۱۳عامل سوختن پتروشیمی بوعلی
17تیرماه سال جاری بود که مجتمع پتروشیمی بوعلیسینا در محاصره آتش قرار گرفت و برای چند روز در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت.
حریقی که در اثر نشت ایجاد شده در خط لوله ورودی یکی از پمپهای نصب شده در مجاورت برج 8001 واحد پارازایلین و پرتاب گدازههای آن به برج مذکور ایجاد شده و به علت کمبود تجهیزات و مواد اولیه مناسب اطفای حریق گسترش یافته بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، از آغاز بروز حادثه تحلیلهای زیادی در رابطه با علل وقوع این آتشسوزی توسط کارشناسان و رسانهها مطرح شد. چند هفته پس از بروز این حادثه علیمحمد بساقزاده مدیرکنترل تولید شرکت ملی پتروشیمی و حمیدرضا عجمی سرپرست واحد HSE این شرکت نشست خبری را برگزار کرده و اعلام کردند که عدم توجه به مسائل ایمنی در تعویض پمپهای آسیبدیده علت اصلی بروز حادثه در این واحد صنعتی مستقر در بندر ماهشهر شده است. در آن تاریخ عجمی در تشریح جزییات حادثه گفت: « روز قبل از حادثه اصلی پتروشیمی بوعلی در مخزن C سلسله حوادثی اتفاق افتاده بود. به عنوان مثال حوالی ساعت 5بعدازظهر روز قبل از حادثه، ناحیه برج و پمپها و یکی از مخازن نفتا و خود مخزنی که دچار حریق شده بود توسط نیروهای حاضر در محل مهار شده بود. گسترش حریق مخزن C نیز به علت رعایتنشدن دستورالعملهای ایمنی بود. به عنوان مثال باید از عملکرد سیستم رینگ آتشنشانی موجود اطمینان حاصل میشد.»
اکنون و با گذشت بیش از 8ماه از وقوع این آتشسوزی، نمایندگان مجلس و کمیسیون انرژی پس از انجام بررسیهای خود به 8عامل اصلی بروز این سانحه پی بردهاند. عدم رعایت برنامهریزی تعمیرات دورهیی تجهیزات (PM) برای رفع اصولی عیوب کارکردهای پمپهای A8001، B و C نخستین عاملی است که نمایندگان مجلس به آن اشاره میکنند. این در حالی است که تنها یک هفته پیش از آغاز این حادثه مدیرعامل پتروشیمی بوعلیسینا از اتمام انجام تعمیرات اساسی 20روزه در فصل بهار در این واحد صنعتی خبر داده بود. تعمیراتی که به نظر نمیرسید از دقت و کیفیت قابل قبولی برخوردار بوده باشد و گزارش روز گذشته مجلس نیز به عنوان نخستین عامل به آن اشاره میکند. عامل دومی که از نظر بهارستانیها سبب بروز این حادثه شده عدم عملکرد صحیح شیرهای قطع جریان ورودی و خروجی پمپهای مذکور و تجهیزات جانبی و عدم قطع کامل جریان سیال است که نمایندگان آن را ناشی از سهلانگاری مدیریتی در رفع اصولی عیوب آنها عنوان کردهاند.
سومین عامل در رابطه با اقدام ناصحیح مسوولان و کارشناسان ذیربط در جابهجایی گیربکس خروجی پمپ A8001 برای نصب روی شیر خروجی پمپ C8001 عنوان شده است.
عامل چهارم عنوان شده در این گزارش غیراستاندارد بودن عملیات ایزولاسیون ورودی و خروجی پمپهای مذکور است. نکته قابل تامل این است که علت کوتاهی در ایزولاسیون از دید نمایندگان چندان به مسائل فنی پیچیده و کمبود تجهیزاتی ارتباط نداشته بلکه ناشی از سهلانگاری، بیانگیزگی کاری و به کارگیری روشهای تعمیراتی سنتی و استفاده از صفحات مسدودکننده دستساز و غیراستاندارد و تعداد پیچ و مهره ناکافی و کمکیفیت عنوان شده است. انحراف غیرمجاز در دیواره مخازن و نامطلوب بودن کیفیت مواد مصرفی لایه لاستیکی آنها که نقش آببندی و جلوگیری از نشت مواد به بیرون را به خوبی انجام نمیداده است، پنجمین عامل بروز حادثه قلمداد شده است. نقیصههایی که بر اثر سهلانگاری مدیریتی و بیتوجهی به رفع آنها در خلال سالیان متمادی حادثهآفرین شدند. ششمین عامل در نادیده گرفتن الزامات HSE و پدافند غیرعامل در زمان طراحی، ساخت و نصب مخزنهاست که در نتیجه آن تعداد زیادی مخزن ذخیره در یک فضای محدود و در فاصله نزدیک با یکدیگر ساخته شدهاند. عوامل هفتم تا نهم ذکر شده در گزارش مجلس شباهت بسیاری به حادثه ساختمان پلاسکو و وضعیت تجهیزات آتشنشانها و آموزشهای آنها دارد. عدم آمادگی کامل سیستم اطفای حریق مجتمع برای مقابله سریع و کافی با حریق و اطفای فوری و کامل آن و کمبود فوم اطفای حریق و خودکار نبودن سیستم توزیع آن در سقف مخازن، سهلانگاری در آموزش و بازآموزی دورهیی منابع انسانی شاغل و غفلت از جایگاه HSE و بها ندادن به پرسنل واحدهای HSE و آمادگی آنها 3عامل بعدی معرفی شده هستند.
