گردشگری معلولان، ضرورتها و تنگناها
الهام خادم حسینی: فرد معلول با حضور در تور گردشگری، از محیط خانه بیرون میآید و محیطهای تازهای را تجربه میکند. در کنار لذت بردن از سفر، با افکار مختلف تعامل برقرار میکند، در طول سفر انرژی تازهای برای فعالیتهای بعدی پیدا میکند، شرکت در تور کمک میکند تا از ابتلا به هر نوع افسردگی ناشی از ماندن در خانه در امان بماند
براستی برای برگزاری یک تور گردشگری ویژه معلولان چه باید کرد؟ برای انجام یک سفر با کیفیت ویژه این قشر فعال، از چه روشهایی باید بهره گرفت؟ چه نوع حمایتهایی باید صورت گیرد تا معلولان هم بتوانند براحتی از یک مسافرت مطلوب بهرهمند شوند؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤالها با دو نفر از راهنمایان گردشگری «الهام خادم حسینی» عضو هیأت مدیره انجمن راهنمایان گردشگری استان تهران که تجربه برگزاری 16 تور ویژه معلولان را در کارنامه خود دارد و «بهرام خلفی» عضو انجمن راهنمایان گردشگری استان تهران که در زمینه برگزاری تورهای نابینایان صاحب تجربه است و تاکنون هم موفق به برگزاری چند تور تاریخی-فرهنگی و طبیعتگردی ویژه نابینایان شده است به گفتوگو پرداختیم.
پاراتور واژهای جدید برای معلولان
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، اساساً وقتی از برگزاری تور، اعم از تاریخی-فرهنگی یا طبیعت گردی ویژه افراد دارای معلولیت صحبت به میان میآید، ابتدا باید به تعریفی قابل قبول در این زمینه دست یافت. الهام خادم حسینی تعریف خود را با ارائه طرحی تحت عنوان «پارا تور» مطرح میکند: «من این اسم را از «پارالمپیک» الهام گرفتم. پاراتور بر چند محور تأکید دارد: فرد معلول با حضور در تور گردشگری، از محیط خانه بیرون میآید و محیطهای تازهای را تجربه میکند. در کنار لذت بردن از سفر، با افکار مختلف تعامل برقرار میکند، در طول سفر انرژی تازهای برای فعالیتهای بعدی پیدا میکند، شرکت در تور کمک میکند تا از ابتلا به هر نوع افسردگی ناشی از ماندن در خانه در امان بماند. این روزها دیگر معمولاً در مکالمات مردم خوردن و پوشیدن مطرح نیست، معمولاً از هم میپرسند، : «کجاها سفر کرده ای؟» البته تمام این محورها شامل همه اقشار جامعه است. حال آنکه تعریف بهرام خلفی بیشتر بر توانمندیهای معلولان، خاصه نابینایان تأکید دارد: «برگزاری تور گردشگری ویژه معلولان، عبارت میشود از نگاه به توانمندیها، قابلیتها و شرایط خاص این افراد و بهینهسازی محیطهای گردشگری اعم از سایتها، موزهها و اماکن تاریخی به منظور بهرهمندی هرچه بهتر جامعه هدف از امکانات سفر. منظورم از بهینه سازی، فراهم کردن هر نوع امکانی که مورد نیاز ضروری این افراد است.»
از کمترین حمایتها برخوردار بودهایم
قالب تور و نحوه برگزاری آن برای معلولان هم نکتهای است مهم و میزان اهمیت آن، به اندازه ذات برگزاری تور است. منظور از قالب، انواع تور مثل تورهای تاریخی-فرهنگی، که در دسته تورهای گردشگری جای میگیرند و تورهای تخصصی طبیعت گردی است. بهرام خلفی در بیان اختصاص قالب مناسب تورهای معلولان، به تجربههای خود در برگزاری تور ویژه نابینایان اشاره میکند: «شروع کار من با نابینایان، در قالب تور فرهنگی بود. هیچ پیش فرض دقیقی درباره نحوه برگزاری چنین توری نداشتم؛ در واقع کاملاً دلی رفتم جلو. با چند مدرسه ویژه نابینایان صحبت کردم و نخستین تور را با دانشآموزان مدرسه دکتر خزائلی آغاز کردم؛ بازدید از موزه ایران باستان. مهمترین کاری که باید قبل از برگزاری تور انجام میشد، جلب رضایت مسئولان موزه به منظور ایجاد امکان لمس اشیای موزه توسط نابینایان بود. خود من اصلاً موافق این نیستم که به آن اشیا دست بزنند، اما شرایط نابینایان متفاوت است و باید حتماً این تماس صورت بگیرد.
