرط سنی کودکان انجام نگرفته بود و طفل چند ماهه و تا حدود کودکان چهار سال و نیمه در یک محل نگهداری میشدند و به دلیل کمبود پرسنل و مددکار در آن مرکز، زمانی که بچه ها تنها بودند کودکی که به اشتباه به این مرکز فرستاده شده بود، مرتکب جرمی شد که صرف نظر از مسئولیت کیفری که کودک فاقد مسئولیت کیفری است، بحث ضررو زیان و خسارات ناشی از جرم مطرح بود. متاسفانه سازمان بهزیستی دراین زمینه حساسیت لازم را نشان نداد و بعد از گذشت چند سال پرونده همچنان بلاتکلیف مانده و حتی نماینده سازمان بهزیستی در جلسه رسیدگی دادگاه حاضر نشد. این واقعا برای بنده بسیار تعجبآور و تاسفبار بود زیرا متولی و سرپرست این کودک، سازمان بهزیستی است و باید به موضوع ورود میکرد. دراین زمینه لازم است قوانینی تصویب شود یا اینکه سازمان بهزیستی کمی مسئولانهتر برخورد کند و مطالبات خودش را بتواند دریافت کند تا خدمات مناسبی بتواند به این کودکان ارائه کند».
کودکآزاری فقط کتک زدن کودک نیست
اما طی سالهای اخیر تعداد زیادی از کودکان، به واسطه حضور در خانوادههایی که دارای آسیب هستند، لطمات و صدمات جبران ناپذیری را متحمل شدند و حتی برخی از این کودکان در اثر کودک آزاری والدین و شدت جراحات وارده فوت کردند. حال این سوال مطرح است که آیا بودن کودک و نوجوان در اینگونه خانواده ها به صلاحشان است؟ و اصولا این گونه خانواده ها چگونه شناسایی میشوند؟حاجمحمدعلی در این زمینه توضیح داد: «به اعتقاد بنده کودک آزاری فقط ضرب و شتم کودکان نیست.ما درحال حاضر شاهد هستیم کودکان بسیاری (حتی کودکان چهار یا پنج ساله) در خیابانها رها شده و تا پاسی از شب به کارهایی از قبیل گدایی ،دستفروشی و... مشغولند. تعداد زیادی از این کودکان دارای سرپرست هستند. سوال اینجاست که چه کسی باید به این کودکان توجه کند. همین که این کودک صبح تا شب خود را در خیابانها میگذراند، یعنی این کودک آسیب دیده است و باید نهادهای مسئول ورود کرده و برخورد کنند نه اینکه حتما آثار شکنجه بر بدن بچه باشد و پس از مراجعه طفل به بیمارستان متوجه کودکآزاری شوند». این حقوقدان خاطرنشان کرد:«در قانون جدید در ماده دو گفته شده است که امور مربوط به سرپرستی با سازمان بهزیستی است. البته دقیقا مشخص نشده که امور مربوط به سرپرستی یعنی چه؟ اما طبق قانون قدیم در مورد سرپرستی نظر سازمان بهزیستی خواسته میشد. در صورتی که به مصلحت طفل نبود، دادگاه میتوانست از آن نظرعدول کرده و آن را لحاظ نکند. در قانون جدید امور مربوط به سرپرستی به سازمان بهزیستی واگذار شده و دقیقا نیز مشخص نشده که امور سرپرستی شامل چه مواردی است و اینکه دادگاه میتواند نظر مخالفی ارائه دهد یا خیر که به نظر بنده این جا کمی ابهام وجود دارد».
جنجال ماده 26
وی در مورد ماده 26 این قانون که جنجال بسیاری به همراه داشت نیز تصریح کرد: «هرچند که در تبصره ماده 26 در زمان حضانت، ازدواج میان سرپرست و فرزندخوانده ممنوع اعلام شده است اما این امر با نظر مشورتی سازمان بهزیستی و دادگاه صالح ممنوعیتی ندارد یعنی اگر سازمان بهزیستی این ازدواج را به مصلحت طفل تشخیص دهد، ممنوعیت ازدواج از بین میرود».
بحث مالی سرپرست
این حقوقدان در مورد بحث مالی سرپرست برای فرزندخواندگی خاطرنشان کرد: «در قانون جدید در چند ماده بحث مالی سرپرست مطرح شده است.به عبارت دیگر برای اعطای حق سرپرستی شرط مالی گذاشته شده اما درتبصره ماده 14این قانون آمده است که اگر دادگاه تخفیف دهد، سرپرست میتواند این شروط را رعایت نکند که از جمیع این مواد به این نتیجه میرسیم که اگر دادگاه مصلحت طفل را تشخیص دهد، می تواند بدون رعایت این شرایط و مسائل مالی حکم سرپرستی را صادر کند. البته ابتدا سرپرستی موقت داده میشود و اگر ظرف 6 ماه سرپرستی براساس قانون پیش رفت و مشکلی وجود نداشت، حکم سرپرستی دایم صادر می شود».
کاهش آسیبهای اجتماعی
در خاتمه باید گفت طی سالهای اخیر و با افزایش آسیبهای اجتماعی شاهد افزایش کودکان بدسرپرست و بیسرپرست در جامعه هستیم به طوری که در گذر از خیابانها میتوان بسیاری از این کودکان را یافت. هرچند که در کنوانسیونها و برخی از قوانین داخلی بر رعایت حقوق کودکان تاکید شده است اما تعداد زیادی از کودکان که در آسیبهای اجتماعی رشد کردهاند، فاقد سرپرست بوده یا اینکه بدسرپرست هستند و حال به تکدیگری، دستفروشی و حتی اعمال خلاف مشغولند. نکته مهم این است که برای کاهش تعداد این گونه کودکان باید ابتدا کاهش آسیبهای اجتماعی به ویژه در حوزه خانواده مدنظر مسئولان قرار گیرد چرا که با رفع این آسیبها میتوان شاهد کاهش تعداد این کودکان بود.