هیرمند خشک، سیستان متروک
«هیرمند، حکم جان را برای مردم سیستانوبلوچستان دارد.» احسان ساروخانی، کشاورز جوان سیستانی میگوید: «سدهایی که روی رودخانه هیرمند ساخته شده، مانند دستهایی است که دور گردن مردم سیستانوبلوچستان انداخته باشند؛ همانطور نفسشان را گرفته و زندگی را سخت کرده است.»
بیش از چهار دهه پیش که ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند به توافق رسیدند، مردم سیستانوبلوچستان فکرش را هم نمیکردند که سالها بعد سهم آنها از آب این رودخانه، سیلابهایی باشد که باران روانه خاک ایران خواهد کرد. «مردم خانههایشان را رها کردهاند و رفتهاند، اگر بمانند از خشکسالی میمیرند. بعضی خانهها هنوز وسیله دارند، مردم حتی خانه و زندگیشان را هم جمع نکردهاند، جانشان را برداشتهاند و از سیستانوبلوچستان فرار کردهاند» کشاورزان سیستانی میگویند نزدیک به 16 سال است کشور افغانستان آب را به صورت قانونی برای ایرانیان باز نکرده و آبی که در این سالها نصیب کشاورزان سیستانی شده، ناشی از سیلابهایی بوده که در افغانستان اتفاق افتاده است. براساس معاهدهای که در سال 1351 میان ایران و افغانستان منعقد شد، مقرر شد در هر ثانیه، ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) از رود هیرمند سهم سیستانوبلوچستان و دریاچه هامون باشد؛ سهمی که تعلقنگرفتن آن به هیرمند طی سالها، مردم سیستانوبلوچستان را با چالشهای زیستمحیطی و معیشتی فراوانی روبهرو کرده است.
دعوا بر سر آبهای مشترک
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از وقایع اتفاقیه ، جنگ بر سر آب، هر روز میان کشورهای مختلف بالا میگیرد. خشکسالی، بیشتر کشورهای جهان را دربر گرفته و آنها دیگر راضی نمیشوند به این راحتی آبهایی را که متعلق به سرزمینشان است با مردم کشور دیگری تقسیم کنند. تأثیر طوفانهای گردوغبار ناشی از خشکشدن تالاب هامون، سالهاست که جان مردم سیستانوبلوچستان را تهدید میکند. حقابه رود هیرمند که ضامن دوام زندگی در سیستانوبلوچستان بوده، نزدیک به دو دهه است که به آنها تعلق نگرفته و مردم کمکم سرزمین مادریشان را بهدلیل خشکسالی ترک کردهاند. ساروخانی که از نوجوانی کنار پدرش کشاورزی کرده، میگوید: «جمعیت روستاها خیلی کم شده، مردم دیگر اینجا نمیمانند. آنهایی که تنها تخصصشان کشاورزی است، به منطقه بهتری رفتهاند تا این کار را ادامه دهند. بعضی هم زمینها را فروختهاند و با ماشین در شهر مسافرکشی میکنند.» او درباره پرداخت حقابه قانونی ایران از رود مشترک هیرمند میگوید: «راه آب دیگر خیلی وقت است که باز نشده، فقط وقتی آب به داخل نهرها میآید که افغانستان بارندگی زیادی داشته باشد و سیلابها از روی سد وارد مرز ایران شوند. آمدن این آب هم به این دلیل است که افغانستان نمیتواند جلوی سرریز آب را بگیرد.» آنطورکه ساروخانی میگوید سالهاست که سیلابهای فصلی به جای حقابه قانونی وارد ایران میشوند، درحالیکه در قرارداد سال 1351، ذکر شده که تنها حجمی از آب بهعنوان حقابه محسوب خواهد شد که دولت افغانستان قادر به اندازهگیری آن باشد، درحالیکه این کشور توانایی اندازهگیری سیلابهای فصلی خود را ندارد.
چه کسی حقابه هیرمند را دریافت کرده؟
دعوا بر سر آبهای مشترک میان ایران و افغانستان، آنقدر ریشهدار است که تاکنون دیپلماسی خارجی نیز نتوانسته آن را حل کند. اسفند سال گذشته بود که علیاحمد عثمانی، وزیر انرژی و آب افغانستان مدعی شد که ایران حقابه خود را از رودخانه هیرمند دریافت کرده است. آنطور که او گفته در 15 سال گذشته پس از سقوط طالبان در ارتباط با معاهده هیرمند، مذاکراتی با ایران از سوی وزارت انرژی و آب افغانستان صورت گرفته، دولت افغانستان و ایران سال گذشته، مذاکرات جدیتری را در ارتباط با اجرای این معاهده داشتند. عثمانی مدعی است که اجرای معاهده هیرمند، نشاندهنده این بوده که دولت افغانستان به معاهدههای انجامشده و اصول بینالمللی متعهد است.