خوشبختانه مسئولان موزه همکاریهای لازم را انجام دادند و بعد از آن، من موفق شدم یک گروه دیگر را برای بازدید به موزه ببرم. خودم نابینایان را همراهی میکردم و توضیحاتی که لازم بود، جدا از توضیحات مسئولان موزه ارائه میدادم و بچهها با لمس لباسها و مجسمهها، نیم روز خود را در موزه گذراندند. البته این قالب خیلی دوام نداشت، چون بعد از مدتی اجازه دست زدن به اشیا داده نشد؛ علتش هم کاملاً منطقی بود، به هر حال باید آن اشیا سالم بمانند و هر نوع تماس ممکن است آسیب زننده باشد. بعد از آن بود که من طرحهایی مثل کوچکسازی محیط موزه برای نابینایان، شبیهسازی برخی مجسمهها با استفاده از عناصر تشکیل دهنده آنها و طراحی نقوش برجسته مجسمهها و نقشه موزه را ارائه کردم که ظاهراً مورد اخیر مدتی است به همت مسئولان موزه و افراد کارشناس، طراحی و به نمایش گذاشته شده است. بعد از آن به فکر برگزاری تور طبیعتگردی افتادم. یکی از نمونههای خوبی که داشتیم، پیاده روی در شهرستانک بود که برای هر فرد نابینا سعی کرده بودم یک راهنما در نظر بگیرم. گرچه تعداد راهنماها کم بود، اما توانستیم تا 95 درصد از خواستهها را برآورده کنیم.»
جنس تجارب الهام خادم حسینی در نحوه برگزاری تور معلولان، متفاوت از تجربههای خلفی است: «اغلب تورهایی که تا امروز برگزار کردیم، درون شهری بود. آقای شیخ قرایی مدیرعامل انجمن معلولان پارس که طرح پارا تور من با همکاری ایشان اجرا میشود، در ابتدای امر، خیال من را از بابت تأمین اتوبوسهای مناسبسازی شده ویژه معلولان راحت کرد. گرچه این مشکل را در تورهای خارج از تهران مثل زنجان داشتیم. بعد از برگزاری نخستین تور، تصمیم گرفتیم عدهای از راهنمایان گردشگری که داوطلبانه حاضر به همکاری شده بودند را تحت نظر کارشناسان سازمان بهزیستی آموزش دهیم. آموزشهایی مثل نحوه برخورد با معلولان، آشنایی با معلول و معلولیت، آشنایی با نیازهای مربوط به معلولان در طول سفر و امثالهم.
جدا از این دورهها که در خود سازمان بهزیستی برگزار شد، در هر تور، از افراد کارشناس و همچنین پزشکیار هم بهره میگیریم. بنا بر برآوردهای اولیه، برای هر 5 معلول، یک راهنما را در نظر گرفته ایم؛ البته خانوادههای خود معلولان هم ما را یاری میکنند. علاوه بر این، تور طبیعت گردی هم برگزار کرده ایم، مثل بازدید از باغ پرندگان.» اما بهرام خلفی از عدم همکاریهای سازمان بهزیستی در زمینه آموزش راهنمایان گردشگری زبان به گلایه میگشاید: «روش من این است که برای هر فرد نابینای مطلق، حتماً باید یک راهنما در نظر گرفته شود، اما درباره کم بیناها، همراهان تور یا همراهان خود افراد میتوانند کمک کنند. متأسفانه در بحث ایجاد بستری برای آموزش راهنماهای ما، سازمان بهزیستی همکاری نکرد. با وجودی که آقای محمد بیگی نیا، بهعنوان یکی از کارشناسان سازمان بهزیستی که چند تور را ما با هم برگزار کردیم، در این زمینه تلاش کرد، اما متأسفانه موفق نشدیم امکان آموزش را از سازمان دریافت کنیم. به همین علت، در برگزاری سفرها، قبل از شروع سفر خود من بر اساس مطالعاتی که کرده ام، موارد لازم را طی جلسه فشرده یک یا دو ساعته به راهنماها آموزش میدهم.»
قطعاً برگزاری تور برای قشر معلول، پایه محکم معنوی مثل علاقه قلبی را در آغاز راه نیاز دارد که عموماً علاقه مندان به این کار، دارای این پشتوانه هستند، اما گذشته از تعارفات معمول، برگزاری این نوع تورها در سطح حرفهای محتاج حمایتهای گسترده از سوی نهادهایی مثل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و بهعنوان متولی توریسم کشور و سازمانهای بهزیستی و آموزش و پرورش استثنایی بهعنوان متولیان خدمات آموزشی و توانبخشی معلولان است. خادم حسینی در این زمینه چنین اظهار میکند: «این به قالب توری که برگزار میکنیم بستگی دارد؛ مثلاً در یک تور گردشگری درون شهری، یکی از مشکلات ما ورودیههای موزههای مختلف است که این مشکل توسط سازمان میراث فرهنگی حل میشود یا بحث تأمین وسیله نقلیه مناسبسازی شده از طرف شهرداری تأمین میشود.