موضوع بعدی که در این گزارش به آن اشاره شده است، بحث عدم فرماندهی و مدیریت واحد در زمان وقوع حادثه است که منجر به تشتت در تصمیمگیری و هدررفت منابع انسانی و امکانات شد. سلب مدیریت بحران از شرکت ملی پتروشیمی و واگذاری آن به شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب از همان روزهای نخست بروز حادثه محل پرسش بود. مرضیه شاهدایی مدیرعامل NPC چند روز پس از مهار آتشسوزی اعلام کرد که صنعت پتروشیمی فاقد آمادگی و تجربه لازم در مواجهه با چنین حوادثی بود. حمیدرضا عجمی مدیر واحد HSE شرکت ملی پتروشیمی نیز در نشست خبری خود در این زمینه گفت: « در مورد فرماندهی بحران نیز دستورالعمل مشخص و ویژهیی وجود دارد. به عنوان مثال سطح یک که تشخیصی است مربوط به مسوولان و مدیران حاضر در صحنه است. اگر بتوانند با امکانات و تجهیزات حاضر در مجتمع بتوانند حادثه را کنترل کنند کار به سطوح بالاتر نخواهد رسید. اگر تشخیص افراد حاضر در محل این باشد که با امکانات موجود در سطح یک نمیتوان حادثه را جمع و جور کرد کار به سطح 2 میرسد که منطقه ویژه پتروشیمی ماهشهر به عنوان سطح 2 مدیریت بحران تعریف شده است. تغییر مدیریت بحران نیز به همین ترتیب اتفاق افتاد. اگر با تشخیص فرمانده میدان نیاز به امکانات سطح 3 که در حد استان و ملی است، احساس شود سطح مدیریت بحران تغییر خواهد کرد.»عجمی در رابطه با حضور شرکت مناطق نفتخیز در عملیات افزود: «وقتی حادثهیی در صنعت هایتکی مانند پتروشیمی اتفاق میافتد به دلیل پیچیدگی حادثه و مواد موجود در مجتمع نیاز به تخصص بسیار بالایی دارد و به همین دلیل شرکت مناطق نفتخیز جنوب در جهت کمک وارد شد، چرا که قبلا این شرکت با حوادث مشابهی در مخازن ذخیره فرآوردههای نفتی مبارزه کرده و در این زمینه دارای تجربه بودند.» عدم حضور به موقع مدیران و تصمیمگیران ارشد در محل حادثه و عدم حضور کارشناسان و نیروهای ماهر کارگری به خصوص در ایام تعطیل در محل حادثه نیز دو موضوع دیگری هستند که مجلسیها آن را سبب تشدید وضعیت دانستهاند.
و در نهایت سیزدهمین عامل معرفی شده در گزارش مجلس را شاید بتوان مهمترین و اصلیترین عامل و زمینهساز بروز دوازده عامل ذکر شده دانست، «خصوصیسازی شرکتهای پتروشیمی» سیاستی که بسیاری از بخشهای صنعت مهم پتروشیمی ایران را پریشان حال کرده است و قطعا در حادثه پتروشیمی بوعلیسینا نقش اساسی را بازی میکند. البته زاویهیی که گزارش مجلس از آن به خصوصیسازی توجه کرده در رابطه با قطع رابطه استخدامی منابع انسانی این شرکتها با صنعت نفت و عدم امکان نقل و انتقال آنهاست. موضوعی که باعث دلسردی و بیانگیزگی بسیاری از کارمندان شده و همین امر سبب کاهش کیفیت کار شده است.