متهم : صدایی به من گفت خواهرم را بکشم
مردی که متهم است خواهرش را به قتل رسانده، از سوی خواهرزادههایش با درخواست قصاص مواجه شد و آنها اعلام کردند حاضر به گذشت نیستند.
متهم که مردی ٤٨ساله است، یک سال قبل به مأموران کلانتری مراجعه کرد و گفت خواهرش را به قتل رسانده است. او در اعترافاتش برای مأموران گفت: صدایی به من گفت باید این کار را انجام دهم و من هم این کار را کردم و حالا هم جسد خواهرم در خانه است. زمانی که مأموران به خانه خواهر این مرد رسیدند، جسد او را غرق در خون پیدا و متهم را بازداشت کردند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، با مشخصشدن موضوع و شکایت اولیای دم و تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست، رسیدگی به اتهام مرد متهم به قتل در دستور کار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند، اولیای دم در جایگاه حاضر شدند. فرزندان مقتول درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند. شوهر مقتول نیز بهعنوان وارث فرزند فوتشدهاش درخواست قصاص کرد و گفت: شب حادثه من در خانه نبودم من همیشه در خانهام هستم و آن یک شب خانوادهام را تنها گذاشته بودم که این اتفاق افتاد. من و زنم زندگی خوبی با هم داشتیم و سه فرزند داشتیم، بعد از مرگ همسرم یکی از فرزندانم هم فوت کرد و به خاطر مصیبتی که به زندگیمان وارد شده است، گذشت نمیکنم. او اعلام کرد مانند فرزندانش حاضر است تفاضل دیه را هم بپردازد و قاتل همسرش را قصاص کند.
سپس نوبت به متهم رسید؛ او اتهام قتل خواهرش را قبول کرد و گفت: ١٥ سال بود که اعتیاد داشتم و همین مسئله باعث شده بود همسرم من را ترک کند و بچههایم را هم با خودش ببرد. من با خانوادهام زندگی میکردم، وقتی همسرم من را ترک کرد، تصمیم گرفتم اعتیادم را ترک کنم و دوباره به زندگی بازگردم. با اینکه مدتها بود که پاک بودم اما خانوادهام میخواستند من بدبخت شوم و همیشه در غذایم دارو میریختند و چیزهایی میریختند که حالم بد شود و دوباره معتاد شوم. موضوع فقط این نبود؛ برادرم همیشه من را تعقیب میکرد، من هم از این کار خوشم نمیآمد. روز حادثه به پارک نزدیک خانه خواهرم رفته بودم، متوجه شدم برادرم من را تعقیب میکند، با خواهرم تماس گرفتم و او گفت به خانهاش بروم و من هم قبول کردم. او برایم چای، میوه و غذا آورد، متوجه شدم باز هم در چای چیزی ریخته است، خیلی ناراحت شدم. شب در خانه خواهرم خوابیده بودم که چیزی به من گفت بس است؛ دیگر زودتر این وضعیت را تمام کن. صدا در گوشم میپیچید؛ به من میگفت خواهرم را بکشم؛ من هم چاقو برداشتم و سه ضربه به سینه خواهرم زدم که او فوت شد.
بعد از خانه خارج شدم و در حال خودم نبودم، تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس بگویم و اعتراف کنم که خواهرم را کشتهام. با پایان گفتههای متهم و وکیل مدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.