در خصوص راهنماهای ویژه، فعلاً این افراد به صورت داوطلبانه با ما همکاری میکنند، اما اگر قرار بر این باشد که طرح پاراتور را به شکل حرفهای، یعنی بهعنوان یک شغل و کار حرفهای اجرا کنیم، قطعاً هزینههای لازم مطرح خواهد شد و برای استخدام راهنماها و آموزش آنها، باید اعتبار لازم را تأمین کنیم. البته این نکته را هم در کنار چنین موضوعی لازم میدانم مطرح کنم که خود معلولان هم علاقهمند به سفر هستند. شاید سفر در گذشته یک تفریح لوکس بود، اما امروزه واقعاً به یکی از نیازهای اولیه بشر تبدیل شده و عملاً یکی از حقوق بشر به حساب میآید. در بحث تسهیلات مالی، همانطور که اشاره کردم، بخشهایی که نیاز به تأمین بودجه دارند در قالب تورهای تهرانگردی از سوی نهادهایی مثل سازمان میراث فرهنگی تأمین میشود؛ مثلاً ورودیه موزهها برای تورهای پاراتور رایگان است یا اتوبوس مناسبسازی شده همینطور.
اما در زمینه تسهیلات کامل مثل بحث مالی، اگر بنا بر کار حرفهای شود که میشود، حتماً حمایتهای نهادهایی مثل سازمان میراث فرهنگی و شهرداری باید گستردهتر از ارائه اتوبوس یا رایگان کردن موزهها باشد. یعنی نیازمند حمایت گسترده نهادهای دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی خواهیم بود. من بارها این موضوع را مطرح کردهام که هتلهای ما اصلاً مناسب حضور معلولان نیست. یک بار مسافری خارجی برای سفر با ما تماس گرفت، وقتی از اوضاع و احوال و ویژگیهای هتلها پرسید و متوجه شد که مناسب سازیهای لازم صورت نگرفته، از سفر خودداری کرد. جالب اینکه مدیران هتلها یا اماکن سیاحتی اصلاً اطلاعی از بحث رعایت اصول مناسبسازی برای معلولان ندارند. اخیراً من به فکر راهاندازی فراخوانی افتادم تا بتوانم با استفاده از خیران، تسهیلاتی برای حضور معلولانی که امکان مالی کافی را ندارند، فراهم کنم. اما تا آن زمان، فعلاً به همین شکل تورهایمان را برگزار میکنیم.»
بهرام خلفی در این زمینه، با بیان دیگری این موضوع را مطرح میکند: «در طول این چند سال، یعنی از 1387 تا کنون، روند تورهای ما به گونهای نبوده که به سمت سازمان میراث فرهنگی برویم، گرچه این غایت آرمان ماست که مسیر فعالیتمان را به سمت جلب حمایت آن سازمان سوق بدهیم. علت اینکه تا امروز حمایت سازمان میراث فرهنگی را جلب نکردهایم، حوزه فعالیت ما در برگزاری تور است. ما در حوزه مدارس استثنایی فعالیت کردهایم که متأسفانه همکاریهای لازم از سوی مسئولان امر صورت نگرفته است. بهعنوان مثال، برای ارائه طرحم به یکی از مدارس معروف در امر آموزش نابینایان رفتم. در بدو ورود، به سراغ دانشآموزان رفتم و خودم و زمینه فعالیتم را معرفی کردم. نمیدانید چه استقبالی کردند. وقتی طرح را برای مدیر آموزشگاه توضیح دادم، نه تنها استقبال نکرد، بلکه توصیه کرد بعد از بازنشستگی او این طرح را در آن مدرسه مجدداً ارائه کنم. خلاصه که در برگزاری این سفرها، از کمترین حمایتها برخوردار بودهایم.
با این حال معتقدم، اگر حمایتهای لازم از سوی مسئولان در زمینههایی مثل مناسبسازی محیط اماکن تاریخی-فرهنگی، برگزاری دورههای آموزشی ویژه راهنماهای گردشگری و مسئولان اماکن سیاحتی به منظور آشنایی با فرد معلول و نیازهای آنان صورت بگیرد، میتوانیم به شکل کاملاً حرفهای این تورها را برگزار کنیم. من حتی در پیشنهادهایم، آموزش خط بریل به راهنماها را مطرح کردهام.»