او تأکید کرده که ایران باید حق افغانستان را در ارتباط با آبهای داخلی این کشور نیز به رسمیت بشناسد. عثمانی اما مدعی است در این مذاکرات، طرف ایرانی بهطور کتبی اذعان کرده که حقابه از هیرمند را دریافت کردهاند. اظهارات عجیب وزیر انرژی افغانستان، اگرچه واکنشی را از سوی مسئولان بلندپایه ایرانی به دنبال نداشت اما مسئولان منطقهای، گفتههای او را بهشدت تکذیب میکنند. محمدعلی پیری، فرماندار شهرستان هیرمند به «وقایعاتفاقیه» میگوید: ما اطلاعات دقیقی از این مذاکرات نداریم زیرا چنین مذاکراتی در سطح بالاتری انجام میشود اما آنچه از آن اطمینان داریم، این است که افغانستان در سالهای گذشته، حقابهای مانند آنچه در معاهده سال 1351 وجود دارد، به ایران پرداخت نکرده است. پیری، ادعای وزیر انرژی و آب افغانستان را دور از واقعیت میداند و میگوید: «بعید است اظهارات طرف افغانستانی درست باشد زیرا هیچ مسئولی در ردههای بالا به صورت کتبی چنین ادعایی را مطرح نمیکند.» پیری با تأیید گفتههای کشاورزان سیستانی میگوید: «آبی که طی سالهای پس از خشکسالی از هیرمند وارد ایران شده، حقابه ایران نبوده و فقط سیلابهایی بوده که توانایی نگهداری آن از سوی کشور افغانستان وجود نداشته است.» پیری به سدسازیهای کشور افغانستان روی هیرمند اشاره میکند و میگوید: «سد کجکی روی هیرمند، یکی از مهمترین دلایلی است که جلوی ورود آب به ایران را میگیرد، درحالیکه ما اطلاع داریم کشور افغانستان اکنون هم در حال ساختن سدهای بیشتری روی این رود بوده و این اقدام کشور افغانستان، خلاف توافقات بینالمللی است.»
هامون خشک در بهار
کارشناسان محیطزیست، بارها روی این مسئله تأکید کردهاند که خشکسالی عمیق در سیستانوبلوچستان با رهاسازی سیلابهای فصلی حل نمیشود. آنطور که احمد عاقبتبهخیر، عضو کمیساریای آب رودخانه هیرمند به ایسنا گفته، دشتمالهای ورودی به تالابها و نهرهای سیستانوبلوچستان، خشکسالی در منطقه را بر طرف نخواهد کرد. شرایط آب و هوایی در سیستانوبلوچستان به گونهای است که همواره در ماههای فروردین و اردیبهشت، حجم زیادی از آب یا بهدلیل بارندگیهای داخلی یا جاریشدن آب از سوی افغانستان، وارد نهرها و زمینهای کشاورزی منطقه میشود؛ آبی که امید زندگی در سیستانوبلوچستان را برای اهالی زنده میکند اما عمر آن به چند ماه نمیرسد. امسال بهدلیل بارندگیها در جنوبشرق کشور، این آب زودتر از همیشه در سیستانوبلوچستان جاری شده اما از آنجایی که آبهای جاریشده حقابه نیستند و فقط سیلابهایی است که در زمان مناسب برای استفاده کشاورزان رها نشده، امیدی چندانی برای بهبود شرایط کشاورزی در این منطقه وجود ندارد. بهدلیل گرمای هوا و تبخیر بالا در این منطقه، سیلابهای فصلی بیشتر از یک ماه دوام نمیآوردند و نهرهای سیستانوبلوچستان در اواسط بهار باز هم با خشکی مواجه میشود.
عامل بسیاری از ریزگردهای جنوبشرق کشور، تالاب هامون است که پس خشکشدن، تبدیل به کانون اصلی گردوغبار در منطقه شده است. یکی از کشاورزان این منطقه میگوید: «با وجود اینکه در طی سال جاری چندینبار آب به صورت سیلاب وارد نهرهای منطقه شده است اما روستاهایی نظیر کریمکشته، کرکو، چکل و توابع آنها که از نهر قروکی این شهرستان تغذیه میشوند، هیچگونه سهمی در دریافت آب نداشتهاند.» او ادامه میدهد: «رودخانه گلمیر که شاهرگ اصلی ورود آب در این منطقه به شمار میرود، درحالحاضر، آبی به این روستاها نمیرساند.»