استعدادهای بچهها را چگونه شناسایی کنیم؟
با توجه به اینکه هر کودک ترکیبی از هوش و استعدادهای مختلف است، در دنیای تعلیم و تربیت امروز به جای نسبت دادن صفتهایی از قبیل باهوش یا کند ذهن به کودکان، سعی بر این است که به دور از هر گونه برچسب زدن، توانمندیهای آنها شناسایی و تقویت شود. به همین دلیل موضوع شناخت ذهن کودک برای ما به عنوان پدر، مادر، مربی یا معلم موضوعی بسیار مهم است.
در واقع شناخت ذهن کودکان به ما کمک میکند بتوانیم براحتی آنها را درک کنیم و تشخیص دهیم چرا زمانی که به همه استعدادهای کودک به یک اندازه توجه نشان میدهیم باز هم بعضی ویژگیها کمرنگتر از استعدادها و ویژگیهای دیگر اوست. شاید ما دوست داریم تواناییهای کودکان را به سمتی سوق دهیم که مورد علاقه و خواست خود ماست. در این خصوص با دکتر لیلا محمدی، روانشناس و مشاور گفتوگو کردهایم.
آغاز راه
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم ، خیلی طبیعی است که ما به عنوان پدر و مادر دوست داشته باشیم هوش و استعداد فرزندمان را در زمینههای مختلف تشخیص و آنها را هر چه بهتر و بیشتر پرورش دهیم، اما فراموش نکنیم شاید هوش و استعداد فرزندمان اصلا همسو و هم جهت در زمینهای که ما منتظر آن هستیم نباشد.
مثلا شاید ما علاقه داشته باشیم او هوش ریاضی بسیار خوبی داشته باشد؛ در صورتی که کودک ما اصلا در این زمینه استعدادی ندارد و علاقه و تواناییهایش بیشتر در زمینه کارهای هنری مانند پرداختن به موسیقی یا نقاشی است. بنابراین قبل از هر گونه کمکی به اوابتدا باید این موضوع را در نظر داشته باشیم.
سعی کنید کودک خود را برای کارهای خوب و خلاقانهای که انجام میدهد تشویق کنید. البته اگر خطایی هم مرتکب میشود او را متوجه اشتباهش بکنید. با این کار او را در مسیر پیشرفت انواع مختلف استعدادهایش قرار میدهید، اما به خاطر داشته باشید که این کار را با کلام مهرآمیز و سرشار از محبت انجام دهید.
هیچگاه به فرزندتان برای انجام کاری اصرار نکنید و به او اجازه دهید مطابق سلیقهاش رفتار کند. بسیاری از نظریهپردازان عقیده دارند کودکان با بعضی ویژگیهای خاص و به اصطلاح ذاتی به دنیا میآیند. بنابراین اگر ما ویژگیها و خصوصیات آنها را تشخیص دهیم و آنها را تحت قانون و چارچوب خاص در بیاوریم، این ویژگیها بتدریج منجر به این میشود استعداد کودک هم بیشتر رشد کند. اما اگر محدودیتهایی که ما برای فرزندانمان قائل میشویم بیش از اندازه باشد به ایجاد استرس و اضطرابی منجر میشود که مانع از پرورش خود واقعی او خواهد شد.
نقش بازی
یکی از راههای ارتباط کودک با محیط «بازی»است. البته این بازی تا یکسالگی فقط با شناخت اشیا و لمس آنها صورت میگیرد، ولی بتدریج پیشرفتهتر میشود. فراموش نکنیم هر چه قوه تخیل کودک بیشتر تقویت شود تواناییهای او نیز بیشتر میشود.
در واقع کودک با انجام بازی در جهت رشد استعدادهای خود پیش میرود. البته هر کودک هم ویژگیهای خاص خود را در این زمینه دارد.
بعضی کودکان نسبت به هر چیزی در دنیای بیرون واکنش شدیدی نشان میدهند؛ در حالی که شاید همسن و سالهایشان بهگونه دیگری رفتار کنند. مثلا بعضی بچهها از حیوانات میترسند، اما بعضی دیگر آنها را دوست دارند و خیلی راحت میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
استعدادهای نهانی کودکان همواره در بعضی فعالیتهای معمولی آنها هم پنهان شده است. بنابراین اگر توجه کنید، میبینید ریشه فعالیتها و شناسایی و کشف این گونه استعدادها هرچه در سنین پایینتر انجام شود، بهتر است و نتیجه بهتری هم به دنبال خواهد داشت. کودک میتواند با انواع بازی در نقشهای مختلف تا حدودی با شغل مورد علاقه خود آشنا شود.
در واقع این کار، هم دیدگاه والدین و هم دیدگاه فرزندانشان را در مورد شغل آینده آنها بازتر میکند. به این ترتیب استعداد کودکان نیز بهتر میتواند شکل بگیرد و تقویت شود، اما ناآگاهی از استعدادهای فردی باعث بیمصرف ماندن آنها میشود.
با بچهها حرف بزنیم
توجه داشته باشیم استعداد با هوش، مهارتهای اجتماعی و خلاقیت فرق دارد. همه ما استعدادهایی داریم که ممکن است هیچوقت آنها را تشخیص ندهیم، اما یکی از بهترین راهها برای شناخت استعدادهای کودکان حرف زدن با آنهاست.
با توجه به اینکه والدین تجربه بیشتری دارند میتوانند راهنماییهای خوبی به فرزندانشان بدهند. آنها میتوانند به کودکان کمک کنند تا بفهمند و یاد بگیرند چگونه با رفتارها یا انتخابهای امروزخود زندگی آیندهشان را بسازند.
شما میتوانید از آنها سوال کنید هنگام انجام کار یا فعالیت مورد نظرشان چه احساسی داشته، چرا چنین احساسی دارند و از آنها بیشتر در مورد علایقشان و همچنین علت انتخابهایشان بپرسید.
مثلا بگویید چه درسی را بیشتر از همه دوست داری و به چه دلیل؟ یا چرا علاقهای به نوشتن انشا نداری؛ ولی برعکس از کشیدن نقاشی لذت میبری و...؟
شاید پاسخ کودکان خیلی ساده و ابتدایی به نظر برسد، ولی همین موضوع باعث میشود بیشتر با روحیات آنها آشنا شویم. ضمن اینکه نباید به هیچوجه کودک را با سوالات زیاد خود خسته کنیم، بلکه هرگفتوگویی باید به موقع و در فضای خاص و با آمادگی ذهنی خود کودک انجام شود.
ضمن اینکه باید حس کنجکاوی و همچنین قوه تخیل کودکان را نیز به نوعی پرورش داد. این کار را میتوان با بردن آنها به مکانهای جدید، حل معما، جدول و خواندن داستانهای تخیلی یا شعر انجام داد. قبل از هر توضیح هم ابتدا باید نظر خود کودک را جویا شد. مثلا بعد از خواندن یک شعر میتوان از او خواست که یک بیت را معنی کند به این ترتیب او هنگام توضیحات ما دقت بیشتری هم خواهد کرد.