x
۱۹ / اسفند / ۱۳۹۵ ۰۸:۴۷

چطور با شکست برخورد کنیم؟

چطور با شکست برخورد کنیم؟

تمامی‌انسان‌ها در طول زندگی‌شان بارها به نحوی شکست خورده‌اند و لحظات سخت و دشوار شکست را تجربه کرده‌اند و آن را پشت سر گذاشته‌اند یا مزه تلخ آن را چشیده‌اند.

کد خبر: ۱۸۱۴۳۲
آرین موتور

هر کس تلاش کند و شکست بخورد غمگین می‌شود. شکست معمولا مساوی با از دست رفتن یک موقعیت است. اگر کسی تلاش نکرده باشد طبعا حس نمی‌کند چیزی را از دست داده است، برای ایجاد حس شکست باید امتحانی که گرفته شده منطقی باشد برای مثال اگر کسی درس ریاضی جدید را نخوانده باشد و در امتحانش رد شود، احساس شکست خواهد کرد. ناکامی‌ یعنی نرسیدن به آرزوها و اهداف.

ناکامی‌ به دو طریق حاصل می‌شود: یکی نرسیدن به اهداف منطقی یا انتخاب اهداف غیرمنطقی و غیرممکن. بد نیست گاهی توقع‌مان را کم کنیم. کم کردن توقع همیشه امکانپذیر نیست و این دلایلی چند دارد، نخست: موفقیت برای حفظ اعتماد به نفس است. دوم: بعضی آدم‌ها با آرزوهایشان خوشند و تلاش هم می‌کنند، حتی اگر هرگز به آنها نرسند. اینکه چگونه با شکست برخورد کنید اهمیت ویژه‌ای دارد. اعتماد به نفس حاصل تلاش، استفاده از الگوها و روش‌های مناسب و صرف وقت است. آدم‌های ضعیف این مشغله فکری را دارند که چطور شکست نخورند! هیچ ربطی هم به سختی یا آسانی کار ندارد. آدم‌های موفق بیشتر به خوب انجام دادن کار و کسب تجربه فکر می‌کنند ولی آدم‌های ضعیف مدام فکر نتیجه هستند. دسته اول از کارهای سخت استقبال می‌کنند؛ چون دنبال یادگیری هستند.

اینها پس از هر شکست می‌گویند: این دفعه را باختم ولی در عوض تجربه کسب کردم! دفعه بعد از روش دیگری استفاده خواهم کرد تلاش و آموزش، کارآیی را افزایش می‌دهد. پس بهتر است از این روش استفاده کنیم و به جای خودخوری برای اداره زندگی، مسئولیت قبول کنیم نه اینکه خود را سرزنش کنیم. همیشه و در همه جا پشتکار، تعهد و تلاش نتیجه می‌دهد. بعد از هر شکست از خود بپرسید: مسبب این رویداد چه کسی بود؟ حالا باید چه کار کنم؟ هیچ آدم عاقلی دنبال دلایلی که قابل اصلاح نیستند نمی‌گردد. اکثر رفتارها قابل اصلاح هستند، پس اهمیت آموزش را فراموش نکنید. برای اینکه کسی قهرمان شود از سن قبل از مدرسه روزی حدود هشت ساعت تمرین می‌کند. آدم‌ها خیلی بیشتر از آنچه فکر می‌کنند توان یادگیری دارند. بدانیم که دلیل اکثر شکست‌ها کم‌کاری و عدم آموزش است. غالبا آدم‌ها آخرین حد توانایی خود را نمی‌دانند چون هرگز سعی نکرده‌اند به آن حد نزدیک شوند.

واضح است که بعضی از دلایل شکست، بهانه هستند. خودکم‌بینی هم چیزی شبیه به همین است، اما قبل از عمل بروز می‌کند. بهانه‌هایی که زیاد استفاده می‌شوند از این قرار است: خسته‌ام، مریضم، عصبانیم، آماده نیستم و... این بهانه‌ها در کوتاه‌مدت اضطراب و ناکامی‌حاصل از شکست را تخفیف می‌دهند، اما در درازمدت موجب کاهش اعتماد به نفس و افزایش ترس می‌شوند. کلام آخر اینکه گاهی خیلی به خودمان سخت می‌گیریم، خیلی از خودمان توقع داریم، گاهی هم خیلی تلاش نمی‌کنیم؛ آدم باید پرتلاش و کم توقع بوده و همیشه دنبال راه‌های بهتر باشد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x